توران میرهادی آفرینشگر فرهنگ کودکی در دوران معاصر

در روز چهارشنبه، ۲۴ آذرماه همایش «آشنایی با نقش توران میرهادی در آفرینش هنر کودکان» در دانشکده‌ی ادبیات دانشگاه تهران برگزار شد. این همایش برای پاسداشت خدمات زنده یاد توران میرهادی در عرصه ی هنر کودکان برگزار شد. در زیر متن کامل سخنرانی زهره قایینی در این همایش را با نام «توران میرهادی آفرینشگر فرهنگ کودکی در دوران معاصر» می خوانید:

باورش دشوار است، اما حقیقت دارد. او دیگر میان ما نیست. آن نگاه درخشان و نافذ، آن چهره اندیشه‌مند، آن بانویی که سنگ زنانگی را در جامعه ما سنگین‌تر کرد و دستکم ما زنان از این جهت هم بسیار وامدار او هستیم.

او نیست، در جسم، اما در جان هست، جانِ جاری در تک تک کودکان این سرزمین، که تفاوت‌شان با کودکانِ دیروز در این است که هر کدام ذره‌ای از جان او را با خود دارند، آن هم جانی از نوع آگاهی که بالاترین گونه‌ی جان است.

پس او هست در نگاه هزاران هزار کودکی که فردا با تابش خورشید، بیدار می‌شوند تا بازی کنند، تا بیاموزند تا تجربه کنند. و آن آوای استوار او هچنان به گوش می رسد که: به کودکان میدان دهید، بگذارید، با دست‌ها و چشمان خود تجربه کنند. این یعنی آموزش واقعی!

برای چون منی که شاگرد کوچک او بوده‌ام و در مکتب او تجربه تاریخ‌نگاری فرهنگ کودکی را آموخته‌ام، آسان نیست که بخواهم وجوه شخصیت او را در این فرصت کوتاه بشکافم. زیرا میرهادی به راستی در تاریخ و فرهنگ ایرانِ معاصر جایگاه ویژه‌ای دارد.

توران میرهادی انسان بزرگی است که نیاز نیست او را در این یادبود، فراتر از انسان ببریم و چهره‌ای فرا انسانی از او بسازیم. زیرا در قامت انسانی او رازهایی نهفته است که کشف و شناخت آن‌ها می تواند به زندگی فرهنگی تک تک ما ژرفا و معنایی بیش‌تر ببخشد. 

در این فرصت کوتاه من به چهار ویژگی او اشاره می‌کنم تا بگویم چگونه میرهادی در میان هزاران انسانی که در گستره  فرهنگ می‌کوشیدند و می‌کوشند، جایگاهی ویژه یافت.

ویژگی نخست، استمرار او در کار بود. می گفت: «اگر به سوی کار فرهنگی می روید باید برای یک عمر برنامه داشته باشید .» میرهادی از آن گروه انسان‌های دوران‌ساز بود که در آغاز کار برای خود یک افق تعیین می‌کنند. این افق به بیکرانگی هستی نیست. افقی تعریف شده است که با افق کنونی جامعه تفاوت دارد. البته رسیدن به این افقِ تعریف شده که هنوز هم محقق نشده است، از توان هر انسانی بیرون است و تنها انسان‌هایی که در کارشان پیگیر هستند می‌توانند همین افق کرانمند را دسترس‌پذیر کنند. تمام زندگی توران میرهادی راه رفتن به روی یک خط است که در انتهای آن یک افق دیده می‌شود، افقی که او و همراهانش باید آن را محقق کنند. میرهادی و زنان همراهش در راه اعتلای  فرهنگ کودکی در ایران کوشش های بسیار کردند و اکنون نوبت ماست که به سوی آن افق روشن گام های آن ها را پی بگیریم.  

ویژگی دوم! توران میرهادی اگرچه سرشار از عاطفه و احساس بود، اما در کار توانفرسای فرهنگی خود برای کودکان همواره با بینش و تعقل گام برمی داشت نه با احساس. او باور داشت که کار فرهنگی کِشت زودبازده و یکساله نیست که بهار کاشته و پاییز خرمن شود یا به بازار برسد. کسانی که با تعقل و تفکر به سوی کار فرهنگی می روند، همه کم و بیش پیرو این اندرز کهن ایرانی هستند که «دیگران کِشتند و ما خوردیم، ما می‌کاریم، تا دیگران بخورند» میرهادی و زنان و مردان همراه او برای ما کشتزاری فراخ فراهم کردند که اکنون در بستر آن می‌توانیم به بسیاری از خواست‌های کودکان رسیدگی کنیم یا آن را محقق سازیم. و این تنها با یک بینش معقول و خردمندانه دست یافتنی است ،  که میرهادی آکنده از آن بود. 

ویژگی سوم، ژرف اندیشی میرهادی در کار فرهنگی بود. او خیلی زود بین کار سطحی و کار عمیق تفاوت قائل می‌شد. در کار فرهنگ اگر نتوانید این تفاوت را درک کنید، ادامه کار، دشوار و حتا ناممکن می‌شود. این ژرف‌نگری را می‌توان در سه گستره کار فرهنگی او و زنانِ همراهش به درستی و روشنی دید. آموزش و پرورش، ادبیات کودکان و فرهنگنامه این سه حوزه هستند. هر کدام را بررسی کنیم، ژرفای اندیشه‌ی او را شاهد خواهیم بود. در آموزش و پرورش،  فرهاد را بنا کرد تا الگویی برای آموزشی از نوع دیگر باشد. در ادبیات کودکان، با همتایانش شورای کتاب کودک را بنا نهاد تا  ادبیات کودکان مدرن را پایه بگذراند و به همگان بشناساند و در نهایت فرهنگنامه را پایه گذاشت و پیش برد تا پنجره های  دانش بومی شده را برپایه نیازهای کودکان این سرزمین به روی آن‌ها بگشاید.

و ویژگی چهارم که توران میرهادی را از بسیاری از هم عصرانش متمایز کرد، نهادگذار بودن او بود. میرهادی به راستی ساختار جامعه و به ویژه جامعه مدنی را می‌شناخت. برای همین همواره در وارستگی از قدرت زیست و راز بقای یک جامعه را در شکل‌دهی به نهادهای مدنی و به ویژه فرهنگی می‌دید. او در این زمینه به ما آموخت که اگر می‌خواهیم از فرد گذر کنیم و معنای واقعی جمع را در جامعه متجلی سازیم، تنها از راه نهادسازی و نهادگذاری ممکن است. چنین بود که شورای کتاب کودک، در دوره و عصری که توران میرهادی بر بالای سر همه ما بود، زاینده ترین نهاد مدنی ایران شد. انسان نهادگذار، فرهنگ دوران خود را متحول می کند و میرهادی با نهاد سازی در فرهنگ کودکی ایران به همراه یاران و باز به ویژه زنان همراه خود، تحولی اساسی به وجود آورد. 

و این چهار ویژگی میرهادی، نقش او را در آفرینش فرهنگ کودکی در ایران معاصر به خوبی بازتاب می دهد. زندگی توران میرهادی عین هنر است. هنرمند یعنی آفرینشگر و میرهادی در همه عرصه هایی که زیست، آفرینش گر بود.

توران میرهادی به راستی و از نگاه من هنرمندی با وقار، باشکوه و آگاه بود و هست! هنرمندی که اگر هر کدام از ما ذره‌ای از آفتاب وجودش را بگیریم، می‌توانیم جامعه و فرهنگ کودکی این سرزمین را به  افق‌های بازتری ببریم، همان چیزی که او همواره آرزو داشت و فلسفه‌ و هدف  زندگی‌اش بود. 

راهش پر رهرو باد! 

 

همایش آشنایی با نقش توران میرهادی در آفرینش هنر کودکان برگزار شد

نویسنده
زهره قایینی 
کلیدواژه:
Submitted by editor3 on