بئاتریکس پاتر نامی آشنا به سبب کتابهایی است که برای کودکان نگاشته است اما این زن که در دورهی ویکتوریایی میزیسته، ویژگیهای دیگری دارد که بسیاری از خوانندگان از آنها اطلاعی ندارند.
بئاتریکس پاتر صد و پنجاه سال پیش به دنیا آمد. نویسندهای افسانهای که به سبب استعدادش در آفریدن قصههایی با شخصیتهای حیوانی جذاب و خواندنی برای کودکان مانند «پیتر خرگوش کوچولو»، «جمیما اردک چالهی آب» و «تام گربهی کوچک» شناخته شد. در سالگرد زادروز او، این فرصت را یافتیم تا به جنبههای دیگر شخصیت بئاتریکس که تنها یک نویسنده نبود، بپردازیم.
هنرمند بااستعداد
بئاتریکس پاتر تمامی نقاشیهای کتاب «پیتر خرگوش کوچولو» را که هنوز هم ویژگیهای دلنشینی و تأثیرگذاری بر مخاطب را حفظ کرده، خودش انجام داده است. بئاتریکس تا پیش از بیستوهفت سالگی، تصویرگری نمیکرد. او این هنر را در خانه با دیدن و نقاشی کردن حیوانهای خانگیاش بدون آموزش معلم آموخت. تا اینکه در سن بیستوهفت سالگی برای پسر کوچک معلم سرخانهاش نامهای نوشت و تصویر خرگوش خانگیاش را در آن نقاشی کرد:
«نوئل عزیزم! نمیدانم برایت از چه بنویسم بنابراین میخواهم برایت داستان چهار خرگوش کوچک را بگویم که نامهایشان فلاپسی، ماپسی، دمکوتاه و پیتر است.»
ناشر مصمم و بااراده
پس از آن، بئاتریکس تلاش کرد ناشری برای داستان خرگوش و تصویرهایش بیابد اما ناشران دستنوشتههای او را شش بار پس فرستادند. او تصمیم گرفت خودش آن را با شمار ۲۵۰ نسخه چاپ کند. فروش کتاب به قدری بود که فردریک وارن ناشر، پیشنهاد دیگری به او داد. در اکتبر ۱۹۰۲ داستان خرگوش کوچولو در فهرست پرفروشترین کتابها قرار گرفت. از آن زمان تا کنون چاپ این کتاب هرگز متوقف نشده و ۴۰ میلیون نسخه در سراسر دنیا از آن به فروش رفته که جهشی بسیار بزرگ از چاپ نخست آن است.
تاجر زیرک
بئاتریکس پاتر مغز متفکر تجارت و بازرگانی بود. او روی شخصیتهای داستانیاش به گونهای سرمایهگذاری کرد که پیش از آن انجام نشده بود. او در سال ۱۹۰۳ عروسک پیتر خرگوش کوچولو را طراحی کرد و حق امتیاز آن را به نام خود ثبت کرد و به این ترتیب باعث شد پیتر کوچولو، قدیمیترین شخصیت دارای مجوز جهان شود. طولی نکشید که محصولهای دیگری مانند دمپایی، کتابهای نقاشی و جعبههای چای چینی با تصویر خرگوش کوچولو با کیفیت عالی از همین شخصیت داستانی در دسترس قرار گرفت او در اینباره میگفت:
«از پیتر روی پارچهی چلوار (پارچههای پنبهای ارزانقیمت) نقش درمیآورم. البته هنوز به خوبی موفق نشدهام اما صورتش بسیار قشنگ و دوستداشتنی خواهد شد، به خصوص سبیلهایش.»
گیاهشناس موشکاف
بئاتریکس قارچشناسی متخصص بود که در شناسایی انواع قارچ تخصص داشت. او روی رشد هاگ و چرخهی زندگی قارچها مطالعه میکرد و دربارهی گلسنگها به ایدههای تازهای رسیده بود. با وجود اینکه در آن زمان، زن بودن به معنای روبهرو شدن با مانعهای زیادی بود، اما هیچیک از این مانعها او را دلسرد نکرد. در آن زمان زنان اجازه نداشتند در جلسههای جامعهی گیاهان لیناوس حضور پیدا کنند. برای همین بئاتریکس از عمویش خواست به جای او مقالهاش را ارائه دهد. (این انجمن صد سال بعد از این مسئله عذرخواهی کرد.)
همچنین مجموعهی باغهای کیو، عضویت او را به دلیل آن که زن بود نپذیرفت و جامعه رویال حاضر نشد حتی یکی از مقالههای او را چاپ کند. با این حال بئاتریکس در مدرسهی اقتصاد لندن سخنرانی کرد که به او به عنوان تصویرگر مقالات علمی شهرت و اعتبار بخشید.
طرفدار محیطزیست
بئاتریکس از درآمد کتابهای پیتر خرگوش کوچولو، مزرعهای به نام تپهی بالا در منطقهی دریاچه خرید. او با کشیش آن منطقه، کانون هارویک رانسلی، دوست بود. کشیش به او کمک کرد موسسه نشنال تراست را در سال ۱۸۹۵ تأسیس کند. همین اقدام او سبب شد که بتواند زمینش را حفظ کند و تا پایان عمر برایش باقی بماند.
در سال ۱۹۱۲ بئاتریکس برای حضور نوعی از کشتیها در دریاچهی ویندرمر که باعث ایجاد آلودگی صوتی میشدند، به مبارزه پرداخت. او در سال ۱۹۲۷، پنجاه تصویر از خرگوش کوچولو را که دوباره کشیده بود، فروخت تا کرانهی دریاچه را از دست بسازوبفروشها نجات دهد.
کشاورز مقاوم و بیباک
وقتی موضوع مراقبت از مزرعههای منطقهی دریاچه پیش میآمد، بئاتریکس همیشه حاضر بود. در فراهم کردن علوفه همیشه کمک میکرد، از میان گلولای عبور میکرد تا راه جویها را باز کند و مراتع را به دنبال گوسفندهای گمشده میگشت. در واقع بئاتریکس گوسفندهای هردویک را پرورش میداد که از گونهی گوسفندهای کمیاب و مورد تهدید در منطقهی دریاچه بودند. او نخستین کسی بود که به عنوان رییس انجمن پرورش گوسفندان هردویک انتخاب شد. این انتخاب، از سوی انجمن مزرعهداران موفقیتی بزرگ محسوب میشد. متأسفانه بئاتریکس در ۲۲ سپتامبر ۱۹۴۳ پیش از آن که این سمت را بر عهده بگیرد، درگذشت.
هنوز میراث گرانبهای او در تپههای اطراف مزرعهاش زنده است چراکه او ۴۰۰۰ هکتار زمین خود را که بزرگترین زمین اهدایی در تاریخ است، به نشنال تراست سپرد. این کار او باعث شد زمینی که او همیشه عاشقش بود، باقی بمانند و تباه نشود.