منوچهر احترامی ، نویسنده ای سرگردان بین دو گذرگاه خندیدن و کودکی از درخت زندگی پرکشید!

۸۷/۱۱/۲۶

منوچهر احترامی،‌ پیرمرد دوست داشتنی که سرشتش با طنز آمیخته بود و همواره بین دو گذرگاه خندیدن و کودکی در رفت و آمد بود، در روز سه شنبه ۲۲ بهمن در پیچ یکی از این گذرگاه ها دست برقلبش گذاشت و گفت « آه!» و بدین ترتیب در پایانِ جمله زندگی اش یک نقطه گذاشت.

منوچهر احترامی در روزگار تیره جنگ جهانی دوم در سال ۱۳۲۰ در تهران به دنیا آمد. در همین شهر به مدرسه رفت و به گفته خودش شیطنت ها کرد و در کنار کار کردن درس خواند تا دبیرستان را تمام کرد و پا به دانشگاه گذاشت و حقوق خواند تا حقوق دان شود، اما خودش بهتر از هرکسی می دانست در قواره قاضی و وکیل ساخته نشده است. احترامی نوشتن را از ۱۷ سالگی با طنز نویسی برای مجله توفیق آغاز کرد. پس از آن کار طنز رادیویی را ادامه داد تا انقلاب شد. احترامی کار ادبیات کودکان را خیلی دیر آغاز کرد. پس از انقلاب و در هنگام جنگ که زمینه برای کارهای طنز هموار نبود،‌ به کار برای کودکان پرداخت. در سال ۱۳۶۱ افسانه ای منظوم به نام « حسنی نگو یه دسته گل » را به نگارش درآورد که تا امروز با بیش از ده ها بازچاپ به پیش از پنج میلیون تیراژ رسیده است. این کتاب پرفروش ترین اثر در تاریخ ادبیات کودکان ایران به شمار می رود. در این که چرا این اثر چنین مورد استقبال خانواده ها قرار گرفته است،‌ هنوز هیچ پژوهش قابل اعتنایی صورت نگرفته است،‌ اما نگاهی گذرا به این اثر نشان می دهد که ساختار هماهنگ و شناخت نیازهای مخاطب اصلی ترین عوامل موفقیت آن بوده است. پس از آن احترامی چندین اثر دیگر شبیه این کتاب نوشت و منتشر کرد. کارشناسان ادبیات کودکان در ارزیابی آثار او دیدگاه روشنی ندارند. خود احترامی نیز در ایمان به کاری که انجام می داد شک داشت. در یک گفت و گو با روزنامه آسیا احترامی می گوید: الان كار كودكان بسیار گسترده شده است. بعضی‌ها از لحاظ ادبی كار خوبی ارایه می كنند. مثلاً اخوان ثالث یا احمدرضا احمدی در زمینه كودكان كارهای خوبی كردند. گاهی اوقات به خودم می‌گویم چرا یكی از كارهای احمدی را من نكرده‌ام، حسادت می‌كنم. حسادت البته بد است. گسترش ارتباط برقرار كردن با بچه‌ها طی ۲۰ سال و از مدهای روز گذشتن شانسی است كه شاید نصیب كتابی مثل حسنی شده است. حالا تا كی ادامه پیدا كند نمی‌دانم. از حسنی شاید حدود ۳۰۰ كار تقلید شده است. ما دشنام هم می‌شنویم. چون به هر حال كتاب حسنی یك جریان برای تولید كتاب‌های كودكان محسوب می‌شود.
اگرچه احترامی با نوشتن برای کودکان تا اندازه زیادی به جریان کتاب سازی بازاری در گستره ادبیات کودکان ایران کمک کرد، و بخشی از شاعران کودک را با وسوسه سوداگری در این عرصه به دنبال خود کشاند، اما خود شخصیتی متفکر داشت و آنچه می نوشت نه برای به دست آوردن پول که به گونه ای آرامش درون بود. زندگی احترامی گواه است که او همواره خواننده ای حرفه ای ماند و تا آخرین روزهای زندگی نیز با سربردن در کتاب های سنگین فلسفی و اجتماعی می خواست دنیای پیرامون خود را بهتر بشناسد. اکنون در ایران امروز میلیون ها جوان هستند که جادوی خواندن و آهنگ زبان را با « حسني نگو يه دسته گل » آغاز كرده اند و اين داستان منظوم براي آن ها تجربه اي دلنشين به شمار می رود.
كتابك ياد اين انسان وارسته را گرامی می دارد!

 

 

Submitted by editor6 on