هزاره ققنوس

 پسرک عاقل و سربراه است و همه از او راضی هستند و کمتر کسی است که نقطه ضعف او را بداند. او از تاریکی می ترسد و از باختن و خیلی چیزهای دیگر نگران می شود. مادربزرگ زمانی که می خواهد به سفر برود به او یک خرس عروسکی هدیه می دهد. خرس در نبود مادربزرگ یار و همدم او می شود. پدر و مادرش از این هدیه استقبال نمی کنند. از نظر آنان پسر بزرگ شده و نباید عروسک بازی کند بلکه باید سراغ کامپیوتر برود.
یکشنبه, ۱ دی