محمد سیمزاری
![]() |
به دنبال فلک، فلکین دالیجایکی بود یکی نبود. مرد فقیری بود که آه در بساط نداشت و به هر دری که میزد زندگیاش روبهراه نمیشد. شبی بعد از فکر کردن بسیار تصمیم گرفت برود و فلک را پیدا کند و علت این همه بدبیاری و بدبختی را از او بپرسد ... و بعد سفری را آغاز میکند تا معلوم شود زندگی پر از فرصت است و ناهشیاری در از دست دادن فرصتها نتایج سخت و بدی دارد. چهارشنبه, ۱۷ آذر, ۱۳۸۹ - ۱۹:۳۱ |
![]() |
به دنبال فلک، فلکین دالیجایکی بود یکی نبود. مرد فقیری بود که آه در بساط نداشت و به هر دری که میزد زندگیاش روبهراه نمیشد. شبی بعد از فکرکردن بسیار تصمیم گرفت برود و فلک را پیدا کند و علت اینهمه بدبیاری و بدبختی را از او بپرسد ... و بعد سفری را آغاز میکند تا معلوم شود زندگی پر از فرصت است و ناهشیاری در از دست دادن فرصتها نتایج سخت و بدی دارد. پنج شنبه, ۳۰ آبان, ۱۳۸۷ - ۰۸:۴۱ |