شعرهای کودکانه

در این بخش شعرهای کودکانه از بهترین شاعران کودک ایران آورده شده است.  محمود کیانوش، پروین دولت آبادی، عباس یمینی شریف، جعفر ابراهیمی، اسدالله شعبانی، شکوه قاسم نیا، ناصر کشاورز، افسانه شعبان نژاد، مهدی مرادی و... . شعر زبان شادی‌ها، غم‌ها، آرزوها، آمال و نفرت‌هاست. شعر وسیله‌ی تفریح و سرگرمی و به شادی گذراندن اوقات فراغت است. زبان همدردی، هم زبانی و هم آهنگی است. همه‌ی کودکان به طور فطری شعر را دوست دارند و از آن لذت می‌برند. 

زیر دسته بندی ها
زندگی‌نامه یکی از معروف‌ترین شاعران معاصر تاجیکستان که سال‌هاست برای کودکان و نوجوانان می‌سراید جوره هاشمی است. جوره هاشمی در نهم ژانویه‌ی 1948م. در شهر کانی بادام به دنیا آمد. و در حال حاضر نیز مدیر شعبه‌ی ادبیات کودکان نشریات معارف، در شهر دوشنبه، است.
چهارشنبه, ۲۰ دی
وقتی که صبح پیدا میشه رفتگر از خواب پا میشه از تو خونه‌ش بیرون میاد کار می‌کنه خیلی زیاد با چرخ بی‌دنده و گاز با جاروی دسته دراز کمی گرد و خاک می‌کنه کوچه‌ها رو پاک می‌کنه جوب‌ها رو می‌کنه تمیز از چیزهای درشت و ریز خیابون‌ها رو می‌روبه کارهای او خیلی خوبه با زحمت رفتگرا تمیز میشه محل ما   اسدالله شعبانی
چهارشنبه, ۷ دی
به قصه قصه، مادر، مرا به خواب بردی در آسمان روشن به آفتاب بردی به اختران شب تاب به ماهتاب بردی به قصه قصه گفتی: جهان چه خوب و زیباست! جهان و هر چه در اوست برای شادی ماست تو خوب و مهربان باش جهان زِ مهر برپاست.
دوشنبه, ۱۵ آذر
کودکم، چهره‌ات آسمان آبی من است. نازنین، خنده‌ات صبح آفتابی من است. اَخم می‌کنی و باغ سینه‌ام خالی از گل و گیاه می‌شود. جان من، که آسمانِ صاف بود، ابر می‌شود، سیاه می‌شود. باز شو، شکفته باش، مثل روی آفتاب و روی ماه. کودک عزیز من، بخند: قاه، قاه، قاه!        قاه، قاه، قاه!
شنبه, ۱۳ آذر
اسب سفید نقره سُم هم چشم سیاه، هم یال و دُم حیوان رام و مهربان گفتی سخن‌ها بی زبان سبزه‌ی تَر غذای تو نُقل آورم برای تو زین می‌نهم بر پشت تو خوش می‌جهم بر پشت تو پا در رکاب آماده‌ام ای یار خوب و ساده‌ام باهم به صحرا می‌رویم اینجا و آنجا می‌رویم اسب سفید نقره سُم هم چشم سیاه، هم یال و دُم.
سه شنبه, ۹ آذر
گل‌ها را من می‌بینم گل می‌چینم گل می دانم گل اما هر یک از این گل‌ها نامی زیبا از رویی خوش می‌گویم گل می‌بویم گل می‌خوانم گل دارد نامی با پیغامی از بویی خوش
شنبه, ۶ آذر
چشمه جوشید و آب روشن آن گشت در جویبار پاک روان سبزه‌ها در کنار جو رُستند خزه‌ها تن در آب جو شستند نرگس آن تاج زر گرفت به سر آب آیینه دار داد خبر که چه زیباست نرگس خوش بو! خوش نشسته است شاد بر لب جو! بید آشفته کرد گیسو را دید در پای خویش چون جو را رفت آرام جوی تا بَرِ رود ریخت در رود و راه خویش گشود همره رود رفت در دل دشت سر به سر باغ و کشتزاران گشت
چهارشنبه, ۲۸ مهر
بادبادک سفیدم باد که آمد هوا رفت کَلّه و دم تکان داد یواش یواش بالا رفت تو آسمان آبی شد مثل یک کبوتر نخ را که شُل می‌کردم بازهم می‌رفت بالاتر کوچک شد و کوچک شد شد قد یک ستاره یک دفعه باد نخش را کشید و کرد پاره انگار که یک شکارچی تیری انداخت به بالش کبوتر کاغذی گیج خورد و بد شد حالش زد چندتایی مُعَلَّق
دوشنبه, ۲۶ مهر
بره‌ی خوشگل سفید کوچک چاق تُپُلی چشم سیاه لب کلفت برف تن زبان گلی بَع بَع تو به گوش من چهچه بلبلان باغ چشم تو با نگاه گرم مثل شب پر از چراغ تو دره‌ها بچر، بدو بگرد و جست و خیز کن آن بدن لطیف را تو چشمه‌ها تمیز کن
یکشنبه, ۲۵ مهر
پاشو، پاشو، کوچولو از پنجره نگاه کن با چشم‌های قشنگت به منظره نگاه کن آن بالا، بالا خورشید تابیده در آسمان یک رشته کوه پایین‌تر پایین‌ترش درختان نگاه کن، آن دورها کبوتری می‌پرد شاید برای بلبل از گل خبر می‌برد
شنبه, ۲۴ مهر
یک روز صبح جمعه دلتنگ و خسته بودم از بس که در اتاقم تنها نشسته بودم دیدم که چشم‌هایم دیگر نمی‌توانند خط درشت را هم با راحتی بخوانند باد بهار از در آمد به هوشم آورد آواز آشنایی با خود به گوشم آورد در خانه‌ی مجاور می‌خواند یک قناری با چهچهی دل انگیز یک نغمه‌ی بهاری بستم کتاب و دفتر
سه شنبه, ۲۰ مهر
می‌دَمَد خورشید و می آرد نُوید کز بهاران تازه گردد زندگی مژده آرد سبزه‌ی رقصانِ شاد از جوانی، سرخوشی، پایندگی در بهار عُمری، ای باغ امید برگ و بار زندگی از آنِ توست کشتزار زندگانی پیکرت مایه‌ی هستی همه در جان توست روزگارت جاودان نوروز باد راستی را، روز تو نوروز توست دانش اندوزی، هنرآموز باش کامیاری یارِ بخت اَفروزِ توست
چهارشنبه, ۱۴ مهر
یک روز، چشمه ساری، باریک چون نواری، از کوه سر درآورد، گردید جویباری. با خنده و ترانه بر کوه شد روانه، از مارپیچ دره می‌رفت شادمانه. راهش که تنگ می‌شد خیلی زرنگ می‌شد، با سنگ‌های سر سخت مشغول جنگ می‌شد. شاد از بهار می‌رفت، با پشتکار می‌رفت، از شوق کشتزاران امیدوار می‌رفت. خود را به سنگ می‌زد
دوشنبه, ۱۲ مهر
کجا رفتی؟         - کبوتر جان، کجا رفتی؟                           - نمی‌آیم، نمی‌آیم. بیا بر بام ما بنشین.                                   بگو بامت صفایش کو؟ برایت دانه می‌ریزم،                                   بگو شهر پُر از دودت. توتوک، توک توک، توتوک برچین.                هوایش کو، هوایش کو؟ کبوتر جان، بیا با من                                 تمام بام‌ها: یک باغ،
سه شنبه, ۶ مهر
- کیست؟ کیست؟ - های! هو! باد خَزانَم، بگو باغ الفبا کجاست؟ آمده‌ام، تند و سرد، تا ببرم برگ زرد، بازکن، اینجا کجاست؟ - باد سرد، قاه، قاه! خوب به ما کن نگاه، در بَرِ گل‌های ما نیست تو را هیچ کار، هست همیشه بهار باغ الفبای ما.
یکشنبه, ۴ مهر
هر کجا چشم می‌رود آب است از افق تا افق همه دریاست. آب آیینه‌ای است پهناور صورت آسمان در آن پیداست. خنده‌ی گرم و روشن خورشید بر تن سردِ آب می‌ریزد. موج در پیش موج می‌خوابد موج از پشت موج می‌خیزد. می‌کشد آب دامنش را نرم بر تن پاک ماسه‌های کبود. می‌برد لذت از نوازش آب ساحل بی خیال خواب آلود. دست دریا به گردن خشکی سینه ریزِ صدف می‌آویزد.
سه شنبه, ۳۰ شهریور
بهار آمد، گل آمد نسرین و سنبل آمد گل‌های سرخ و زیبا در باغ خانه‌ی ما چشم‌ها را بازکردند با خنده ناز کردند بنفشه دسته دسته کنار جو نشسته در روز آفتابی در آسمان آبی پرنده‌ی خوش آواز پَر زد و کرد پرواز بهار آمد، گل آمد نسرین و سنبل آمد
چهارشنبه, ۲۴ شهریور
زیبا زیبا زیبایی ای ایران میهن خوب مایی ای ایران هم کوه و جنگل داری هم صحرا هم باغ و بوستان داری هم دریا من یک دنیا خاکت را دارم دوست من این خاک پاکت را دارم دوست هرجای تو قشنگ است سرتا سر تو مهربان با مایی چون مادر زیبا زیبا زیبایی ای ایران میهن خوب مایی
دوشنبه, ۲۸ تیر
ساحل دریا چقدر گرم است شن‌های ساحل چقدر نرم است نشسته‌ام من کنار دریا یه حوض کوچک کنده‌ام اینجا ساحل دریا رنگ به رنگ است گوش ماهی‌هایش خیلی قشنگ است سنگ‌های رنگی دانه به دانه می‌سازم الان از آنها خانه افتاده یک سو یه ماهی ناز دهان خود را هی می‌کند باز
سه شنبه, ۱۸ خرداد
عمو نوروز بیا! شاد و پیروز بیا عید اومد، بهار اومد تو هم امروز بیا!                       عید اومده دوباره                       بهاره و بهاره عمونوروز سلام عیدی آوردی برام؟ وای چقدر کتاب داری! عیدی من کتاب می‌خوام                    عید اومده دوباره                     بهاره و بهار
دوشنبه, ۱۷ خرداد