کتاب روزهای مرده

عنوان لاتین
2004 ,The book of dead days‬

کتاب روزهای مرده یک رمان فانتزی است. داستانی انباشته از سحر و جادو، دسیسه و افسون در دنیایی اسرارآمیز. شخصیت اصلی قصه پسر پانزده‌ ساله‌ای است بدون نام و بدون گذشته که در طول داستان پسر نامیده می‌شود. عنوانی که به خوبی، گمنامی و بی‌هویتی پسر را نمایان می‌کند. ولرینِ شعبده‌باز، دختری یتیم به نام ویلو و کپلرِ دانشمند از دیگر شخصیت‌های رمان هستند. داستان از یک شب سرد زمستانی آغاز می‌شود. والرین که شعبده‌باز معروفی است در این روزهای باقی‌مانده‌ی سال باید بهای عهدی که سال‌ها پیش با شیطان بسته است را با مرگ خویش بپردازد.

او در پی نجات خود است اما قدرت افسونگری و جادوگریش توانایی محافظت از او را در مقابل نیروی شیطانی ندارد. والرین می‌خواهد با قربانی کردن پسر ـ که دستیار اوست ـ جان خود را نجات دهد. پسر بی‌خبر از همه چیز، و هم‌چون همیشه، گوش به فرمان والرین است و دستوراتش را اجرا می‌کند. والرین و پسر برای پیدا کردن کتابی که راز زنده ماندن والرین در آن نوشته شده است راهی روستا می‌شوند و ویلو، که دختری زرنگ و باهوش است، در نیمه شب و هنگام کندن قبر در گورستان نیز با آن‌هاست. آن‌ها در تاریکی شب به یک شهر زیرزمینی برمی‌خورند و به سفری قدم می‌گذارند که راه فراری برای آن‌ها نیست ... شخصیت‌های داستان در روزهای پایانی سال هم‌چون سایه‌هایی سرگردان در گوشه و کنار یک شهر قدیمی اروپایی، شهری تاریک و ترسناک، در تکاپوی زنده ماندن هستند.

نویسنده کتاب روزهای مرده با تصویرسازی قوی و خلق فضایی رمزآلود، داستانی مسحورکننده را روایت و خواننده را تا انتها با خود همراه می‌کند. به گفته‌ی نویسنده، روزهای بین کریسمس و سال نو روزهای مرده‌اند، در این روزها اشباح این‌سو و آن‌سو می‌روند و جادو درست زیر سطح زندگی، بی‌صبرانه وول می‌خورد. اتفاق‌های زیادی می‌توانند در روزهای مرده بیفتند.

در باره‌ی نویسنده کتاب روزهای مرده

مارکوس سدویک نویسنده، تصویرگر و موسیقیدان انگلیسی در سال ۱۹۶۸میلادی در ایالت کنت شرقی واقع در جنوب شرقی انگلستان به دنیا آمد. او از سال ۱۹۹۴ شروع به نوشتن کرد. سدویک رمان‌های زیادی برای نوجوانان نوشته است. او هم‌چنین نویسنده‌ی کتاب‌های تصویری و مجموعه‌ای از افسانه‌هاست.

از این نویسنده کتاب روزهای مرده دو کتاب دیگر نیز به فارسی ترجمه شده است. کتاب‌های سقوط سیاه (کتابی است در ادامه‌ی داستان کتاب روزهای مرده) و شش‌ لول با برگردان آرزو احمی توسط نشر پیدایش منتشر شده است. مارکوس سدویک جوایز زیادی برده است. جایزه‌هایی چون پرینتز، کتاب نوجوانان بوک تراست، جایزه‌ی کتاب بلو پیتر، ادگار آلن پو، داستان کودک گاردین، نشان کارنگی و ...

 

گزیده‌هایی از کتاب

برای بعضی از ثروتمندان شهر، آن موقع از سال زمان ولخرجی‌ها و هدیه‌های بی‌حساب بود. اما هدف جشن‌ها یک چیز بود: ساختن بهشتی با نور شمع در اعماق زمستان. حالا، در روزهای پیش از فرا رسیدن سال نو، سکونی همه جا را فرا گرفته بود. پسر فکر می‌کرد زمان، زمان غیرمعمولی‌ست، و می‌دانست که همیشه همین احساس را داشته است. حتی پیش از روزهای زندگی با ولرین، وقتی مثل موشی در گوشه و کنار مخفی شهر، تنها زندگی می‌کرد، همیشه حس می‌کرد چند روز پیش از سال نو با بقیه‌ی روزها فرق دارند. این زمان، فاصله‌ی عجیب و خاموشی بود و انگار جایی خارج از باقی سال، خارج از زمان قرار داشت. انگار بقیه‌ی سال زنده بودند و این روزها نه!

- اگر قرار بود پسر واقعا وارد جهانی رویایی شود، تعجبی نمی‌کرد که این اتفاق در روزهای مرده بیفتد. تاریکی.

- دو ساعت مانده به نیمه‌شب. پسر توی جعبه نشسته بود. آن‌طور که در فضای تنگ و تاریک داخل اتاقک نشسته بود، مثل همیشه پاهایش زیر بدنش خواب رفته بودند. از بالای سرش، صدای ولرین را می‌شنید که نمایشش را پیش می‌برد. صدا به حدی ضعیف بود که انگار از جای خیلی دوری به گوش پسر می‌رسید و پسر سعی می‌کرد بفهمد به کجای نمایش رسیده است. خوب نبود علامت را نشنود، اصلاً خوب نبود. اما پسر می‌دانست که لازم نیست نگران باشد. قبلاً عادت داشت مراحل رسیدن به علامت را بشمرد و همیشه جایی قاتی می‌کرد، اما باز هم، نیازی به این کار نبود، علامت به اندازه‌ی کافی واضح بود. پسر سعی کرد خیلی آرام وزنش را جابه‌جا کند تا کمی حس به پاهایش برگردد. اما فایده‌ای نداشت. جعبه مخصوص او طراحی شده بود و ولرین حواسش بود کاری کند که از هر طرف، چیزی بیش از نیم سانتی‌متر فضای اضافی نداشته باشد. ناگهان تقه‌ی محکمی به جعبه خورد: اولین علامت، که یعنی: آماده‌ باش پسر.

برگردان
آرزو احمی
تهیه کننده
ویکتوریا فاتحی
سال نشر
۱۳۹۳
نویسنده
Marcus Sedgwick, مارکوس سدویک
ویراستار
مژگان کلهر
Submitted by editor3 on