نسرین وکیلی

در این صفحه می توانید اطلاعاتی از لیست کتاب ها، مقالات، خبرهای مرتبط با نسرین وکیلی را مشاهده کنید.

پسرک ستاره ها را خیلی دوست دارد و در آرزوی داشتن ستاره ای برای خودش است.
شنبه, ۲ آذر
تریسی دختر ده ساله ای است که پدر ندارد و مادر که توانایی نگهداری او را ندارد، او را به پرورشگاه سپرده است. تریسی همواره رویای با مادر بودن یا داشتن سرپرستی دلخواه را در سر می پروراند.
شنبه, ۲ شهریور
جو مالونی پسری نوجوان و غیرمعمولی است که با مادرش در شهرهلموت زندگی می کند. او رفتارعجیب وغریبی دارد. او لکنت زباندارد و خجالتی و دست و پا چلفتی هم هست. درون او یک قلب پنهان است و احساس های گوناگونی چون آواز چکاوک ها و گاهی حرکت آرام و مرموز ببری را در سرش حس می کند.
چهارشنبه, ۱ خرداد
الا دختری هشت ساله که پس از ازدواج دوباره مادر با جک و بارداری او اکنون با دو رقیب روبروست: ناپدری ونوزاد جدید. به همین خاطر پیوسته در حسرت و آرزوی روزهایی است که با مادرش تنها زندگی می کرد و مادر فقط برای او بود.
شنبه, ۵ اسفند
مت دوازده ساله باید تا زمان بازگشت خانواده اش به خانه در محیط بکر و وحشی منطقه "مین" گلیم خودش را از آب بیرون بکشد. در نبود خانواده مت با دو سرخپوست به نام های "ساکنیس" رئیس قبیله سمور و نوه اش "اته آن" آشنا می شود. رئیس قبیله از مت می خواهد تا به نوه اش خواندن و نوشتن به زبان انگلیسی را یاد بدهد و در ازای آن او هم برایش شکار و خوراک بیاورد.
شنبه, ۲۵ شهریور
پسر کوچولویی به نام المر گربه پیر و ولگردی را با خود به خانه می برد، امّا مادر به او اجازه نمی دهد که از گربه نگهداری کند و گربه را از خانه بیرون می اندازد. المر با گربه همدردی می کند و از آرزوی پرواز با او صحبت می کند.
دوشنبه, ۲۲ خرداد
"دیو" یک سگ عروسکی قهوه ای خیلی کهنه با یک گوش شل و ول رو به پائین ویک گوش رو به بالا بنام داگر دارد که خیلی هم آن را دوست دارد. او داگر را همه جا با خود می برد و وقتی کثیف می شود او را شسته و آویزان می کند و همیشه او را تمیز نگه می دارد.
دوشنبه, ۴ اردیبهشت
ایزی دختر کوچکی است که از خیلی چیزها می ترسد. او از تاریکی، عنکبوت، از اشتباه کردن هنگامی که نقاشی می کشد، از افتادن وقتی اسکیت به پا دارد، یا وقتی که باید در نمایش مدرسه روی صحنه برود و از جنگل تاریک و انبوه هم می ترسد.
یکشنبه, ۲۱ اسفند
در مدرسه کلمنتین همه دانش آموزان در تلاش هستند برای سفر بهاری خود پول تهیه کنند. کلاس سومی‌ها و چهارمی‌ها تصمیم دارند استعدادهای خود را در مراسمی به نمایش بگذارند. امّا کلمنتین کار ویژه‌ای که مناسب این برنامه باشد به فکرش نمی‌رسد.
چهارشنبه, ۳ اسفند
کشاورزی با سه پسرش در مزرعه زندگی و سخت کار می کردند، او حیوانات را خیلی دوست داشت و از افزایش مرغ و خروس ها و گاو و گوسفندها لذت می برد. آنان هنگام کار آواز مخصوص خود را می خواندند، پسر بزرگ آواز کالسکه رانان، پسر دوم آهنگ مربوط به دریا و کوچکترین پسر درباره ویولن زن های دوره گرد و کشاورز هم درباره حیاط طویله، پشم چینی گوسفندان، تولد کره اسب ها و سایر حیوانات آوازمی خواند.
دوشنبه, ۲ آبان
جیپ پسر یتیم ١٢ ساله ای است که وقتی ٢ – ٣ سال بیشتر نداشت، از پشت گاری در حال حرکت به زمین می افتد. کسی سراغش را نمی گیرد برای نگهداری به مزرعه ای که محل نگهداری بیماران روانی است برده می شود.
سه شنبه, ۱۹ مهر
آرون لال است. مادر در آستانه دوازده سالگی برای اولین بار او را در خانه تنها می گذارد و برای تهیه آذوقه و هدیه ای برای او به شهرمی رود. او پدر خود را در کودکی از دست داده است و با مادرش تنها زندگی می کند. او طی این سال ها خواندن و نوشتن را از مادر آموخته است.
سه شنبه, ۲۴ خرداد
کتاب «بوته زارکیت» اثر نویسنده انگلیسی دیوید آلموند برنده جایزه هانس کریستین آندرسن شده ۲۰۱۰ است.
پنجشنبه, ۱۲ خرداد
مایکل و خانواده اش تازه به این خانه آمده اند. خواهر تازه وارد مایکل، سخت بیمار است و این خانواده را در وضعیتی بحرانی قرار داده است. مادر، در بیمارستان و کنار خواهر کوچولوست و پدر مرخصی گرفته تا روزها سر و وضع خانه را سر و سامان بدهد. خانه ی بزرگ اما، قدیمی که صاحب قبلی آن، یک پیرمرد بیمار، مرده است.
دوشنبه, ۱۲ اردیبهشت
"پاییز بود. همه ی گل های باغ خشک شده بودند و دانه هایشان ریخته بود... گل قاصدک آهسته به دانه گفت: نترس، باد، خورشید و باران مراقب تو خواهند بود. خودت را رها کن. آن وقت خواهی دید..."
سه شنبه, ۱۶ فروردین
در یک شب مهتابی که همه‌ی خانواده در خواب و رویا فرو رفته‌اند، کیت با صدای گربه از خواب می‌پرد: « میو، میو»
دوشنبه, ۱۶ اسفند
در کتاب «اگر تو بچه من بودی»، یکی از ویژگی‌های جانوران، با زبان مهرآمیز مادران‌شان و تصویرهای زیبای بزرگ، بیان شده است: شنای بچه سمورها، خواب زمستانی توله خرس‌ها، آواز خواندن بچه گرگ‌ها رو به ستاره‌ها و....
سه شنبه, ۱۰ اسفند
بین "هیلاری" و "سارا-کیت" دوستی عمیقی پیدا می شود که عامل آن وجود خانه و دهکده جن ها در حیاط پشتی خانه سارا-کیت است. سارا-کیت دختر عجیب و مرموزی است که هیچ دوستی در مدرسه ندارد. بد لباس و تند خوست.
شنبه, ۲۳ بهمن
یک روز یک کانگورو با بچه ای که در کیسه داشت، از باغ وحش فرار کرد و رفت توی حیاط خانه ی خرس. پرنده کوچولو گفت: «تو هم چیزی را که من می بینم، می بینی؟» خرس جواب داد: «البته اما باورم نمی شود، مثل یک رؤیاست.»
یکشنبه, ۳۱ مرداد
"می توانید تصورش را بکنید؟ تصور این که دو ماه تمام در سرمای منجمد کننده ی محیط بایستید و تخمی را روی پاهایتان نگه دارید؟" اما پنگوئن نر، آن هم پنگوئن امپراتور این کار را انجام می دهد! پنگوئن امپراتور بزرگترین پنگوئن دنیاست. او از تنها تخم اش مراقبت می کند. البته که این تخم را خودش نگذاشته است.
دوشنبه, ۲۷ اردیبهشت