دعوای خانگی

تیتر:
دعوای خانگی

چندسال دیگر به صدسالگی پایه‌گذاری نظام کودکستانی یا پیش‌دبستانی در ایران نمانده است. ایده پایه‌گذاری نظام پیش‌دبستانی اگرچه کار جبار باغچه‌بان، یکی از معماران سترگ آموزش‌وپرورش ایران، نبود و پیش از او ارمنیان تبریز در سال ١٢٩٧ کودکستان خانزادیان را پایه گذاشته بودند، اما او با تدوین برنامه کودکستانی خود، نبوغ سرشارش را در ادامه راه فردریش فروبل، پایه‌گذار نظام کودکستانی در جهان، به نمایش گذاشت.

جبار باغچه‌بان نهالی را کاشت و آن را به دست دیگران سپرد، اما این دیگران هیچ‌گاه نتوانستند همچون او این نهال را در این سرزمین آبیاری کنند، چنان‌که در چرخش یک‌سدگی نظام آموزش پیش‌دبستانی هنوز بسیاری از افراد آموزش‌دیده این کشور تفاوت مهدکودک، کودکستان و پیش‌دبستانی را نمی‌دانند. مرزهای این نهادها در این سرزمین به‌هم‌ریخته است، زیرا متولی اصلی نهاد آموزش‌وپرورش پیش‌دبستانی در ایران مشخص نیست. این مشخص‌نبودن به سبب اجباری‌نبودن آموزش‌وپرورش پیش‌دبستانی در ایران است. شاید هنوز بسیاری از افراد ندانند که نرخ بهره‌مندی کودکان ایران در دوره سنی شش‌ماهگی تا شش‌سالگی از آموزش‌وپرورش پیش‌دبستان چه میزان است. آمارهای رسمی و تاکنونی این نرخ را زیر ١٠ درصد نشان می‌دهد، اما اکنون در نهاد آموزش‌وپرورش کسانی پیدا شده‌اند که ادعای نرخ ٥٠‌ درصد را می‌کنند. نگاهی به سایت سازمان بهزیستی بیندازید که در حقیقت متولی بخشی از این نظام دوپاره است، صرف‌نظر از اینکه یک نهاد عظیم فاقد کمترین میزان داده‌های آماری در سایت خود است و همین سایت می‌تواند گویای وضع آموزش‌وپرورش پیش‌دبستانی در ایران باشد، باید گفت که ایران کنونی یکی از پایین‌ترین نرخ‌های بهره‌مندی کودکان از آموزش پیش‌دبستانی در جهان را دارد. اما همین نرخ پایین بهره‌مندان سبب دعوای میان دو نهاد آموزش‌وپرورش و سازمان بهزیستی شده است. آموزش‌وپرورش خود را صاحب حق می‌داند که به کودکان چهار تا شش‌ساله در نظام آموزش پیش‌دبستانی که ساخته فکر کارگزاران یکی، دودهه اخیر این نهاد است، آموزش بدهد، از آن‌سو سازمان بهزیستی که در این تقسیم کار متولی آموزش کودکان زیر چهار سال شده است، خود را محق می‌داند که کل این نظام را در اختیار داشته باشد. در این‌ میان اما سهم مردم روشن نیست.
آن اکثریت خانواده‌های کودکان شهری و روستایی که از آموزش پیش‌دبستانی محروم هستند، درحالی‌که سن زرین آموزش به کودکان در شش سال اول زندگی است، نمی‌دانند با کدام نهاد و چگونه طرح پرسش کنند. پرسش بزرگ این است. همین کمینه کودکان که در نظام پیش‌دبستانی ایران آموزش می‌بینند، کیفیت آموزششان را کدام مرجع و نهاد تأیید می‌کند؟ بیشتر مهدکودک‌ها جایی برای نگهداری کودک است نه جایی برای پرورش آنها. در بخش پیش‌دبستانی که با طراحی کارگزاران آموزش‌وپرورش باید دوسال باشد و به سبب کمبود بودجه در بسیاری جاها یک‌ساله اجرا می‌شود، کدام فضای اختصاصی برای این گروه از کودکان در فضای دبستان وجود دارد؟ آموزش‌وپرورش پیش‌دبستانی جدای از برنامه آموزشی، آموزش در فضایی سرشار از رنگ، درخت، گیاه و برنامه آموزشی با رویکرد مشخص است. این رویکردها که بیشتر بازی‌محور هستند، برپایه نیازهای کودک این دوره به شادی و بازی شکل گرفته‌اند. اگر پایه آموزش‌های پیش‌دبستانی را برنامه زبان‌آموزی بگذاریم، کدام‌یک از این دو نهاد می‌توانند یک کتاب یا یک بسته را معرفی کنند که همه اجزای یک برنامه زبان‌آموزی پیشرفته شامل آشنایی با زبان اشاره خردسالان، آواشناسی، نشانه‌شناسی و الفبا‌شناسی برپایه آواها را، آن‌هم با رویکرد بازی و شادی در خود جای داده باشد؟ اما در جای خالی این برنامه‌های آموزشی با رویکردهای خلاق، گروهی از کاسبان بازار کودک در سال‌های اخیر بسته‌های زبان‌آموزی را به شکل نماکارت‌های کم‌کیفیت و البته با پشتیبانی برنامه‌های تلویزیونی به خورد مردم دادند و ده‌ها میلیارد تومان از جیب مردم مشتاق خالی کردند. بخش بزرگی از این بسته‌های زبان‌آموزی در مهدکودک‌ها به فروش رسید و البته کسی هم جلو آنها را نگرفت. بنابراین ای‌کاش در این دعوای خانگی دو اصل برای زمینه دعوا در نظر گرفته می‌شد. نخست برنامه ملی برای گسترش نرخ بهره‌مندی کودکان از نظام آموزش پیش‌دبستانی و دیگر کیفیت آموزش پیش‌دبستانی که حتی از اولی هم مهم‌تر است. آن‌گاه این دعوای خانگی از پشتیبانی مردم برخوردار می‌شد.

نویسنده
محمدهادی محمدی
منبع
روزنامه شرق، شماره ۲۳۵۹ - ۱۳۹۴ پنج شنبه ۸ مرداد
تاریخ:
۹۴/۵/۱۰
Submitted by editor3 on