شعر مادربزرگ خوبم از اسدالله شعبانی

آی قصه قصه قصه

نون و پنیر و پسته

مادربزرگ خوبم

پهلوی من نشسته

موی سرش مثل برف

سفید و نقره رنگه

لپهای مادربزرگ

گل گلی و قشنگه

عینک او همیشه

سواره روی بینی

شیشه عینکش هست

بزرگ و ذره بینی

وقتی که مادربزرگ

قصه برام می خونه

خانه کوچک ما

مثل بهشت می مونه

آی قصه قصه قصه

نان و پنیر و پسته

مادربزرگ برایم یه قصه خوب بگو

اسدالله شعبانی

نویسنده
اسد الله شعبانی
پدیدآورندگان:
Submitted by editor on