افسانهها و قصههای ملل برای نوجوانان
در زمانهای خیلی قدیم پادشاهی بود که سه پسر داشت. وقتی پسرها بزرگ شدند، روزی پادشاه آنها را خواست و گفت: بچهها، دلم میخواست پیش از آنکه پیر میشدم و قدرت و توانایی خود را از دست میدادم شما ازدواج میکردید و من میتوانستم بچههای شما یا نوههای پسر و دخترم را میدیدم. هر سه بر پدرشان گفتند:...