پیام و شعار روز جهانی کتاب کودک ۲۰۱۴/۱۳۹۴

نامه به کودکان جهان

خوانندگان بارها از نویسندگان می پرسند که قصه های خود را چگونه می نویسند یعنی ایده ها از کجا می آیند؟

نویسنده در پاسخ می گوید: از تخیلم. خواننده با شنیدن این جواب احتمالاً می گوید: آه، بله. اما تخیلتان کجاست، از جنس چیست و آیا هر کسی دارای تخیل است؟

نویسنده می گوید: خُب، معلوم است. تخیل در سرم هست و از تصویر و واژه و خاطره ساخته می شود و از ردِپای دیگر قصه ها و واژه ها و خرده ریز اشیاء و نغمه ها و اندیشه ها و چهره ها و دیوها و اشکال و واژه ها و حرکات و واژه ها و امواج و آرابِسک ها و چشم اندازها و واژه ها و عطرها و احساس ها و رنگ ها و شعرها و تلق تلق های آهسته و زمزمه ها و مزه ها و طعم ها و فوران انرژی ها و رازهاو معماها و نسیم ها و باز هم واژه ها.

و این همه آن جا یکریز می چرخند و می چرخند و آواز می خوانند و شهر فرنگ نمایش می دهند و شناور می شوند و گوشه ای می نشینند و فکر می کنند وسر می خارانند.

پیداست که هرکسی صاحبِ تخیل است. اگر چنین نبود چگونه می توانستیم رؤیاپردازی کنیم؟ البته تخیلِ همه ی انسان ها از یک جنس نیست. تخیل آشپزها شاید بیشتر از هر چیزی طعم و مزه درخود داشته باشد و تخیل هنرمندان شکل و رنگ. تخیل نویسندگان، اما غالباً سرشار از واژهاست.

خوانندگان و شنوندگانِ قصه ها نیز تخیلشان درگیر واژه هاست. تخیلِ نویسنده ایده ها و صوت ها و صداها و شخصیت ها و رویدادها را ورز می دهد و می چرخاند و در قالب ِقصه شکل می دهد، و قصه صد البته با واژه ساخته می شود، با فوجی از خطوط کج و کوله که بر صفحه ی کاغذ جولان می دهند. آن گاه نوبت می رسد به خواننده تا از راه برسد و به خطوط کج و کوله زندگی ببخشد.

خطوط بر صفحه جا خوش می کنند و هم چنان فوج فوج به نظر می آیند اما در همان حال در تخیل خواننده جست و خیز می کنند و اکنون این خواننده است که واژه ها را می چرخاند و شکل می دهد تا آن جا که قصه در سرش به حرکت در می آید، همان گونه که زمانی در سرِ نویسنده به حرکت درآمده بود.

از همین جاست که خواننده برای قصه درست همان اندازه مهم است که نویسنده. هر قصه فقط یک نویسنده دارد اما در زبانِ خودِ نویسنده از صدها، هزارها یا حتی میلیون ها خواننده برخوردار است و ای بسا که به بسیاری از زبان های دیگر نیز ترجمه شود. بدون نویسنده، قصه هرگز متولد نمی شود، اما از سوی دیگر، بدون هزاران خواننده ی گوشه و کنار جهان قادر نیست از همه ی زندگی هایی که در توان دارد برخوردار شود.

هر یک از خوانندگانِ قصه با هر خواننده ی دیگرِ آن در چیزی شریک است. این خوانندگان یک یک و از یک نظر باهم قصه ی نویسنده را در تخیل خود بازآفرینی می کنند. این کاری است هم خصوصی و هم عمومی، هم فردی هم جمعی، هم درونی و محرمانه و هم بیرونی و بین المللی.

چه بسا این همان عملی باشد که انسان ها به بهترین شکل از عهده ی انجام دادن آن بر می آیند.

برگردان:
رضی هیرمندی
نویسنده
شيوون پارکینسون Siobhán Parkinson
Submitted by editor3 on