مصطفی رحماندوست در آیین پایانی دومین جشنواره کودک شیراز گفت: ترویج قصهخوانی یکی از راههای ارتقای کمی و کیفی سطح کتابخوانی است و بهترین سن برای شروع قصهخوانی نیز دوره پیش از تولد کودک است.
بهزاد مریدی در آیین پایانی دومین جشنواره کودک شیراز، بر لزوم توجه به تاثیرات تصویرگری بر ذهن کودک در آثاری که برای این گروه سنی منتشر میشود، تاکید کرد. او یاد استاد پرویز کلانتری - تصویرگر و نقاش - را گرامی داشت و تأکید کرد که نباید با تصویرگری خود، ذهن کودک را کهنه و از این دریچه مفاهیمی را منتقل کنیم. این حوزه به روانکاوی و واکاوی نیاز دارد.
وی با این توضیح که خاطرات همه ما از کتب درسی متفاوت است، اما در واقع این خطری برای ذهن کودک است، تاکید کرد: این فرضیه که ذهن بشر زاینده و این ذهنِ زایشی است که امکان بازگشایش دریچههای متفاوت را ایجاد میکند، باید با دقت مورد استفاده قرار گیرد.
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس افزود: اگر بخواهیم یک جانبه عمل کنیم، خسرانی بی بدیل است. چراکه ذهن مصنوعی ما این خسارت را بر کودک وارد آورده است.
همچنین مصطفی رحماندوست - شاعر کودک و نوجوان - نیز گفت: اگر میخواهیم حرف اول علمی را در منطقه در سال ۱۴۰۶ بزنیم، نمیشود فرزندانمان کتابخوان نباشند.
او با اظهار خرسندی از اینکه بهخاطر بچهها و نونهالان به شیراز آمدهاند، خطاب به بزرگسالان گفت: در تهران جشنوارهها و رویدادهای مرتبط با ادبیات کودک و نوجوان بسیار وجود دارد، اما مقداری باید حرکتها به طرف شهرهایی مانند شیراز باشد که ریشههای ادبی قویتری دارند.
این نویسنده، مترجم و مؤلف آثار کودک و نوجوان با ستایش احمد اکبرپور - دبیر علمی دومین جشنواره ملی ادبیات کودک شیراز - به ارسال ۷۰۰ اثر به این جشنواره اشاره و اظهار کرد: این تعداد اثر، اندک است. امیدوارم در آینده زمینه مشارکت بیشتر صاحبان استعداد در این عرصه فراهم شود.
رحماندوست با بیان اینکه در ایران سالی ده هزار عنوان کتاب منتشر میشود، این شمارگان را بسیار پایین ارزیابی و اضافه کرد: اینکه متوسط آثار کودک و نوجوان ۵۰۰ جلد است برای جمعیت ما، زشت است که متوسط چاپ کتاب کم باشد.
این شاعر با انتقاد از صداوسیما، گفت: نمیشود درباره کتابخوانی کاری انجام داد، اما رسانه ملی در آن نقشی ایفا نکند.
او جشنواره ملی ادبیات کودک در شیراز را سرآغازی بر ترویج قصهگویی در خانوادهها دانست و گفت: ادبیات عامیانه شیراز و فارس زبانزد است به نحوی که مثلاً قصههای بومی شهر اوز با شهر اقلید و قصههای بومی مرودشت با این دو بسیار متفاوت است. از این رو، این ادبیات بومی در غنا بخشیدن آثار نویسندگان و ادیبان این خطه مؤثر است.