آزاده خلیفی
پیش از مطالعه، بخش نخست را بخوانید:بررسی کتاب «مهمان مامان» از دریچه سه فیلم، شگردهایی برای خواندن یک کتاب خوب (بخش نخست)
«مهمان مامان» داستان یک مهمانی ساده اما پردردسر در یک خانهی مستأجری است، خانهای که در هر کدام از اتاقهای دورتادور حیاطاش آدمهایی زندگی میکنند که سهمشان از خانه تنها یک...
بعضی روزها متفاوتاند!
«منچستر کنار دریا[۱]»، یک کمدی سیاه است دربارهی پیچیدگی روان انسان. داستانی از روزمرگیها و رخدادهایی که ممکن است برای همه ما پیش بیاد یا پیش آمده باشد. از یک روز، همه چیز دگرگون میشود. یک رخداد سیاه همه چیز را به هم میزند. دیگر هیچ چیز مانند گذشته نیست و زندگی در توفان...
ما همه شکار هستیم!
فیلم شکار[۱] داستان تکثیر یک شایعهی سیاه در شهری کوچک، به ظاهر تمیز، شاد و سپید است. شایعهای که چون بیماری واگیردار مردم شهر را به خودش مبتلا میکند و از ذهنی به ذهن دیگر فرو میرود و همه را مسموم میکند.
داستان با یک دروغ کودکانه آغاز میشود و در ذهن دختر بچهای به نام کلارا...
«گاهی تنها روزنی که ما میتوانیم چهره انسان را ببینیم، همان چهره واقعی که در پشت صورتکها پنهان کرده است، ادبیات است. گاهی داستانها بازتابی از بحرانهای گوناگونی هستند که انسان درون آن غوطه میخورد. بیشتر انسانها، نمیتوانند از این بحرانها جدا شوند انگار که بستر زیستشان است؛ اما گروهی کمتر...
!خیال خورده شدن ندارم
«من در کدام افسانه زندگی میکنم» کارل یونگ
تصویرهای جان کلاسن همیشه مرا به وجد میآورد. در تصویرهایش معماهایی را جستوجو میکنم که در حرکت چشمها و حالتهای بدن پنهانشان کرده است. کلاسن، دنیا را سادهی عجیب میبیند. ترکیب چهرهها و بدنهایی که کلاسن میکشد، ما را فریب میدهد...