تیرگان، جشن آبادانی و آزادی

فرهنگ ایران، فرهنگی سرشار از جشن‌ها و شادمانه زیستن است. زیرا از نگاه فرهنگ ایرانی، زیستن خود بالاترین شادمانی است و هنگامی که با ترسالی، فراوانی و آزادی آمیخته شود، اوج شادمانی را در خود بازتاب می دهد. در میان جشن‌های ایرانی، تیرگان ویژگی خود را دارد.

زیرا کم‌تر در جشن‌های ایرانی دیده شده است که نیاز به آزاد زیستن و آزادی با نیاز به فراوانی و صلح درهم بیامیزد و مردم برای آن جشن بگیرند و شادمانی کنند. تیرگان که امروزه در ماه تیر و شب سیزده این ماه برگزار می‌شود، در روزگاری که گاه‌شماری ایرانی به گونه‌ای دیگر بوده است، در پاییز و پس از برداشت کشت و فرآورده‌های گیاهی برگزار می‌شده است، زیرا با گردش سال کشاورزی و پایان آن مردمی که فرآورده‌های خود را از روی زمین گرد می‌آوردند، برای سال پس از آن نیایش و آرزوی سالی تر و پر باران می‌کردند. از جمله نشانه‌های این که این جشن در فصل خزان برگزار می‌شده است، اینکه هنوز مردم تاجیکستان و افغانستان به سرتاسر پاییز، تیر ماه می‌گویند.

از نگاه فرهنگ اسطوره‌های ایرانی، با برگزاری جشن تیرگان، نیایش و آرزوی یاری‌رسانی به تیشتر ایزد باران و ترسالی نیز همراه می‌شد که پیوسته در جنگ با اپوش، دیو خشک‌سالی به سر می‌برد. انجام این نیایش و آرزو همواره به شکل برگزاری آیین‌هایی بود که با بزرگداشت و برگزاری جشن تیرگان در روزگار کنونی تفاوت‌هایی داشت. در آن روزگار هنوز اندیشه اسطوره‌ای زنده و باور به این آیین‌ها بخشی از زیست فرهنگی جامعه بود که پایداری و ماندگاری آن را تضمین می‌کرد. بر این پایه، انجام آیین‌ها، تنها بزرگداشت یاد و باور نیاکان نبود، بلکه بازخوانی و فراخوانی نیازهای زیستی و فرهنگی جامعه در زمانی چرخشی و بسته بود. از این رو باید هر ساله و هر ماهه جشنی برپا می‌شد که مناسب آن زمان بود. تیرگان نیز چنین بود. اما تیرگان نه تنها جشن آب و آبادانی که جشن صلح و آزادی نیز بود. سبب آن هم نقش تیشتر در یاری‌رسانی به آرش کمان‌دار در نبرد با اهریمنان تورانی بود. هنگامی که آرش برای آزادی و صلح در ایران، تیر در کمان گذاشت و آن را رها کرد، تیر با کمک دو ایزد وایو، ایزد باد و تیشتر، ایزد باران روزها و شب‌های بسیاری رفت تا سرانجام آنجا که قرار بود مرز ایران و توران شود، بر زمین فرود آمد. درهم‌آمیزی این کمک از سوی تیشتر که ایزد باران است، با صلح و آزادی ایرانیان، چنان فلسفه جشن تیرگان را ژرف کرده است، که نمونه‌ای برای آن در فرهنگ اساطیری ایران و جهان نمی‌توان یافت.

بنابراین در جشن تیرگان مردم تنها به نیایش باران‌آوری نمی‌پردازند، که در جشن خود رهایی و صلح ایران زمین را نیز سپاس می‌گویند. زیرا آرش کمان‌دار با مایه گذاشتن از جان خود، دوره‌ای بلند از رنج و دربند بودن مردم ایران را پایان می‌دهد و تیر او تورانیان را از مرزهای ایران دور می‌کند و دوباره آزادی به این سرزمین برمی‌گردد. بی‌گمان اسطوره آرش یکی از زیباترین و برانگیزاننده‌ترین روایت‌ها نه در ایران که در همه جهان و در همه زمان‌ها است. آن چیزی که از روایت آرش در متن‌های باستانی مانند یشت‌ها مانده است، بسیار چکیده‌وار است. فردوسی نیز در شاهنامه به علت‌هایی که برای پژوهشگران روشن نیست، اما یکی از فرضیه‌ها پرهیز از چند قطبی شدن فضای پهلوانی شاهنامه است، به روایت آرش نپرداخته است. در دوره معاصر گرایش به این داستان میان ایرانیان به شدت افزون شده است و کسانی از زاویه نگاه خود به این روایت پرداخته‌اند که شعر حماسی و احساسی «آرش کمان‌گیر» از سیاوش کسرایی از جمله پرآوازه‌ترین آن‌ها است.

اکنون در برگزاری جشن تیرگان آن چیزی که بسیار بنیادین است و اهمیت دارد، نگاه به فلسفه آن است. کاستن جشن تیرگان به مراسم آب‌افشانی به یک‌دیگر، پوشیدن پوشاک، خوردن آش‌ها و خوراک‌های سنتی ایرانی و خواندن آواز و پایکوبی اگرچه در جای خود بسیار نیکو است و در هر زمان دیگر هم می‌توان انجام داد، اما ذره‌ای به ترویج فلسفه جشن تیرگان که آبادنی و باور به پایداری صلح و نیاز به آزادی در ایران زمین است، یاری نمی‌رساند.

جشن تیرگان را با خواندن کتاب آرش کماندار جشن بگیریم

بیشتر بدانیم:

یادداشتی از ثریا قزل‌ایاغ درباره کتاب «آرش کماندار»

کتاب آرش کماندار نوشته محمدهادی محمدی

نویسنده
محمدهادی محمدی
Submitted by editor3 on