پرورش دادن هر کودک خواننده به معنای نجات یک انسان برای آینده است

جوردی سییررا ای فابرا، نویسنده سرشناس ادبیات کودک اسپانیا و بنیانگزار بنیاد ترویج خواندن در اسپانیا و کلمبیاست. این بنیاد به سبب ترویج خواندن در مناطق آسیب پذیر مدلین در کلمبیا جایزه ترویج خواندن آساهی ۲۰۱۰ را از آن خود کرد. از او تاکنون دو کتاب لایه های ذهن با ترجمه شهلا شمسایی فر و کافکا و عروسک مسافر با ترجمه ی رامین مولایی در ایران منتشر شده است.

در زیر مصاحبه اختصاصی کتابک را با او که خانم بهارک اکرادلو به زبان اسپانیایی انجام داده است، می خوانید:

چرا مطالعه برای کودکان و نوجوانان اهمیت دارد؟

همیشه گفته ام که مطالعه زندگی من را نجات داد و نویسندگی به آن معنا بخشید. من فرزند یک قربانی پس از جنگ داخلی اسپانیا هستم. در یک خانواده تهیدست زاده شدم. در مدرسه هیچ گاه شاگرد ممتازی نبودم، اما هر کتابی را که به دستم می رسید می بلعیدم. چیزی از درس هایم به خاطرم نمانده است، اما تمام آنچه را که مطالعه کرده ام، به یاد دارم. مطالعه در هر سنی نقشی بنیادین دارد، اما اگر بذر آن در کودکی کاشته نشود، بعدها عادت به آن دشوار خواهد بود.

کودکی مفهومی در حال گذار است. به نظر شما از زمانی که خودتان کودک بوده اید تاکنون این مفهوم چقدر تغییر کرده است؟

در گذشته کودکی بیش تر طول می کشید. امروزه همه چیز با شتاب و در زمان کوتاه اتفاق می افتد. من درباره خیلی چیزها حتی روابط زناشویی تا زمان نوجوانی چیزی نمی دانستم. امروزه، دست کم در اروپا، بسیاری از جوانان آن را تجربه کرده اند، در سن ١٣ یا ١۴ سالگی الکل و مواد مخدر مصرف می کنند، در حالی که این تجربه ها برای شان بسیار زود است و نمی توانند آن ها را درک کنند.

آیا ادبیات کودکان می تواند به همبستگی فرهنگ ها کمک کند؟ برای نمونه کودکانی از کشورها و زبان های دیگر وقتی که آثار شما را می خوانند، می توانند به درک بهتری از فرهنگ اسپانیایی برسند؟

نمی دانم این پرسش در مورد من صدق می کند یا نه؟ زیرا رمان های من بیش تر در باره رویدادهای هر پنج قاره جهان هستند. البته این موضوع در رمانی که درباره اسپانیا نوشته شده باشد، درست است. اما زمانی که به مشکلات افریقا، آسیا یا امریکای لاتین می پردازم، سعی می کنم مسائلی را مطرح کنم که در آن جا اتفاق افتاده اند، که برای همگی ما در همه جای دنیا اتفاق می افتند: موضوع کودکان چریک، کودکان روسپی، کودکانی که به عنوان برده فروخته شده اند.... تنها زمانی قادر به درک خود خواهیم بود که جهان را به عنوان یک کلیت در نظر بگیریم. اگر فکر کنیم آنچه که برای یک کودک در کشور مالی اتفاق می افتد، بر کودکی دیگر در تهران تاثیر نمی گذارد، کاملا اشتباه می کنیم. همگی ما بخشی از این زمین خاکی هستیم.

وقتی کودک بودید نویسنده محبوب شما چه کسی بود؟

من همه نوع کتابی از هر نویسنده ای می خواندم اما نویسنده ی محبوب خاصی نداشتم. در آن زمان کتاب های کمدی هم مانند کاپیتان توروعنو El Capitán Trueno ، فلش گوردون Flash Gordon ، ریپ کربی Rip Kirby و داستان های کوتاه پر طرفدار بودند. و نویسندگان مهم از نظر من ادگار رایس بوروگز Edgar Rice Burroughs (نویسنده کتاب تارزان)، ریچمال کرومپتن Richmal Crompton (نویسنده کتاب گیرمو براون)، انید بلیتن Enyd Blyton و ... بودند و سرترین کتاب من "داستان هزار و یک شب" بود.

اکنون که خود نویسنده ای بزرگسال هستید، کارهای کدام نویسنده کودک را ترجیح می دهید؟

بیش تر آثار دوستانم در زمینه ادبیات کودک و نوجوان اسپانیا را مطالعه می کنم، اما نویسنده محبوب خاصی ندارم. آثار برخی را بیش تر می پسندم، اما نه همه آن ها را.

اکنون در جهان میلیون ها کودک هستند که دسترسی به کتاب ندارند، بهترین روشی که بتوان کتاب به آن ها رساند، چیست؟

باید همگی دست به دست هم بدهیم و کاری بکنیم، به ویژه کسانی که کاری از دست شان بر می آید. به گفته گاندی بزرگ ترین ستم بی تفاوتی است. نمی توانیم بی تفاوت باشیم. به عنوان مثال چه کاری از دست من بر می آمد؟ خوب، همان کاری که انجام دادم: دو موسسه، یکی در اسپانیا و یکی در کلمبیا پایه گذاری کردم و یک پل فرهنگی بین آن ها ایجاد شد. در مدلین در سال ٢٠١٣ سبب ساز شدیم که ۱۳۵۰۰ کودک و نوجوان در برنامه های بحث و گفت و گو و کتاب شرکت کنند. من آدم پولداری نیستم، اما اگر کودکان داستان های مرا می خوانند، باید برای آن ها کاری انجام دهم، هر کجا که باشد و هر طور که باشد، مهم نیست. تاثیر این زنجیره ها باید همه گیر باشد. کاری بکن، هر کجا که باشد، اما آن را انجام بده.

شما تجربه کار در فرهنگ اسپانیایی را دارید، هم در خود اسپانیا و هم در کشورهایی مانند کلمبیا، چه تفاوتی میان کودکان اسپانیایی و کودکان امریکای لاتین با فرهنگ و زبان اسپانیایی می بینید؟

بهتر است بگویم که اکنون در اسپانیا جوان ها علاقه زیادی به فرهنگ ندارند و فکر می کنند که همه چیز می دانند. اینترنت، شبکه های اجتماعی و... راه مناسبی نیستند. وقتی در امریکای لاتین کنفرانس می دهم، همان حرص و آز فرهنگی را در آن ها می بینم که ٣٠ سال پیش در اسپانیا می دیدم. دقت کنید این به آن معنا نیست که آن ها عقب مانده هستند، بلکه برعکس، به خوبی متوجه شده اند که فرهنگ آن ها را از بربریت نجات می دهد. گفت و گوهای بسیاری برگزار می شوند و صدها پرسش می شود. فوق العاده است.

برای این که یک نویسنده کودک مانند شما بتواند مرزها را درنوردد و آثارش به زبان های دیگر ترجمه شوند، باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟

پاسخ به این پرسش، دشوار است. کتاب هایی داشته ام که جزو پرفروش ترین ها بوده اند، اما زمانی که آن ها را می نوشتم مطمئن نبودم که روزی موفق خواهند شد. فکر می کنم کتابی که با دل نوشته می شود، کتابی است صادق، غافلگیر می کند و احساسات را بر می انگیزد و به خوانندگان می رساند. تنها راه، همین است. هنگامی که می نویسم به این فکر نمی کنم که چه کسی کتابم را خواهد خواند یا در چه کشورهایی آن را چاپ خواهم کرد. فقط تلاش می کنم از آن لذت ببرم.

اگر قرار باشد پیامی به کسانی بدهید که در ایران کار ترویج خواندن و کتابخوانی با کودکان محروم را انجام می دهند، چه خواهید گفت؟

خواهم گفت که از پا ننشینند، که بدانند کاری سخت اما در خور پاداش در پیش دارند. گاهی باید در مقابل تقریبا همه کس تنها جنگید، کودک به کودک، اما پرورش دادن هر کودک خواننده به معنای نجات یک انسان برای آینده است. کودکان امید ما هستند و بدون امید هیچ چیز وجود ندارد.

نویسنده
بهارک اکرادلو
Submitted by editor3 on