جایگاه توسعه پایدار در آموزش و پرورش ایران

تیتر:
جایگاه توسعه پایدار در آموزش و پرورش ایران

چند زمانی است که به کارگیری ادبیات زیست محیطی در ایران وارد افق تازه ای شده است. این ادبیات گاهی آشوبناک و دلهره آور است. برای نمونه این روزها کم و بیش می‌شنویم که کشور از مرحله بحران آبی گذشته و به مرحله تنش آبی رسیده است. در حقیقت این نامواژه ها هراسی در دل می‌افکند که بازتاب آن را می‌شود در روابط و مناسبات اجتماعی دید.

در حقیقت موضوع محیط زیست در همه ابعاد آن در ایران نگران کننده است. و البته یکی از نهادهایی که در دو سال گذشته  این نگرانی را به حق ترویج می‌کند، سازمان محیط زیست است. ریشه‌های این نگرانی کجاست؟ دستکم  نزدیک ۵۰ سال است که مفهوم توسعه پایدار وارد فرهنگ جهانی شده است. توسعه پایدار در ساده‌ترین تعریف خود دوسویه دارد. سویه نخست این که انسان بخشی از چرخه طبیعت است و کنش‌ها و رفتارهای او روی  این چرخه تأثیر می‌گذرد و دیگر این که طبیعت تنها از نسل کنونی نیست و ما باید طبیعت و منابع آن مانند آب و هوای پاک و ذخایر آن مانند گنجینه و گونه های جانوری و گیاهی را برای نسل‌های آینده هم باقی بگذاریم. توسعه پایدار اکنون بخشی از آموزش و پرورش جهانی را می‌سازد و خود به یک رویکرد رو به رشد تبدیل شده است. اکنون در جهان بیش از ۴۰ هزار مدرسه سبز وجود دارد که بر پایه یک رویکرد جامع کار می کنند. در این مدارس که ستون فقرات آن درک از مفهوم توسعه پایدار و به کارگیری آن در زندگی روزانه است، همه آموزش‌های دیگر بر مبنای این مفهوم بازسازی می‌شوند. برای نمونه مصرف ظروف یکبار مصرف در این مدرسه‌ها ناروا است یا اگر قرار است به آن‌ها جغرافیا یا ریاضی آموزش داده شود، رویکرد توسعه پایدار در آن دیده می‌شود. در این رویکرد شما می‌توانید نابودی جنگل‌ها را به یک مسئله ریاضی تبدیل کنید و نه تنها به کودک ریاضی آموزش دهید که خطر نابودی جنگل‌ها را با رقم و شمار به آن‌ها یادآوری کنید. در ایران در یکی دو سال اخیر چند ده مدرسه با رویکرد زیست محیطی در استان‌های کشور راه اندازی شده است که برخی از آن‌ها یکپارچه زیست محیطی هستند یعنی هم ساختار و هم برنامه زیست محیطی دارند که شمار آن‌ها از انگشتان یک دست هم کمتر است و برخی دیگر با تشویق‌ها و توصیه‌های سازمان محیط زیست رویکردهای زیست محیطی را وارد برنامه آموزشی خود کرده‌اند که شمار این‌ها بیش تر است. با توجه به این که آمار رسمی اکنون شمار مجتمع‌ها و مدرسه‌ها را در سرتاسر ایران ۱۰۴ هزار برآورد کرده است، و با توجه به این که ما وارد دوره به کارگیری ادبیات آشوبناک از هراس وضعیت زیست محیطی شده‌ایم، آیا چنین روند لاکپشت واری می‌تواند جامعه ایران را از بزرگ‌ترین خطری که زیست جانوری و گیاهی در آن  به مرحله تهدید جدی رسیده است، رهایی ببخشد؟  از سوی سازمان محیط زیست با حضور کسانی مانند محمد درویش که کنشگر برجسته محیط زیست در ایران است و اکنون در این سازمان سمت دارد، کارها بسامان تر پیش می‌رود. به ویژه که او در گفتگوی اخیرش درست نشانه رفته است و با وجود کمبود بودجه عظیم در این سازمان می‌گوید که ما باید آموزش زیست محیطی یا توسعه پایدار را از پیش دبستان و سال‌های اول دبستان شروع کنیم. اما از سوی آموزش و پرورش چه؟ نظام آموزش و پرورش درایران موجودی لَخت و فربه است که از آموزش و پرورش تنها یک قرائت می‌شناسد و آن هم آموزش و پرورش از بالا به پایین است و دیگر این که هیچ رویکردی جز رویکرد حاکم را به عنوان رویکردهای موازی پذیرا نیست، حتا اگر این رویکرد توسعه پایدار یا مدرسه سبز باشد. در چنین حالتی برای رهایی از وحشت بزرگ که کم کم زیستگاه ایران را دارد بی آب و بی زیست می‌کند، باید مردم این خواست را به یک درخواست تبدیل کنند و از دولت و نظام آموزش و پرورش بخواهند که فضا را برای  ترویج مفاهیم زیست محیطی هموار کند و از کتاب‌ها یا بسته‌ها یا کیسه‌هایی که به این منظور فراهم آورده شده است، به عنوان فوری‌ترین کار پشتیبانی کرده و دستکم اجازه دهد که آن‌ها در مدارس ترویج شوند و حرکت کنند.

نویسنده
محمدهادی محمدی
منبع
روزنامه شرق شماره ۲۳۷۶ - پنج شنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۴
تاریخ:
۹۴/۶/۳
Submitted by editor3 on