روزی که رفتیم سفر!

گودون یک برادر کوچولو دارد به اسم گاستون که مثل همه‌ی بچه کوچولوها همیشه جای بزرگی را در زندگی خانواده اشغال می‌کند. وقتی قرار است خانواده به مسافرت بروند، مادر به قدری برای گاستون کوچولو وسیله برمی‌دارد که توی ماشین هم جا برای نشستن نمی‌ماند! وقتی بالاخره پدر موفق می‌شود تمام وسیله‌ها را طوری توی ماشین جا بدهد و راه می‌افتند، به ترافیک برمی‌خورند و مجبور می‌شوند بساط خود را وسط راه پهن کنند.

اما به همه‌ی اعضای خانواده از جمله گودون خیلی خوش می‌گذرد.

این داستان مصور رنگی دغدغه های کودکی را نشان می‌دهد که به تازگی صاحب برادر کوچکی شده است که توجه پدر و مادرش را به خود جلب کرده است. نویسنده از زبان اول شخص یعنی گودون، ماجراها را روایت می‌کند و از زاویه‌ی دید او موضوع را می‌بیند. تصاویر رنگی شاد و طنزگونه در خدمت متن است. کتاب می‌تواند برای کودکانی که صاحب خواهر یا برادری می‌شوند، مفید باشد.

 

 

 

گزیده‌هایی از کتاب

گاستون بغض کرد ونزدیک بود از آن گریه های وحشتناک کند.ولی من فوری دویدم
واز آشپزخانه یک تکه شیرینی آوردم تا صدایش را بخوابانم.

برگردان
نسرین گلدار
تهیه کننده
شهلا انتظاریان
سال نشر
۱۳۸۳
نویسنده
فانی جولی، رز کپدویلا
ویراستار
قاسم کریمی
Submitted by admin on