قصه ی سارا، مربای سیب و رودخانه

اگر گفتید دارکوب ها چه قصه ای را بلدند؟ آن ها یک  قصه بیشتر بلد نیستند و آن هم "قصه ی سارا، مربای سیب و رودخانه" است. آن ها شاید هزار بار و هر بار هم روی هر درختی آن را یک جور می نویسند که با هم فرق می کند.

مثلاٌ داستان تولد سارا روی هر درختی یک جور نوشته شده، امّا سارا در جنگل به دنیا آمده است. یک روز مار به او خبر می دهد که در صدمین سالگرد تولد درخت سیب برای خوردن مربای سیب به باغ سیب دعوت شده است. چگونه رفتن او هم به باغ سیب داستان های متفاوت دارد. به هر حال او دیگر تنها و با جنگل غریبه شده بود و با خوردن سیب همچون حوا حتا یک جور دیگر شده بود. سرانجام با رسیدن به رودخانه از تنهایی در می آید. زمانی که او سیب نیم خورده اش را با ناراحتی به رودخانه می اندازد، رودخانه خوشحال می شود. آن ها با هم حرف می زنند، درددل می کنند و آخر سارا با رودخانه می رود! او کجاد رفت؟ چه شد؟ این داستان را هم هر درختی یک جور نقل می کند.

داستان برای گروه سنی ده سال به بالا مناسب است چون زبان شاعرانه و پیچیده ای دارد. نوجوان در این داستان تنها با احساس و عاطفه روبه رو نمی شود، بلکه تنهایی، ترس، خشونت، انتقام و شادی و نشاط را نیز تجربه می کند. کتاب خواننده را با زبانی ادبی و تصاویری زیبا به دنیای خیال می برد. او را تنها می گذارد تا آن را تجربه کند، دنبال ناشناخته ها برود و نیاز به داشتن دوست را حس کند. او در روایت های مختلف قصه با خیال ها و خطراتی که بر سر راهش وجود دارد روبرو می شود. او می فهمد که قصه زندگی هر کس یک جور گفته می شود.

تهیه کننده
فاطمه مرتضایی فرد
سال نشر
۱۳۸۷
نویسنده
نوید سید علی اکبری
Submitted by editor3 on