الیور جفرز و سم وینستون دربارهی كتاب جدیدشان «كودک کتابها» كه داستانهای ترجمهای و كتابهای كلاسیك كودكان مورد علاقه و محبوب آنها است، حرف میزنند.
«كودک كتابها»، كتابی زیبا دربارهی چگونگی کتابخوان شدن ما در كودكی و کتابخوان ماندنمان در بزرگسالی است و اینکه چه داستانهایی را خواندهایم.
كتاب محبوبتان در دوران كودكی چه بوده است؟
الیور جفرز: تصور این كه خوانندهای جوان و كوچك باشی، جالب است چراکه همیشه به یاد دارم در مدرسه كتابخوان نبودم. كتابهای گوناگونی بود كه با نگاهی دوباره به آنها متوجه میشوم كه بر من بسیار تاثیرگذار بودهاند اما از آنجا که دوست نداشتم به من بگویند چه بكنم، به همین خاطر آن زمان هرگز از خواندن آنها لذت نمیبردم چراکه به من گفته میشد آنها را بخوانم.
نخستین كتابی كه به انتخاب خودم آن را خواندم، كتاب «غول بزرگ مهربان» اثر رولد دال بود. این حس را داشتم كه مشغول انجام كاری محرمانه و مخفی هستم که خب این برایم بسیار سرگرمکننده بود.
سم وینستون: كتاب «در آشپزخانهی شب (In the Night Kitchen)» اثر موریس سنداك در كودكی برایم خاص و ویژه بود. یك جورهایی سورئال بود؛ دنیای دیگری كه مجبور نبودی در آن با منطق روبهرو شوی. جایی كه در ذهنت معنیدار نبود بلکه بیشتر با قلبت آن را حس میکردی. دلم میخواهد مطلبی را در مورد خوانندهی بیمیل شدن كه اولیور از آن صحبت كرد، بگویم. نارساخوانی (اختلال در روانخوانی و درک مطلب) فرد را درگیر تلاشی طاقتفرسا و طولانیمدت برای ورود به جهان ادبیات میکند. هرچند این تلاش، تلاشی حقیقی بود اما رابطهی اسرارآمیز میان حروف و واژه و این كه چگونه تمامی جهان از دل این دو بیرون میآید مرا به سوی خود كشید.
این جور كه متوجه شدیم نسخههای زبان خارجی كتاب «كودك کتابها» این ویژگی را دارد كه متن داستان به شكل یک اثر هنری نوشته میشود و در هر کشوری داستانهای همان کشور آورده میشوند كه باعث میشود برای هر نسخهی متفاوت لازم باشد به گونهی متفاوتی کتاب را طراحی کنید. كار بزرگی است! موضوع مهم در ترجمهی این داستانها را چه میدانید؟
اولیور جفرز: مطمئن نیستم که ترجمهی آن مستقیم و دقیق باشد. میدانیم ناشران بسیار مشتاق چاپ این کتاب هستند. این بدین مفهوم است كه کتاب جایش را دل آنها باز كرده است. ما متوجه میشویم ناشران، داستانهای متفاوتی را که در ارتباط با فرهنگشان و قابل فهم برای مخاطبانشان باشد، پیشنهاد میکنند كه مناسب شرایط همان فرهنگ خواهد بود. این خیلی بهتر از ترجمهی مستقیم است.
سم وینستون: بله ما دریافتیم بسیاری از ناشران مشترك میخواهند داستانهای اصلی را تغییر دهند چنانکه خاص آن فرهنگ باشند. درواقع در نسخههای کتاب در کشورهای دیگر، ترانهها و لالاییها كه مخصوص هر منطقه است و ریشه در ادبیات شفاهی دارد، بیش از بخشهای دیگر جایگزین میشوند؛ برخلاف داستانهای كلاسیك كه بیشتر قابل درک هستند و بدون تغییر در کتاب میآیند. بله كار بسیار بزرگی است و بیشتر شبیه به یک برنامهی اركستر است – آدمها، كشورها، سازمانها و زبانهای بسیاری که همگی میخواهند یک کل یکپارچه را بیافرینند. بسیار جالب است كه این پروژه، ذهن و تخیل بسیاری را به كار گرفته است و افراد بسیاری را مشتاق كرده است.
هدف شما از خلق این كتاب چه بود؟ امیدوارید كودک هنگام خواندن آن، چه فکر و احساسی داشته باشد؟
سم وینستون: ایدهی اصلی تمام این پروژه، خط پایانی این كتاب است: «تخیل آزاد است.»
اگر هر كسی چه بزرگسال باشد چه كود;، هنگام خواندن داستان خود را رها كند و مالک فرایند خلاق خود باشد، ما كارمان را انجام دادهایم. فکر میکنم این بزرگترین كاری است كه میتوانیم انجام دهیم؛ اینکه وقتی متنهای كلاسیكی میخوانیم كه در كتاب «كودک کتابها» گنجاندهایم، وقتی به هنر نگاه میکنیم، برای انجام کارها و خلق چیزهای جدید الهام بگیریم و خودمان زایا باشیم.
اولیور جفرز: این كتاب چکامهی ادبیات است؛ عشق به ادبیات كه ما هر دو با هم در آن سهیم هستیم. هر دو حس میکنیم بازگشت و سفر به ادبیات كلاسیک به عنوان روشی برای كشف تخیل و به عنوان روشی برای توجه به برخی از این داستانها كار بسیار ارزشمندی است.
قصهگویی بخش عظیم و مهمی از هویت است. ما در داستانهایی كه میگوییم و در داستانهایی كه برایمان گفته شده است، هویتمان را مییابیم. كتاب ما تا حدودی دربارهی همین است و تا حدودی به خوانندگان محجوب و خجالتی كمک میکند تخیلشان را رها كنند. این کتابهای كلاسیک به پرورش تخیل ما كمک كردهاند و به نوعی میتوان این گونه تعبیر كرد كه آنها چیزهایی هستند كه دلمان میخواهد به اشتراک بگذاریم.
سم وینستون: برای آن كه بحث اولیور را دربارهی عنصر تخیل و روایت و شکلگیری هویت جمعبندی كنم، فكر میکنم ما در حال حاضر در زمان جالبی هستیم. فكر میکنم كاری كه ما با این پروژه میکنیم، گلچین بهترین آثار باکیفیتی است كه در ادبیات رخ داده است که همان قصهگویی و اسطوره است. ما این قصهها و اسطورهها را با متن و زبان روان در هم آمیختهایم كه با ورود فنآوری دیجیتال میسر میشود. ما همهی اینها را به شكل یک داستان درآوردیم كه میتوانید آن را به صورت خطی دنبال كنید اما داستانی است كه خوانشهای چندگانه دارد.
«كودک کتابها» مرجع قصههای سنتی و كلاسیک بسیاری است. محبوبترین كتاب كودک شما چیست؟
اولیور جفرز: سفرهای گالیور محبوبترین كتابم است هنگامی كه در بلفاست بزرگ میشدم. جاناتان سویف اهل بلفاست بود و در خیابانی به نام خیابان لیلیپوت زندگی میكرد و از آنجا به تپهی غار (Cave Hill) نگاه میكرد که درست مانند یك غول خوابیده به نظر میرسید. خب معلوم است ایده از كجا میآید. این شهری بود كه من در آن بزرگ شدم؛ بنابراین دیدن این کتاب و درک خاستگاه داستان آن برای من به عنوان یک کودک، مانند یک کار جادویی بود.
سم وینستون: فكر میکنم وقتی كودک بودم، کتابهایی را دوست داشتم كه زیاد از آنها سر درنمیآوردم. یكی از آنها «شازده كوچولو» نوشتهی آنتوان دوسنت اگزوپری بود. عاشق داستانش بودم. راستش یک جورهایی شخصیت اصلی، غیرواقعی است. وقتی كودک بودم فكر نمیکنم آنچه میخواندم را میفهمیدم. حالا هم به عنوان یک انسان بزرگسال وقتی به شازده كوچولو برمیگردم هنوز فكر میکنم چیزی دربارهی جهانی دیگر در مورد آن وجود دارد.