کودکان و حل مساله
کتاب «اسرار درون آتش» رمانی است خیرهکننده که رنج و شجاعت کودکان افریقایی را که قربانی جنگ و مینهایی هستند که چون هیولا از زمین سر بر میآورند به تصویر میکشد و الهامبخش صلح برای همه ما در برابر خشونت است.
کتاب «اسرار درون آتش» در یک شب تاریک با فرار صوفیا و خانوادهاش از دهکده، پس از کشته شدن...
کتاب «مداد» داستانی است جذاب نوشته الن البرگ و تصویرگری بروس اینگمن.
روزی روزگاری مدادی بود یک مداد کوچولوی تنها، همین و بس. او مدتها گوشهای افتاده بود تا اینکه یک روز تکانی به خود داد و کمی لرزید. راه افتاد و بنا کرد به نقاشی. پسری کشید به اسم بانجو، بانجو گفت: برای من یک سگ بکش! یک سگ واق واقی...
کتاب «مهمانخانهی قاچاقچیها»، داستان پسرکی چینی به نام مایلو است که همراه پدر و مادر ناتنیاش در هتلی زندگی میکند که در واقع عمارتی بزرگ و قدیمی است که در کنار تپهای در ورودی یک بندرگاه قرار دارد.
مهمانان این مهمانخانه همانطور که از اسمش برمیآید، بیشتر مواقع قاچاقچیها هستند.
داستان «...
دخترک کتاب «جادو» روزها و شبها در انتظار بازگشت پدر جنگجویاش است. پدر برای مبارزه با غولی رفته که با چشمهایاش همه را سنگ میکند.
روزها دخترک کتاب «جادو» کنار پنجره مینشیند و به دریا نگاه میکند و قایقی نمیبیند که پدرش را بازگرداند. شبها در آینه مینگرد و با خودش فکر میکند غول اگر در آینه...
کتاب «گفتگوی جادوگر بزرگ با ملکه جزیره رنگها» قصهای جذاب و رازآلودست از همراهی و گفت و گوی یک صبح تا غروب نوجوان دوازده سالهای به نام رهی با یک خانم نقاش غریب و کمی مشکوک.
رهی که دارد با ماتیفو، شخصیت خیالی کتاب محبوبش، در فضا دوچرخهسواری میکند با صدای مادرش از خواب بیدار میشود: او باید برود...
مهمترین ویژگی کتاب «غول و دوچرخه» از منظر من کودکی ِنویسنده کتاب با دخترش «درسا» در ساحت ادبیات است.
حرکت در سرزمین خیالورزی و گاه گاه سرک کشیدن به دنیای واقع برای صدا کردن مخاطب به منظور همراهی با نویسنده و درسا و غول بچه قصه.
ماجرا از دزدیده شدن دوچرخه و تماس با پلیس و راه افتادن درسا دختر...
کتاب «دخترک مو فرفری» داستان دختر کوچولوی موفرفری است که آنقدر موهایش را شانه نمیکند که موهایش میشوند یک جنگل.
یک روز دو پرنده به جنگل موهای دخترک سر میزنند به اسم چیک چیک و چاک چاک. پرندهها در جنگل میمانند. آواز میخوانند. یک روز قورچه و بورچه دو قورباغه راهراه گذرشان به جنگل میافتد....
خرگوشکوچولو توی اتاقش تنهاست و از تنهایی خوابش نمیبرد. او میخواهد در خانه دوستانش بخوابد؛ اما نمیتواند. سنجاب نصفهشب بلوط میخورد، راسو بوی بدی میدهد، جوجهتیغی تیغ پرتاب میکند، خرس خروپف میکند و جغد شبها نمیخوابد. خرگوشکوچولو فکر میکند: «بهترین جا اتاق خودم است، تختخواب خودم.»
کارول...
باران میبارد و نیکی و خواهرها و برادرهایش توی خانه گیر افتادهاند. حوصلهی همه سر رفته. پس کی این باران تمام میشود؟
نیکی فکر خوبی دارد؛ سفر! سفر به کویر یا به کوهستان یا به جنگل یا حتی به فضا. صبر کن نیکی ! ببین باران بند آمده! حالا میتوانید حسابی ماجراجویی کنید.
والری گورباچف، نویسنده و...
کتاب «دریا قرمز نیست»، داستان یک مدادشمعی است با برچسب قرمز، بنابراین سایر مدادشمعیها هم او را یک مدادشمعی قرمز میدانند. در حالیکه او واقعا آبی است و برای همین هر چیز قرمزی را آبی میکشد. معلم، مادر، پدربزرگ و مادربزرگ، قیچی، چسب، مداد و همه سعی میکنند به او کمک کنند تا مثل یک مدادشمعی قرمز عمل...
کتاب «داستان لئو» کتابی تخیلی، درباره داستان یک روح مهربان تنها و علاقهمند به کتابخواندن و نقاشیکشیدن است. لئو به تنهایی در خانهای بدون سکنه در گرد و غبار زندگی میکند. هیچ کس نمیتواند لئو را ببیند.
با اسبابکشی یک خانواده به خانه لئو، او خوشحال میشود و برای پذیرایی از ساکنان جدید چای...
کتاب «هیس! ما یک نقشه داریم» داستان چهار دوست را روایت میکند که به پرندههای زیبا علاقمند هستند، اما روشهای آنها برای همراه کردن پرندهها با خود متفاوت است. سه دوست بزرگتر راه را در اسیر کردن پرنده میبینند و دوست ساکت کوچکتر در دوستی و جلب اعتماد.
چهار دوست به آرامی داخل یک جنگل میروند و چه...
کتاب «کالی و مامان و بابا» داستانهایی دربارهی خرگوش کوچولویی به نام کالی را روایت میکند که با مادر و پدرش زندگی میکند. هر داستان روایت ماجرایی است که میان کالی یا پدر و مادرش اتفاق میافتد. ماجراهای سادهای که هر کودکی با آن مواجه میشود.
در هر داستان پدر و مادر اجازه میدهند تا کالی مشکلاتش را...
کتاب «خوابی پر از گوسفند» به موضوعی آشنا برای کودکان میپردازد. وقتی خوابمان نمیبرد یک راه حل شمردن گوسفند است! کتاب «خوابی پر از گوسفند» فضایی تخیلی درباره گوسفندهایی خلق کرده است که ما را به خواب بردهاند.
در کتاب «خوابی پر از گوسفند» پسرک داستان خوابش نمیبرد. پس شروع به شمردن گوسفندها می...