ضرورت آموزش حقوق کودکان در آموزش و پرورش

اگر آموزش و پرورش را متکی بر سه پایه اصلی بدانیم این سه پایه دانش آموز، معلم و ساختار نظام آموزشی است. به طور قطع اهمیت دانش آموز در این مثلث از دو راس دیگر بیشتر است، زیرا ساختار برای تعلیم و تربیت دانش آموز ایجاد شده و معلم هم برای تربیت و آموزش کودکان به کارگرفته شده است. متاسفانه دانش آموزان در مقایسه با دو وجه دیگر بیشتر مورد غفلت و بی مهری قرار گرفته اند. باید به این نکته توجه داشت که این بی مهری و غفلت در مورد کودکان فقط مدارس را در بر نمی گیرد و در کل جامعه، بسته به عوامل مختلف، کم یا زیاد مشاهده می شود و کودکان آنگونه که باید مورد توجه و حمایت حقوقی قرار نمی گیرند: به طوری که در بسیاری از موارد شاهد تضییع حقوق کودکان و در برخی موارد برخورد های خلاف قانون و خشن با کودکان هستیم. در عرف و ادبیات و باورهای جامعه ایران هم بزرگسالان دارای نوعی حق مالکیت بر کودکان هستند. آمار دقیقی از آزار و اذیت کودکان در دسترس نیست ولی اخبار منتشر شده از منابع رسمی و غیر رسمی و گفته های افراد دست اندر کار این حوزه نشان می دهد بسیاری از کودکان توسط اولیا و معلمان و اطرافیان خود تحت آزار و اذیت قرار گرفته اند و این امر موجبات نگرانی شده است. طبق منشور حقوق کودک که در سازمان ملل طرح و تصویب شده است کودک باید از حقوق مناسب خود برخوردار باشد.

  چهار رکن اصلی این منشور عبارت است از:

۱- هیچ کودکی نباید از تبعیض رنج ببرد.

 ۲- زمانی که برای کودکان تصمیم گرفته می شود باید مصالح و منافع عالی کودکان در راس اهداف قرار گیرد.

 ۳- کودکان حق حیات و رشد در جامعه را دارند.

 ۴- کودکان حق اظهارنظر و بیان آزادنه افکار و نظرات خود را در موارد گوناگون دارند. پیمان نامه حقوق کودک شامل ۵۲ بند است که مطالعه دقیق آن به همه افرادی که با کودکان ارتباط دارند توصیه می شود. ایران نیز چند سال قبل این منشور را امضا کرده و ملزم به اجرای آن است. کارشناسان باور دارند اگر حقوق کودکان در مدرسه و سیستم آموزش و پرورش رعایت و آموزش داده شود طبیعتا بر بخش  های دیگر جامعه تاثیرگذار است. آموزش مهارت دفاع از حقوق خود به دانش آموزان منجر به ایمنی بیشتر آنان در مدرسه و جامعه و خانواده خواهد شد. وضعیت حقوقی کودکان در مدارس چه از منظر رعایت و چه از منظر آموزش حالت مطلوبی ندارد. در بیشتر مدارس خشونت به صورت های مختلف چه جسمی، چه کلامی و روانی دیده می شود.

مسائل حقوقی کودکان در اولویت آموزش و پرورش قرار ندارد. متولیان این حوزه قوانین کامل حمایتی از کودکان را تصویب و ابلاغ نکرده اند و عملابه جز تنبیه بدنی که توسط پزشکی قانونی تایید شود موارد دیگر اذیت و آزار قابل پیگیری حقوقی نیست. در اغلب موارد هم تنبیه بدنی با اغماض و به صورت کدخدا منشی حل و فصل می شود و از اولیا رضایت می گیرند. در زمینه آموزش، کتب درسی ایران فاقد آموزش های لازم در زمینه حقوق کودکان هستند.

 معلمان و مدیران در این زمینه مهار احساسات خود و نحوه برخورد با بی انضباطی دانش آموزان مهارت لازم را ندارند و برای شرایط بحرانی آموزش ندیده اند و بیشتر واکنش های آنها تجربی و سلیقه ای است. اغلب آنها با حقوق کامل کودکان آشنا نیستند و خود را ملزم به رعایت آنها نمی بینند در بیشتر موارد تنبیه بدنی و آزار روحی برای ایجاد ترس را به عنوان کوتاه ترین و بهترین راه بر می گزینند.

 متاسفانه سیاستگذاران آموزش و پرورش به خاطر تغییر سیاست ها در دوره های مختلف و مشکل کمبود بودجه، در پی آموزش های لازم به عوامل مدرسه در مورد حقوق اساسی کودکان و نظارت دقیق بر مدارس و از سوی دیگر آموزش حقوق کودک به دانش آموزان نیستند و این چرخه، زمانی تکمیل تر می شود که برخی از اولیای دانش آموزان نیز از حقوق کودکان آگاه نیستند و خود در این تضییع حق با عوامل مدرسه همراه می شوند. قابل ذکر است که نوشته فوق مستند به آمار رسمی نگارش نشده است و بر پایه نوشته ها و اخبار منتشر شده در این حوزه و گفته های معلمان و مشاهدات نگارنده است. در پایان به مسوولان آموزش و پرورش و معلمان و اولیای دانش آموزان توصیه می شود که مسائل تربیتی کودکان را اولویت رویکرد و نیازهای خود قرار دهند و با آموزش مسائل حقوقی به دانش آموزان و رعایت حقوق کودکان، انسان های سالم تر و مسوولیت پذیر تر و کارآمدتری را تربیت کرده و تحویل جامعه بدهند. با حذف و کم شدن خشونت علیه کودکان، سلامت روانی در کل جامعه از وضعیت خوبی برخوردار خواهد شد.

نویسنده
کامران رحیمی
منبع
روزنامه اعتماد، شماره ۳۴۲۷ به تاریخ ۹/۱۰/۹۴، صفحه ۸
Submitted by editor on