مصطفی رحماندوست، شاعر و نویسنده پیشکسوت کودک و نوجوان، معتقد است که باید سلیقه مخاطبان را اصلاح کرد تا کمتر به سراغ کتابهای کمکآموزشی بروند، تلاش کنیم احساس نیاز به کتاب خواندن را در کودکان ایجاد کنیم و به جایی برسیم که آنها فکر کنند اگر کتاب نخوانند عقب میمانند.
کتاب کمکآموزشی، کودک را کتابخوان نمیکند/ سلیقه بچهها را ارتقا دهیم
مصطفی رحماندوست، در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به اهمیت به کار بردن روشهایی برای جذب مخاطبان به کتاب و کتابخوانی اشاره کرد و گفت: بحث فروش کتاب و بحث جذب مخاطبان به سوی کتاب با هم تفاوت دارد. برای جذب مخاطبان به سوی کتاب باید برنامهریزی شود و شرایطی فراهم شود که اگر کسی نخواهد کتاب بخرد وقتی از کنار کتابفروشیها میگذرد خود به خود به سوی آن جذب شود.
این نویسنده و شاعر پیشکسوت کودک و نوجوان ادامه داد: البته این مسئله به عوامل زیادی از جمله تبلیغات ناشران بستگی دارد. ناشران میخواهند کمتر هزینه کنند بنابراین کمتر تن به تبلیغات میدهند. اگر به این نتیجه برسیم که هزینه کردن برای کتاب و تبلیغات برای جذب به کتابخوانی زیان نیست، موفق شدهایم. البته علاوه بر تبلیغات میتوانیم از روشهای دیگری مانند برگزاری جلسات نقد و بررسی یا رونمایی برای فروش کتاب استفاده کنیم.
چرخه صنعت نشر لنگ میزند
مصطفی رحماندوست با تاکید بر اینکه چرخه صنعت نشر در کشور ما تکمیل نشده است، گفت: با نگاهی به صنایع دیگر مانند صنعت خوراکی، میبینیم که بچهها بدون اینکه تصمیم بگیرند و دلیلش را بدانند خوراکی میخرند چون تبلیغات زیادی برای آن انجام شده است. درواقع کتاب هم مانند پفک نمکی نیاز به تبلیغات دارد و باید در دسترس بچهها باشد. مردم نباید برای خرید کتاب مورد نیازشان مجبور شوند مسافت زیادی را طی کنند تا به محل عرضه کتاب برسند، کتاب باید به گونهای توزیع شود که به راحتی در دسترس علاقهمندان قرار گیرد.
به گفته شاعر «صد دانه یاقوت» وقتی فروش کتاب بالا رود، نویسنده هم تشویق میشود و بهتر مینویسد. ناشر هم بهتر خدمات میدهد و تبلیغات نیز بیشتر میشود. در حال حاضر در لبه مرز حرکت میکنیم و نویسنده و ناشر مجبورند همزمان، چندین کار انجام دهند تا بتوانند سرپای خود بیایستند.
کتاب کودک، کالایی مصرفی است
نویسنده کتاب «فرهنگ ضربالمثلها» در ادامه به سایر عوامل مؤثر بر میزان مطالعه و کتابخوانی در کودکان اشاره کرد و گفت: باید توجه داشت برخوردی که مربیان و خانوادهها در ارتباط با کتاب دارند در این زمینه بسیار مؤثر است. این حس که ما میگوییم کتاب مقدس است و نباید به آن خدشهای وارد شود اشتباه است. در واقع کتاب کودک یک کالای مصرفی است و باید مصرف شود، پاره شود، خراب شود. بچه باید این کار را بکند چون اقتضای سن او این است. تا زمانی که این تفکرمان به این نقطه نرسد، باختهایم.
رحماندوست توضیح داد: نگاه بزرگسالانه معتقد است نباید کتاب خراب و پاره شود و باید با آن مثل یک کالای مقدس برخورد شود. در حالی که بچه این را نمیداند. در سنی که بچه نمیداند باید از کتاب مواظبت کند، باید کتاب پایدار به او بدهیم؛ مانند کتابهای پارچهای، حمام و ... که بچهها هم بازی کنند هم کتاب بخوانند و در عین حال صدمهای هم به کتاب نرسد. اگر خوب دقت کنیم میبینیم بچهها اسباببازیهای خودشان را هم که بسیار گرانتر از کتاب است خراب میکنند، یعنی این ویژگی بچه است. اگر بخواهیم او را تحت فشار قرار دهیم که همان تقدسی که ما برای کتاب قائلیم او هم قائل باشد، اصلاً به کتاب نزدیک نمیشود.
لذت مطالعه را به بچهها بچشانیم
وی ادامه داد: در حال حاضر، آمار مطالعه به گونهای است که حتی اگر مخاطب کتابی را هم بخرد و در منزل نگهداری کند و آن را نخواند، سود کردهایم. چون حتی وجود یک کتابخانه کوچک در خانه، فضا را متفاوت میکند از طرفی معمولاً اگر بچهها خودشان کتابی را انتخاب کنند امکان خوانده شدنش بسیار زیاد است. البته این تنها روش بالا بردن سطح مطالعه نیست. کشورهایی که سطح مطالعه بالایی دارند، برنامههای کلان چندسالهای در این حوزه دارند و سیستمهای مختلف مانند آموزش و پرورش و نهادهای مربوطه دست به دست هم دادهاند تا بچهها لذت مطالعه را احساس کنند.
به اعتقاد شاعر مجموعه «قصه پنج انگشت»، باید کاری کنیم بچهها با کتاب خواندن احساس برتری نسبت به دیگران پیدا کنند و با آن پز دهند. وی گفت: در سریالهای مختلف، اصلاً کتابخانهای در فضای خانهها دیده نمیشود. شخصیت کتابخوان هم کمتر دیده میشود. اگر فردی هم در سریالی حضور داشته باشد که کتابخوان باشد به گونهای نمایان میشود که بچهها رغبتی به همنشینی با او ندارند اما اگر کودکان و نوجوانان احساس کنند با کتاب خواندن میتوانند بر رفقای خود برتری داشته باشند، حس آنها نسبت به کتاب تفاوت پیدا میکند.
اغلب نیازهای مخاطبان کاذب است
مصطفی رحماندوست، در ادامه سخنانش به میزان توجه ناشران به مساله مخاطبسنجی در تولید کتاب اشاره کرد و گفت: در حال حاضر، ناشران در نشر، کتاب توجه زیادی به نیاز مخاطبان دارند اما متاسفانه اغلب نیازهای موجود کاذب است و بیش از ۸۵ درصد فروش در بخش کمکآموزشی است. زیرا مدرسه، پدر و مادر، معلمان و جامعه این نیاز کاذب را در بچهها ایجاد کردنهاند.
وی ادامه داد: لذت مطالعه در بچهها به لذت نمره گرفتن تبدیل شده و خود مطالعه دیگر برای بچهها لذتبخش نیست و بیشتر پولی که در چرخه تولید و توزیع کتاب میچرخد، به ناشران کمکآموزشی میرسد. در حالی که، کمتر کشوری وجود دارد که کتابهای کمکآموزشی در آن تا این اندازه فروش داشته باشد. در کشور ما مشکلات مختلفی مانند سیستم آموزش و پرورش، کنکور و رقابت بر سر نمره در خانوادهها شیوع پیدا کرده و سبب شده است که بچهها به سمت کتابهای کمک آموزشی گرایش پیدا کنند. امروزه در خانوادهها بچه درسخوان افتخارآمیز است نه بچه کتابخوان.
به گفته رحماندوست، مخاطبسنجی از سوی ناشران برای تولید کتاب صورت میگیرد اما چیزی که مخاطب میخواهد چیز مناسبی نیست. در واقع چیزی که او میخواهد به او تحمیل شده است. هیچ کودکی از درس خواندن آنگونه که ما فکر میکنیم لذت نمیبرد اما رقابتی را ایجاد کردهایم که مجبور میشود پولش را برای خرید کتابهای کمکآموزشی صرف کند تا از این رقابت جا نماند و این کتابها هم او را کتابخوان نمیکنند. باید سلیقه مخاطب را درست کرد و جامعه را نسبت به افراد کتابخوان حساس کرد. ما باید نیاز در کودک ایجاد کنیم و به جایی برسیم که بچه احساس کند اگر کتاب نخواند عقب می ماند.