بهار اشراق

نام هنریبهار اشراق
نام
بهار
نام خانوادگی
اشراق

در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۳۵۸ در خانه‌ای به دنیا آمدم که بوی مرغک کانون می‌داد. پدرم کارمند کانون پرورش فکری بود و همیشه با بغلی از کتاب‌های کانون به خانه می‌آمد.

مادرم همیشه کتاب‌های کانون را برایم بلندخوانی می‌کرد. دلیلش را نمی‌دانم اما از کتاب‌های نقلی، ماجراهای احمد و ساعت، احمد و سارا، سلام، خانه آقا رحیم کجاست، مادر مادر است، قورباغه چاه نشین و قصه دوستی و .... خیلی خوشم می‌آمد. کمی که بزرگ‌تر شدم کتاب‌های باخانمان و رمان کودک، سرباز و دریا و رمان‌های جان کریستوفر با ترجمه حسین ابراهیمی الوند برایم خوشایند بود. کانون پرورش فکری در فلکه سوم تهرانپارس کتابخانه کودک داشت که همیشه پاتوق من بود.

در آن جا بعد از گوش دادن به کتاب‌ها کمی درباره آن‌ها حرف می‌زدیم و نقاشی می‌کردیم. گاهی اوقات هم نقاشی می‌کشیدم و پدرم نقاشی‌ام را به کارشناس‌های واحد گرافیک کانون نشان می‌داد. او گاهی هم مرا با خود به محل کارش، به کانون مجتمع، می‌برد و مرا به همکارانش معرفی می‌کرد. تنها خاطره ای که از دوران کودکی‌ام همچنان در ذهنم پررنگ است دیدن هیبت آقای سیروس طاهباز با ردای مشکی و ریش سفیدش بود و حبه قندی که هنگام آشنایی به من تعارف کرد. حبه قند داشت در دست عرق کرده‌ام آب می‌شد برای همین به سرعت آن را در دهانم فرو کردم و هم زمان به این فکر کردم که مگر می‌شود آدم حبه قند را خالی خالی، بدون چای، به کسی تعارف کند!

یک خاطره خوشمزه دیگر هم خوردن عدس پلو و ته دیگ در رستوران کانون پرورش فکری بود که همیشه مرا ترغیب می‌کرد گاهی همراه پدرم به محل کارش بروم. در طول این دوران پدرم همیشه سرگذشت مترجمان بزرگی چون محمد قاضی و دیگران را برایم می‌گفت. پس از گذشت تحصیلات متوسطه و ورود به دانشگاه در سال ۱۳۷۷ ارتباطم با کتابخانه کودک و نوجوان کانون پرورش قطع شد و به جای آن عضو کتابخانه مرجع کانون پرورش شدم و کتاب امانت می‌گرفتم. گاهی هم به کتابخانه مرجع می‌رفتم تا کتابی برای ترجمه جستجو کنم. در همین دوران کم کم دوران بازنشستگی پدر فرا رسید و چون اشتیاق مرا برای رفتن به کتابخانه مرجع می‌دید مرا به کتابخانه مرجع کانون پرورش فکری معرفی کرد.

پس از گذراندن یک دوره آزمایشی در کتابخانه در سال ۱۳۸۰ وارد کتابخانه مرجع کانون پرورش فکری کودکان شدم و تا سال ۱۳۹۰ در بخش نشریات فعالیت می‌کردم. از سال ۱۳۸۴ -۱۳۸۵ به طور همزمان در دو بخش نشریات و سفارش فعالیت می‌کردم و با تغییر مدیریت کتابخانه از سال ۱۳۹۰ به طور مستقل سفارش کتاب‌های غیرفارسی را به عهده گرفتم. با توجه به این که در سال‌های ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۰ در رشته مترجمی زبان انگلیسی دانشگاه آزاد مشغول به تحصیل بودم از زمانی که وارد کتابخانه شدم به انگیزه کارم را آغاز کردم که روزی مترجم حرفه ای در حوزه ادبیات کودکان و نوجوانان شوم برای همین با ورود به بخش نشریات با تمام نشریاتی که برای کودک و نوجوان و درباره کودک و نوجوان بود آشنا شدم. در همان سال‌های حضورم در کتابخانه تلاش کردم ادامه تحصیل بدهم و در سال ۱۳۸۴- ۱۳۸۶ موفق به گرفتن مدرک کارشناسی ارشد در همان رشته دوست داشتنی یعنی مطالعات ترجمه از دانشگاه شهیدبهشتی شدم و از پایان نامه‌ام با عنوان ترجمه اسامی خاص در رمان‌های نوجوانان دفاع کردم.

در طول همین سال‌ها در کنار ادامه تحصیل و اشتغال در کتابخانه با نشریه‌ها ملی و بین المللی، انتشاراتی‌های گوناگون و نهادهای ادبیات کودک و نوجوان از جمله نشریه‌های کتاب ماه کودک و نوجوان، پژوهشنامه، روشنان، بوک بردو ...، انتشارات کانون پرورش فکری، زیتون، قدیانی، افق، قطره، پیدایش و ... و نهادهایی مانند شورای کتاب کودک و موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودک و ... همکاری کرده‌ام تا این که مجدد تصمیم به ادامه تحصیل گرفتم و در سال ۱۳۹۳ برای سومین بار در همان رشتهٔ دوست داشتنی وارد دانشگاه علامه طباطبایی شدم. در حال حاضر سرگرم نگارش رساله ای به نام ترجمه و خاطره فرهنگی در آثار روال دال هستم. اگر اشتباه نکنم تا کنون ۲۵ کتاب ترجمه کار کردم اما فقط ۱۶ کتاب ترجمه‌ام منتشر شده و باقی هنوز مراحل کاری را سپری می‌کند. افزون بر علاقه ای که در زمینه ترجمه ادبیات کودک و نوجوان دارم از سال ۱۳۹۲ با شکل گیری رشته ادبیات کودک دانشگاه شیراز تصمیم گرفتم مقاله پژوهشی بنویسم و در همایش‌های ملی و بین المللی ادبیات کودک و نوجوان شرکت کنم.

تا به حال در همایش‌های دانشگاه شیراز، دانشگاه لندن، دانشگاه کمبریج و کنگره بین المللی دفتر بین المللی کتاب برای نسل جوان شرکت کردم و به ارائه مقاله پرداختم. در طول این سال‌ها عضو انجمن‌های ملی و بین المللی ادبیات کودک از جمله انجمن نویسندگان کودک و نوجوان و عضو انجمن بین المللی پژوهش ادبیات کودک بوده و هستم. نخستین تقدیر نامه ای که دریافت کردم لوح تقدیر از همایش اسطوره‌های ایرانی و ادبیات کودک از واحد پژوهش کانون پرورش بود. پس از آن موفق به دریافت لوح تقدیر از یازدهمین دوره جشنواره نقد کتاب و دریافت نشان کتاب سال مهر از موسسه مهر طه برای کتاب راز حلقه شفا شدم. یکی از اتفاق‌های مهم در طول این سال‌ها دریافت بورسیه سه ماه کتابخانه بین المللی مونیخ در تاریخ مارس تا می سال ۲۰۱۷ میلادی بود که مرا در نگارش رساله دکتری بسیار کمک کرد.

بهار اشراق

خرید کتاب‌های بهار اشراق

آثار بهار اشراق

  • ترجمه مجموعه سه جلدی کتاب کله خرها برای موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودک، ۱۳۹۷
  • ترجمه کتاب دختران زمستان برای انتشارات پیدایش، ۱۳۹۶- ۱۳۹۷
  • انتشار ترجمه فارسی کتاب قلب و بطری در انتشارات مبتکران، ۱۳۹۵
  • انتشار کتاب اشک قاتل در انتشارات نشرنو (هنوز منتشر نشده)، ۱۳۹۳
  • ترجمه کتاب واژه‌های روی خاک برای انتشارات نشرنو (هنوز منتشر نشده)، ۱۳۹۳
  • ترجمه کتاب قصه گویی و نمایش خلاق برای انتشارات کانون پرورش فکری کودکان (هنوز منتشر نشده)، ۱۳۹۳
  • اژدها را به عصرانه دعوت نکن برای انتشارات فنی ایران (هنوز منتشر نشده)، ۱۳۹۳
  • ترجمه کتاب سرگردان در دریای خروشان برای انتشارات ویدا، ۱۳۹۱
  • ترجمه کتاب عشق من زنده بمان برای انتشارات قطره، ۱۳۹۱
  • ترجمه کتاب مارک تواین چه کسی بود؟ و مارکوپولو چه کسی بود؟ برای انشارات فاطمی، ۱۳۸۹-۱۳۹۰
  • ترجمه چهار عنوان کتاب برای انتشارات گام که تنها یک عنوان آن منتشر شده (پرواز خزنده بالدار)، ۱۳۸۹
  • ترجمه کتاب راز حلقه شفا برای انتشارات قطره، ۱۳۹۰
  • ترجمه کتاب قصه‌های وقت خواب، انتشارات قدیانی، ۱۳۸۷
  • ترجمه کتاب آوای وحش، انتشارات قدیانی، ۱۳۸۶
  • ترجمه کتاب سپید دندان، انتشارات قدیانی، ۱۳۸۶
  • ترجمه یک مجموعه شش جلدی برای کودکان، انتشارات قلم سبز، ۱۳۸۶
  • ترجمه کتاب با عنوان اسباب بازی بسازیم و بازی کنیم، انتشارات زیتون، ۱۳۸۴
Submitted by editor on
بهار اشراق
نام
بهار
نام خانوادگی
اشراق

در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۳۵۸ در خانه‌ای به دنیا آمدم که بوی مرغک کانون می‌داد. پدرم کارمند کانون پرورش فکری بود و همیشه با بغلی از کتاب‌های کانون به خانه می‌آمد.

مادرم همیشه کتاب‌های کانون را برایم بلندخوانی می‌کرد. دلیلش را نمی‌دانم اما از کتاب‌های نقلی، ماجراهای احمد و ساعت، احمد و سارا، سلام، خانه آقا رحیم کجاست، مادر مادر است، قورباغه چاه نشین و قصه دوستی و .... خیلی خوشم می‌آمد. کمی که بزرگ‌تر شدم کتاب‌های باخانمان و رمان کودک، سرباز و دریا و رمان‌های جان کریستوفر با ترجمه حسین ابراهیمی الوند برایم خوشایند بود. کانون پرورش فکری در فلکه سوم تهرانپارس کتابخانه کودک داشت که همیشه پاتوق من بود.

در آن جا بعد از گوش دادن به کتاب‌ها کمی درباره آن‌ها حرف می‌زدیم و نقاشی می‌کردیم. گاهی اوقات هم نقاشی می‌کشیدم و پدرم نقاشی‌ام را به کارشناس‌های واحد گرافیک کانون نشان می‌داد. او گاهی هم مرا با خود به محل کارش، به کانون مجتمع، می‌برد و مرا به همکارانش معرفی می‌کرد. تنها خاطره ای که از دوران کودکی‌ام همچنان در ذهنم پررنگ است دیدن هیبت آقای سیروس طاهباز با ردای مشکی و ریش سفیدش بود و حبه قندی که هنگام آشنایی به من تعارف کرد. حبه قند داشت در دست عرق کرده‌ام آب می‌شد برای همین به سرعت آن را در دهانم فرو کردم و هم زمان به این فکر کردم که مگر می‌شود آدم حبه قند را خالی خالی، بدون چای، به کسی تعارف کند!

یک خاطره خوشمزه دیگر هم خوردن عدس پلو و ته دیگ در رستوران کانون پرورش فکری بود که همیشه مرا ترغیب می‌کرد گاهی همراه پدرم به محل کارش بروم. در طول این دوران پدرم همیشه سرگذشت مترجمان بزرگی چون محمد قاضی و دیگران را برایم می‌گفت. پس از گذشت تحصیلات متوسطه و ورود به دانشگاه در سال ۱۳۷۷ ارتباطم با کتابخانه کودک و نوجوان کانون پرورش قطع شد و به جای آن عضو کتابخانه مرجع کانون پرورش شدم و کتاب امانت می‌گرفتم. گاهی هم به کتابخانه مرجع می‌رفتم تا کتابی برای ترجمه جستجو کنم. در همین دوران کم کم دوران بازنشستگی پدر فرا رسید و چون اشتیاق مرا برای رفتن به کتابخانه مرجع می‌دید مرا به کتابخانه مرجع کانون پرورش فکری معرفی کرد.

پس از گذراندن یک دوره آزمایشی در کتابخانه در سال ۱۳۸۰ وارد کتابخانه مرجع کانون پرورش فکری کودکان شدم و تا سال ۱۳۹۰ در بخش نشریات فعالیت می‌کردم. از سال ۱۳۸۴ -۱۳۸۵ به طور همزمان در دو بخش نشریات و سفارش فعالیت می‌کردم و با تغییر مدیریت کتابخانه از سال ۱۳۹۰ به طور مستقل سفارش کتاب‌های غیرفارسی را به عهده گرفتم. با توجه به این که در سال‌های ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۰ در رشته مترجمی زبان انگلیسی دانشگاه آزاد مشغول به تحصیل بودم از زمانی که وارد کتابخانه شدم به انگیزه کارم را آغاز کردم که روزی مترجم حرفه ای در حوزه ادبیات کودکان و نوجوانان شوم برای همین با ورود به بخش نشریات با تمام نشریاتی که برای کودک و نوجوان و درباره کودک و نوجوان بود آشنا شدم. در همان سال‌های حضورم در کتابخانه تلاش کردم ادامه تحصیل بدهم و در سال ۱۳۸۴- ۱۳۸۶ موفق به گرفتن مدرک کارشناسی ارشد در همان رشته دوست داشتنی یعنی مطالعات ترجمه از دانشگاه شهیدبهشتی شدم و از پایان نامه‌ام با عنوان ترجمه اسامی خاص در رمان‌های نوجوانان دفاع کردم.

در طول همین سال‌ها در کنار ادامه تحصیل و اشتغال در کتابخانه با نشریه‌ها ملی و بین المللی، انتشاراتی‌های گوناگون و نهادهای ادبیات کودک و نوجوان از جمله نشریه‌های کتاب ماه کودک و نوجوان، پژوهشنامه، روشنان، بوک بردو ...، انتشارات کانون پرورش فکری، زیتون، قدیانی، افق، قطره، پیدایش و ... و نهادهایی مانند شورای کتاب کودک و موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودک و ... همکاری کرده‌ام تا این که مجدد تصمیم به ادامه تحصیل گرفتم و در سال ۱۳۹۳ برای سومین بار در همان رشتهٔ دوست داشتنی وارد دانشگاه علامه طباطبایی شدم. در حال حاضر سرگرم نگارش رساله ای به نام ترجمه و خاطره فرهنگی در آثار روال دال هستم. اگر اشتباه نکنم تا کنون ۲۵ کتاب ترجمه کار کردم اما فقط ۱۶ کتاب ترجمه‌ام منتشر شده و باقی هنوز مراحل کاری را سپری می‌کند. افزون بر علاقه ای که در زمینه ترجمه ادبیات کودک و نوجوان دارم از سال ۱۳۹۲ با شکل گیری رشته ادبیات کودک دانشگاه شیراز تصمیم گرفتم مقاله پژوهشی بنویسم و در همایش‌های ملی و بین المللی ادبیات کودک و نوجوان شرکت کنم.

تا به حال در همایش‌های دانشگاه شیراز، دانشگاه لندن، دانشگاه کمبریج و کنگره بین المللی دفتر بین المللی کتاب برای نسل جوان شرکت کردم و به ارائه مقاله پرداختم. در طول این سال‌ها عضو انجمن‌های ملی و بین المللی ادبیات کودک از جمله انجمن نویسندگان کودک و نوجوان و عضو انجمن بین المللی پژوهش ادبیات کودک بوده و هستم. نخستین تقدیر نامه ای که دریافت کردم لوح تقدیر از همایش اسطوره‌های ایرانی و ادبیات کودک از واحد پژوهش کانون پرورش بود. پس از آن موفق به دریافت لوح تقدیر از یازدهمین دوره جشنواره نقد کتاب و دریافت نشان کتاب سال مهر از موسسه مهر طه برای کتاب راز حلقه شفا شدم. یکی از اتفاق‌های مهم در طول این سال‌ها دریافت بورسیه سه ماه کتابخانه بین المللی مونیخ در تاریخ مارس تا می سال ۲۰۱۷ میلادی بود که مرا در نگارش رساله دکتری بسیار کمک کرد.

بهار اشراق

خرید کتاب‌های بهار اشراق

آثار بهار اشراق

  • ترجمه مجموعه سه جلدی کتاب کله خرها برای موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودک، ۱۳۹۷
  • ترجمه کتاب دختران زمستان برای انتشارات پیدایش، ۱۳۹۶- ۱۳۹۷
  • انتشار ترجمه فارسی کتاب قلب و بطری در انتشارات مبتکران، ۱۳۹۵
  • انتشار کتاب اشک قاتل در انتشارات نشرنو (هنوز منتشر نشده)، ۱۳۹۳
  • ترجمه کتاب واژه‌های روی خاک برای انتشارات نشرنو (هنوز منتشر نشده)، ۱۳۹۳
  • ترجمه کتاب قصه گویی و نمایش خلاق برای انتشارات کانون پرورش فکری کودکان (هنوز منتشر نشده)، ۱۳۹۳
  • اژدها را به عصرانه دعوت نکن برای انتشارات فنی ایران (هنوز منتشر نشده)، ۱۳۹۳
  • ترجمه کتاب سرگردان در دریای خروشان برای انتشارات ویدا، ۱۳۹۱
  • ترجمه کتاب عشق من زنده بمان برای انتشارات قطره، ۱۳۹۱
  • ترجمه کتاب مارک تواین چه کسی بود؟ و مارکوپولو چه کسی بود؟ برای انشارات فاطمی، ۱۳۸۹-۱۳۹۰
  • ترجمه چهار عنوان کتاب برای انتشارات گام که تنها یک عنوان آن منتشر شده (پرواز خزنده بالدار)، ۱۳۸۹
  • ترجمه کتاب راز حلقه شفا برای انتشارات قطره، ۱۳۹۰
  • ترجمه کتاب قصه‌های وقت خواب، انتشارات قدیانی، ۱۳۸۷
  • ترجمه کتاب آوای وحش، انتشارات قدیانی، ۱۳۸۶
  • ترجمه کتاب سپید دندان، انتشارات قدیانی، ۱۳۸۶
  • ترجمه یک مجموعه شش جلدی برای کودکان، انتشارات قلم سبز، ۱۳۸۶
  • ترجمه کتاب با عنوان اسباب بازی بسازیم و بازی کنیم، انتشارات زیتون، ۱۳۸۴
لینک کوتاه

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.