کتاب های ادبیات داستانی برای کودکان

داستان یک سلسله وقایع حقیقی یا غیرحقیقی است که به طور زنده و آمیخته با جزئیات بیان شده باشد به نحوی که متخیله خواننده یا شنونده بتواند آن‌ها را در لحظه مجسم کند. داستان، ساخته و پرداخته‌ی ذهن خلاق فردی به نام نویسنده است. گرچه از واقعیت‌های بیرونی برداشت‌هایی شده است، ولی همه‌ی این واقعیت‌ها از صافی ذهن، عواطف و احساسات و پیش‌دانسته‌های نویسنده گذشته و از پایگاه و موقعیت اجتماعی او نشأت گرفته است و با کمک ذهن خلاق خواننده و مشارکت اوست که کامل می‌شود. داستان‌های کودکان و نوجوانان نیز قائل این تعریف هستند، خواه داستان‌های کاملاً تخیلی و فانتزی‌گونه باشد یا واقعی.

زیر دسته بندی ها
نوروز جشن جشن‌ها در فرهنگ ایران زمین و بیش تر همسایگان ما است. هستی و هسته این جشن در پیوند با مفهوم زایش و نوزایش است. از دل سرما، بهار و گرما می‌روید و می‌جوشد، از دل پیری، جوانی زاده می‌شود. به زبان دیگر، این اسطوره‌ی شگفت زیست ناهمسازها و زایش رخدادها است که از درون آن این بار داستان عمو نوروز و ننه سرما بازنمایی شده است.
دوشنبه, ۳ اسفند
خانم و آقای براون نخستین بار پدینگتون را در ایستگاه قطار دیدند. با برچسبی به دور گردنش که روی آن نوشته شده بود: «لطفا از این خرس مراقبت کنید. متشکرم.» نخستین شبی که پدینگتون در خانه ی خانم و آقای براون به حمام رفت، فاجعه ای بزرگ رخ داد؛ آب همه ی وان و حمام را برداشته بود و سیل در حال سرازیر شدن بود. به این ترتیب با حضور آقای پدینگتون خانواده براون، همیشه منتظر فاجعه ای هستند. برای جاناتان و جولیا، فرزندان خانواده براون، ماجراها و خرابکاری های این خرس سرگرم کننده است. خانم و آقای براون هم پذیرفته اند که زندگی با وجود یک خرس در خانه بسیار هیجان انگیزتر است.
سه شنبه, ۲۷ بهمن
کتاب «آدم برفی و گل سرخ»، جرعه‌ای از خیال است برای نوشیدن. نوشیدنی گرم در زمستانی سرد. کتاب «آدم برفی و گل سرخ» خیال‌های دخترکی است که از مرزهای جهان منطق می‌گذرد و با گفت وگو با آدم برفی که ساخته ذهن اش است، می‌خواهد تفاوت میان عقل و مهر را بشناسد.
چهارشنبه, ۲۱ بهمن
کتاب «پسرم می یو» داستان پسر ۹ ساله یتیمی است که فرزندخوانده زن و شوهری ظالم است. آن‌ها که از پسربچه‌ها بیزارند و همیشه از او می‌خواهند که جلو چشم نباشد. می یو آرزو دارد پدری مهربان همانند پدر دوستش بن داشته باشد.
چهارشنبه, ۱۴ بهمن
ما بیش تر رمان های نوجوان آمریکایی و گاهی اروپایی را در ایران می شناسیم؛ خوشبختی کتی از این نظر یک استثناست. این کتاب از نویسنده ای تایلندی است و یکی از پرفروش ترین کتاب های آن کشور. فضای کتاب در روستا می گذرد و ماجرای دختر نه ساله ای است که پیش پدربزرگ و مادربزرگش زندگی می کند. داستان با توصیف از خواب بیدار شدن کتی، در یک صبح، با صدای تلق و تلوق کفگیر و ماهی تاب ی مادربزرگ، آغاز می شود و خیلی زود، با استفاده از جمله های پدربزرگ درباره ی مادربزرگ و کتی، تکلیف خواننده با شخصیت ها روشن می شود: کتی هم کودکی است مانند تمام بچه های هم سن و سالش، با تمام از زیرکاردر رویی ها و یا خواسته های کوچک و بزرگ؛ پدربزرگ روحیه ی طنز دارد، دنیا را سخت نمی بیند و سعی می کند از کنار مشکلات راحت بگذرد؛ اما مادربزرگ کم تر لبخند می زند و زندگی را، با نخریدن وسایل برقی، برای خودش سخت کرده است.
سه شنبه, ۲۴ آذر
شاید اولین چیزی که دراین کتاب توجه مخاطب را جلب می کند فرم آن است. هر فصل این کتاب پستی از یک وبلاگ است. وبلاگ درنا، دختر جوانی که با خواندن یک دفترچه خاطرات قدیمی تصمیم می گیرد داستانی را درباره ی زال و عشق قدیمی او در وبلاگش منتشر کند و نظرات خوانندگان را بداند. درنا به گذشته زال برمی گردد و داستان او و فریبا را روایت می کند؛ پسر نوجوانی که خانواده ای ندارد و در یک پرنده فروشی کار می کند. کلیدی که سال ها دست زال ماند چون فکر می کرد یک روز فریبا و خانواده اش بر می گردند و کلید خانه شان را از او می خواهند...
سه شنبه, ۱۷ آذر
لنا دختری است که احساساتش را به یک طریق نشان می دهد؛ نشستن بر لبه ی شیروانی، دعواهای پدر و مادر برای لنا و لارنس می تواند ادامه دار باشد، آن ها این قضیه را پذیرفته اند، اما وقتی ماجرای جدا شدن شان جدی می شود، نمی دانند چه کار کنند. می خواهند به آن ها کمک کنند. کمتر کتابی است که به این مسئله یعنی فاصله ی بین اعلام جدایی تا انجام شدن آن پرداخته باشد. حس های متفاوتی که دختر و پسر خانواده با آگاهی از این موضوع دچارش می شوند، روند برخوردشان با قضیه و همین طور واکنش پدر و مادر نکاتی است که در این کتاب به صورت داستان مطرح شده است.
شنبه, ۱۴ آذر
جاناتان استرود، نویسندهٔ این سه گانهٔ خواندنی، در سال ۱۹۷۰ در انگلستان به دنیا آمد. او در دانشگاه ادبیات انگلیسی خواند وسپس در انتشارات واکر لندن ویراستار فرهنگنامه‌ها وکتاب های مذهبی و تاریخی شد. سه گانهٔ بارتیمیوس او به سرعت، پس از انتشار، در فهرست کتاب‌های پرفروش جهان قرار گرفت.
یکشنبه, ۱ آذر
کتاب «یک سال بدون او» را لیز کسلر در سال ۲۰۱۱ نوشته و فاصله‌ی انتشار تا ترجمه‌ آن بسیار کم است. کتاب حکایتی است درباره‌ی روزگار خودمان؛ روزگاری که تکنولوژی بر روابط انسانی بین افراد تاثیر گذاشته است. نویسنده تلاش کرده است، در داستان خود، هم گوشه چشمی به تکنولوژی داشته باشد وهم از منظری انسانی به ماجراهایش بنگرد.
سه شنبه, ۱۹ آبان
آلوین معتقد است که با ترس متولد شده است و از همه چیز می ترسد. او خود را با هنری دیوید ترو، نویسنده قدیمی آمریکایی مقایسه می کند چون شباهت هایی بین خودش و او می بیند. پدر آلوین تصمیم می گیرد او را به اردو ببرد تا ترس او بریزد. آنی بلی خواهرش نیز با آنان همسفر می شود. او در اردو دوست جدیدی پیدا می کند و یاد می گیرد که می توان شجاع بود در حالیکه از همه چیز هم ترسید. او تجربه خوبی از سفر بدست می آورد.
سه شنبه, ۶ مرداد
وانیک پسری است که کلاس هفتم درس می خواند. او در روستای سُت با زمستان های سرد و سخت با پدر و مادرش زندگی می کند. پدرش چوپان دامپروری اشتراکی است که زمستان را در دره گایلابون بسرمی برد. یکی از روزها مادر از وانیک می خواهد برای پدر آذوقه ببرد. قاتلان، سگ آن ها، علی رغم مخالفت وانیک دنبال او می رود. آن دو در بین راه گرفتار برف و کولاک می شوند و داخل غار می افتند و نود و یک روز با گرسنگی، بیماری، ترس و ناامیدی در غار دست و پنجه نرم می کند و با تلاش و مدیریت خوراک خود و سگش و جستجو در یافتن امکان نجات و فداکاری سگش سرانجام موفق می شود.
یکشنبه, ۴ مرداد
مجموعه هفت داستان طنز که شخصیت آن هزارپایی است به نام کوتی‌کوتی که ماجراهایی برایش رخ می‌دهد همانند آنچه که در زندگی روزمره هر کودکی رخ می‌دهد. برای نمونه خودش را به بیماری می‌زند تا مدرسه نرود ولی دستش رو می‌شود یا زمانی که تب می‌کند و پدر ناچار می‌شود سر کار نرود تا با کمک هم پاهای او را پاشویه کنند... .
یکشنبه, ۴ مرداد
اگوست ده ساله که به سبب بیماری چهره‌ای نابهنجار دارد تا کلاس پنجم در خانه درس خوانده و به مدرسه نرفته است. سرانجام پدر و مادر با وجود نگرانی تصمیم می‌گیرند او را به مدرسه‌ای خصوصی بفرستند.
سه شنبه, ۲ تیر
دیوید پسری سیزده ساله همراه دوستش گئوردی در دسته پسران محراب در کلیسای کاتولیک هستند. گاهی رفتارهای ناشایستی هم از آنان سر  می زند و همین سبب می شود که دیوید با خود در کشمکش باشد. از طرفی آن دو از دست آزار و اذیت موگدی همکلاسی قلدر و شرور خود در امان نیستند. با آمدن استفان رز پسری که پدرش را به سبب سکته مغزی از دست داده و مادرش هم در آسایشگاه روانی بسر می برد نزد عمه مری دیوانه ماجراهای جدیدی در شهر پیش می آید. او پسرعجیبی است و در ساختن مجسمه های گلی بسیار استعداد دارد. او ادعا می کند می تواند در آنان جان بدمد.
سه شنبه, ۲ تیر
پیتر نه سال دارد. برادر کوچکش فارلی که همه او را قندعسل صدا می‌زنند سه ساله است. او یک آتش‌پاره تمام‌عیار است و لجبازی‌ها و شیطنت‌ها و خرابکاری‌هایش ماجراهای طنزآمیزی را به وجود می‌آورد. آن دو با پدر و مادرشان در یک آپارتمان قدیمی در نیویورک زندگی می‌کنند. کارهای قند عسل همیشه پیتر را کلافه می‌کند. او از اینکه دیگران با قند عسل به مهربانی رفتارمی کنند دلخور است.
یکشنبه, ۱۷ خرداد
توکا پسری عینکی و لاغر است که پدرش را در سانحه رانندگی از دست داده و با مادرش زندگی می کند. او بسیار ترسو است و از همکلاسی هایش کتک می خورد. در خواندن کلمات و حرف زدن مشکل دارد. مادر پس از مرگ پدر دچار افسردگی شده و توکا هم بیشتر شب ها کابوس می بیند و هر دو تحت درمان دکتر روانکاو هستند. او در خیال، خودش را یک جنایتکار فرض می کند و سعی می کند که از رفتار و پوشش آن ها تقلید کند. روزی پیرزنی کتابی به او می فروشد و همچنین کنسروی به او می دهد و ادعا می کند که درون کنسرو یک غول وجود دارد.
یکشنبه, ۱۷ خرداد
همه‌ی دوستان آندره مادربزرگ دارند به جز او؛ گرهاد با مادربزرگش به شهر بازی می‌رود، مادربزرگ روبرت هم برای او از سفر سوغاتی می‌آورد. با دیدن عکس مادربزرگش خیال‌پردازی‌های آندره آغاز می‌شود. او مادربزرگی خیالی برای خود می‌سازد؛ مادربزرگی که با او به شهربازی می‌رود، به او اجازه می‌دهد هر چقدر که دوست دارد سوسیس بخورد، با ماشین عجیب و غریبش او را به صحرا می‌برد تا اسبی وحشی بگیرند و کلی ماجراجویی‌های دیگر. اما با آمدن پیرزنی مهربان به همسایگی آن‌ها مادربزرگ خیالی ناچار می‌شود به تنهایی ماجراجویی کند.
سه شنبه, ۸ اردیبهشت
حوادث وحشتناک و دنیای وهم آلود تم اصلی بسیاری از قصه ها، از گذشته تا به حال، بوده اند. شاید به این دلیل که وجود معما به راحتی خواننده را به دنبال خود می کشاند تا به قصه ای تازه گوش دهد. قصری، با ساکنینی مرموز، که در یک گوشه ی دور افتاده از شهر قرار گرفته و اتفاقانی عجیب در آن می افتند، یادآوری فضاهای رمان های کلاسیک است؛ به خصوص که با ورود یک غریبه همه چیز دستخوش تغییر شود. اورزولا ایسبل، نویسنده ی قصری در مه نیز، با دانستن علاقه ی مخاطب به قصه های وهم آلود، قصه و شخصیت هایش را به قصری در اسکاتلند می برد و آن جا آن را روایت می کند. جنی دختر نوجوانی است که برای تدریس به کالین وارد قصر ران نوک، در کوهستان های اسکاتلند می شود. کالین در کودکی مادر خود را از دست داده است و اکنون با پدر، همسر پدر، و برادری کوچک در ران نوک زندگی می کند. ماجرا از ترس های شبانه ی کالین شروع می شود.
دوشنبه, ۶ بهمن
فرض کنید یک سگ نگهبان، آن هم نه یک سگ نگهبان معمولی، بلکه یک سگ نگهبان سرحال، خوش خلق، اهل خودنمایی و قپی و بالاخره کمی تا قسمتی ترسو، در یک روستا بخواهد خاطراتش را برای شما تعریف کند. نتیجه ی این تعریف خاطرات می شود مجموعه ای به اسم هنگ، سگ گاوچران که دل بسیاری از نوجوانان و حتی بزرگسالان را در سراسر دنیا به دست آورده است. پرونده ی گربه ی خون آشام، داستان رفاقت عجیب و ویژه ی هنگ با یک گربه ی انزوا طلب و خون آشام را تعریف می کند. طبق معمول این مجموعه، در نهایت، هنگ ناچار می شود با پذیرش شرایطی که در قدم اول نامطلوب و حتی وحشتاناک به نظر می رسد بحران های پیش آمده را به نحوی پشت سر بگذارد تا بتواند دوباره به وضعیت دوست داشتنی خود بازگردد.
دوشنبه, ۶ بهمن
حتی تصور این که کسی خواننده ی آخرین کتاب دنیا باشد به اندازه ی کافی جالب است. دوست دارید بدانید چه اتفاقی افتاده که تمام کتاب ها از بین رفته اند و طبق نظر نویسنده، حداقل هزار سال از وجود آخرین کتاب گذشته است؟ اگر کمی به داستان های علمی، تخیلی و سینما علاقه مند باشید، شاید یاد فیلم فارنهایت ۴۵۱ فرانسو تروفو بیفتید که تمام کتاب ها را در این دما می سوزاندند. اما این بار اتفاق دیگری افتاده است. دیگر زمانی رسیده که کتاب خواندن کار سطح پایینی است، تکنولوژی آن قدر پیشرفت کرده، آن قدر «ذهن نما» وجود دارد، آن قدر دیدن تصاویر سه بعدی جذاب تر است، که کسی وقتش را صرف خواندن کتاب نمی کند، مگر مانند راوی داستانی «غشی» باشد؛ کسی که اگر از این ذهن نماها نصب کند از حال می رود. این شروع کتابی است به نام آخرین کتاب دنیا، که ناخودآگاه مخاطب را در یک موقعیت متفاوت قرار می دهد: تصور آینده: آینده ای که چندان هم بی ایراد نیست و زیاد دوست داشتنی به نظر نمی رسد.
چهارشنبه, ۱۰ دی