یکی از دانشجویان «کمبریج» که کتابی برای کمک به درک بچهها از پناهندگی نوشته است مهمترین جایزه طراحی و هنر موزه «بریتانیا» را از آن خود کرد.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از ایندیپندنت، «کیت میلنر» جایزه ۳۰۰۰ پوندی سال ۲۰۱۶ در لندن را برای کتاب «نام من پناهنده نیست» دریافت کرد. کتاب داستان مادری است که به فرزندش میگوید اگر آنها را مجبور به ترک کشورشان کنند چه اتفاقی رخ خواهد داد.
این دانشجوی ممتاز دانشگاه «راسکین» در ماه اکتبر تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی ارشد به پایان خواهد رساند. وی گفت ایده کتاب در زمان تدریس به ذهن او رسیده است زیرا یکی از شاگردانش درباره پناهندگی سؤالهایی از وی پرسیده است. «موضوعات مطرحشده در اخبار برای آنان بسیار عجیب بود و من هم توضیحی برای آنان نداشتم.» در این کتاب از کودکان میپرسند اگر در جای امنی باشید و مجبور شوید به سرزمینی ناشناخته سفر کنید دچار چه احساسی میشوید.
«دیم ژاکلین»، نویسنده آثار کودک و یکی از داوران این جایزه در این باره گفت: «بسیار تحت تأثیر این حرکت «میلنر» قرار گرفتم. وی موضوعی عجیب را برای کتابش انتخاب کرده است؛ موضوعی که خلاف سنت ناشران کتاب کودک است.» «میلنر» در گفتوگو با «ایندیپندنت» درباره روابط مادر و فرزند در این کتاب گفت: «مادر این کتاب دیدگاههای مثبتی را به فرزندش القا میکند؛ همان کاری که هر کسی در قبال فرزندش انجام میدهد. به فرزندش میگوید بعد سفر شاید بعضی اتفاقات بسیار ملالآور و شاید ترسناک باشد اما تا وقتی آنان دست یکدیگر را بگیرند همه چیز عادی خواهد بود و در نهایت به نقطهای میرسند که در آن احساس امنیت خواهند کرد.»
البته در این کتاب از گرسنگی، و ترس، و خستگی به عنوان بخشی لاینفک از پناهندگی سخنی به میان نیامده است. «میلنر» که خود یک مادر است میگوید در طول کتاب با مادران احساس همدردی بسیاری میکردم. «مادری که نمیداند چطور فرزند خود را تغذیه کند یا او را گرم نگه دارد.»
«میلنر» در جایی دیگر اعتراف کرد که در رادیو بیبیسی داستان خانوادهای را شنیدم که تلاش میکردند از «سوریه» به «آلمان» پناهنده شوند و این موضوع نیز وی به سمت نگارش کتاب سوق داد. «مادر این خانواده سوری گفته بود که فرزندان من روزهاست که فقط چیپس میخورند زیرا هیچ چیز دیگری برای خوردن وجود ندارد. تنها خواستهاش این بود که بتواند برای فرزندانش یک بار دیگر آشپزی کند. حرف او برای من قابل درک بود زیرا هر مادری دلش میخواهد برای فرزندانش غذایی خوب و گرم آماده کند.»
«میلنر» بسیار امیدوار است که پیغام کتابش به گوش همگان برسد و از طرف دیگر کتابش برای آموزش مفهوم «پناهندگی» به کودکان در مدارس تدریس شود. البته وی یادآور شده است که مخاطب اصلی این کتاب کودکان اروپایی هستند که ممکن است با یک مهاجر یا پناهنده در مدرسه یا در همسایگی خود روبهرو شوند.
وی در این کتاب از کودکان میپرسد: «اگر از شما بخواهند خانه خود را ترک کنید چه چیزی را با خود خواهید برد که یادآور خانه خودتان باشد؟ اگر مجبور شود در ایستگاه راهآهن بخوابید کجا مسواک میزنید؟!» و هدف خود را برانگیختن حس تخیل و همدردی کودکان میداند. «تمرکز کتاب من بر موضوعات سیاسی نیست. من به جزئیات زندگی پناهندگان در این فاجعه بزرگ انسانی میپردازم. ما باید یاد بگیریم پناهندگان متجاوز به کشور ما نیستند زیرا آنها نیز ترجیح میدهند در کشور خود با آرامش زندگی کنند.
همه بچهها معصوم هستند، چه در «سوریه» زندگی کنند چه در «بریتانیا»، «لیبی»، یا «آلمان». دلشان میخواهد شاد باشند و بازی کنند و ایجاد پدیده ترسناک پناهندگی در دنیا تقصیر آنها نیست.»
«میلنر» قصد دارد به نوشتن کتاب کودک ادامه دهد و از حضور در آغاز حرفهای جدید خوشحال و هیجانزده است.