نگاهی به مشکلات کتابخانه های آموزشگاهی در افغانستان

مفهوم توسعه ی فرهنگی را سازمان یونسکو در اوایل  دهه ی ۱۹۸۰ در مباحث توسعه مطرح کرد. این مفهوم، توجه به نیازهای غیر مادی افراد جامعه را مورد تاکید قرار می دهد. توسعه ی فرهنگی فرآیندی است که طی آن تغییراتی در شناخت، باورها، ارزش ها و قابلیت های انسان  پدید می آید و به تغییرات در سطح توسعه ی جامعه می انجامد.

برای رسیدن به توسعه ی فرهنگی، راه ها و مسیرهای مختلفی وجود دارد. یکی از مسیرهای اصلی توسعه ی فرهنگی، گسترش فرهنگ کتابخوانی است. در بررسی شاخص های توسعه، به میزان کتابخوانی نیز توجه می شود، زیرا مطالعه نقش اساسی در بالا بردن آگاهی و دانش افراد دارد و انسان آگاه و با سواد از عناصر اصلی توسعه در هر جامعه ای به شمار می رود.

افراد جامعه ای که از دانش و سواد چندانی برخوردار نباشند، توانایی مشارکت فعال و موثررا در عرصه های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی نخواهند داشت. مهمترین جایی که انسان می تواند دانش و اطلاعات خود را ارتقا بخشد، کتابخانه  است. کتابخانه به دلیل ماهیت، هدف و رسالتی که به عهده دارد، منابع مورد نیاز جامعه را برای دستیابی به اطلاعات جدید در اختیار مراجعه کنندگان قرار می دهد.

 آ گاهی از شرایط و  ویژگی های کتابخانه برای ارتقای سطح دانش و اطلاعات و در نتیجه توسعه ی فرهنگی جامعه، از اهمیت بسیار برخوردار است. در افغانستان، ما بارها به کتابخانه ها مراجعه  می کنیم، اما این کتابخانه ها از منابعی که بتوانند به نیازهای اطلاعاتی ما پاسخ دهند، وضعیت فیزیکی که در آنجا با آرامش به مطالعه بپردازیم و کتابدارانی که بتوانند در یافتن منابع به ما کمک کنند، بی بهره اند.

این ها عمده ترین مشکلاتی است که بیشتر کتابخانه های افغانستان با آن رو به رو هستند. با وجود این مشکلات، کتابخانه های افغانستان قادر به دستیابی به مهمترین هدف خود، یعنی توسعه ی فرهنگی جامعه نیستند.

با توجه به نقش تاثیر گذار کتاب و کتابخوانی در رشد کودکان و ایجاد و تداوم توسعه ی فرهنگی از کودکی، در این مقاله به نقش کتابخانه های آموزشگاهی در توسعه ی فرهنگی و مشکلات این کتابخانه ها می پردازیم.

وقتی واژه های کتابخانه ی مدرسه یا آموزشگاه را می شنویم، مکانی با چند قفسه ی خاک خورده و کهنه، کتاب هایی قدیمی، فرسوده و تاریخ گذشته و کتابداری نه چندان با سواد و بد اخلاق در ذهن مامجسم می شود. کتاب های چنین کتابخانه ای بیشتر مناسب بزرگسالان، آموزگاران و کارمندان مدرسه اند و تنها شمار کمی از کتاب های کودکان به چشم می خورد که کودک به دلیل کیفیت بد کاغذ و چاپ، رغتبی  به خواندن آن ها پیدا نمی کند. کتابدارانی که در کتابخانه ها مشغول کارند، از مهارت و تخصص لازم در زمینه ی کتابداری بی بهره اند. نکته ی در خور توجه این است که  بیشتر مدارس و آموزشگاه های ما کتابخانه ندارند و آن ها هم که  دارند، از مکان جذاب، آرام، مناسب و پاکیزه برخوردار نیستند.

به نظر می رسد مشکل بنیادین  آموزشگاه ها در زمینه ی کتابخانه، بی توجهی وزارت آموزش و پرورش به نقش کتابخانه های آموزشگاهی در تعلیم و تربیت و  سامانه ی آموزش رسمی در کشور باشد. کتابخانه می تواند از طریق منابع غیردرسی، در پیشبرد برنامه ی درسی به آموزشگران کمک کند. این منابع به عنوان منابع کمک آموزشی به دانش آموزان در فهم بهتر درس ها و یادگیری آسانتر و بهتر یاری می رسانند. با آگاهی از نقش کتاب و کتابخوانی در بهسازی سامانه ی آموزشی کشور، دولت و وزارت آموزش و پرورش می توانند با تنظیم و تدوین سیاست های روشن و برنامه ریزی و سرمایه گذاری در زمینه ی گسترش کتابخانه های آموزشگاهی، سطح سواد را در جامعه بالا ببرد و سامانه ی آموزشی کشور را به  فعالیت و خلاقیت  وا دارد.

 نبود کتابخانه در بیشترآموزشگاه ها نشانگر بی توجهی دولت به نقش کتابخانه های مدارس در توسعه ی فرهنگی کشور است. برخورداری از کتابخانه و دسترس پذیری منابع مورد نیاز دانش آموزان، از جمله حقوق معنوی و مسلم آن هاست. اما بیشتر دانش آموزان ما از این حق محروم اند. آماری از شمارکتابخانه های آموزشگاهی کشور در دست نیست. همچنین مشکلات آموزشگاه هایی که دارای کتابخانه اند به دقت مشخص نشده اند. آمارهای بین المللی نشان می دهند که کمتر از شش درصد از آموزشگاه های افغانستان کتابخانه  دارند.

مشکل دیگری که کتابخانه های آموزشگاهی با آن روبه رو هستند، تامین بودجه است. وزارت آموزش و پرورش برای توسعه و تجهیز کتابخانه ها به منابع جدید و تامین تجهیزات مورد نیاز آن ها، بودجه ای در اختیار آموزشگاه ها قرار نمی دهد. آموزشگاه هایی که  کتابخانه  دارند بیشتر اوقات، منابع خود را از  کمک های خارجی تامین می کنند. مشکل بودجه سبب شده است که مجموعه منابع کتابخانه افزایش پیدا نکند و کتابخانه نتواند برنامه های جذاب برای ترویج کتابخوانی و تشویق دانش آموزان به کتابخوانی داشته باشد.

در برنامه ی راهبردی ملی آموزش و پرورش افغانستان (۱۳۸۵- ۱۳۸۹) آمده است که تا سال ۱۳۸۹ تمام آموزشگاه ها و مراکز تربیتی به تسهیلات آموزشی مانند کتابخانه، کارگاه، آزمایشگاه و خوابگاه مجهز خواهند شد. پرسش اینجاست که با اینکه تنها ۲۵ ٪ از آموزشگاه های کشور دارای ساختمان قابل استفاده هستند و بسیاری از  آن ها  امکانات اولیه ی بهداشتی مانند آب آشامیدنی و سرویس بهداشتی ندارند، آیا وزارت آموزش و پرورش می تواند تا یک سال آینده تمام آموزشگاه های کشور را به این امکانات، به ویژه  کتابخانه مجهز کند؟

البته  نبود بودجه ی مشخص برای کتابخانه های آموزشگاهی مشکل دیگری نیز در پی دارد. اگر به مجموعه منابع موجود در کتابخانه های آموزشگاهی نگاهی  بیندازیم، در می یابیم که بیشتر این منابع، کهنه و تاریخ گذشته هستند.   شمار اندکی کتاب های کودکان و نوجوانان در این کتابخانه ها وجود دارد،  بیشتر کتاب ها مناسب بزرگسالان اند. کتاب های کودکان این کتابخانه ها از گیرایی وکیفیت لازم برخوردار نیستند. کاغذ و چاپ این کتاب ها برای خواندن آنها  رغبت ایجاد نمی کند. یکی از عوامل  تشویق کودک به استفاده از کتابخانه و مطالعه ی بیشتر، انتشار کتاب هایی با کیفیت مطلوب از نظر شکل ظاهری، چاپ و موضوع آنهاست که در کشور ما کمترین توجهی به آن نمی شود. مشکل دیگر در این زمینه، نبود منابع خواندنی به زبان های محلی کشور(دری و پشتو) و وجود کتاب های کودکان به زبان های انگلیسی و فارسی است. کتاب های  فارسی از سوی نهادها یا دولت ایران به کتابخانه ها اهدا  می شوند و کتاب های انگلیسی نیز بیشتر از سوی The Asia Foundation و Relief International که هر دو امریکایی هستند، به کتابخانه ها اهدا شده اند.آشکار است که همه ی دانش آموزان نمی توانند از کتاب های انگلیسی استفاده کنند. همچنین کتاب های فارسی به دلیل وجود اصطلاحات و واژگان خاص و نیز فرهنگ ایرانی، برای کودکان ما به طور کامل قابل درک و استفاده نیستند. بنابراین، سرمایه گذاری و سیاست گذاری هایی که به نشر کتاب هایی با کیفیت مناسب به زبان های محلی کشور بپردازد، از ضروریات توجه به کتابخانه های آموزشگاهی است. انتشار کتاب های کودکان به زبان های دری، پشتو و دیگر زبان های رایج در کشور، افزون بر اینکه کودکان را با  ویژگی های فرهنگی و اجتماعی کشور آشنا می  کند، می تواند میراث فرهنگی آن را از خطر نابودی در امان نگه دارد. بسیاری از افسانه ها، قصه ها، مثل ها و شعرهای قدیمی، سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر به ما رسیده  اند. اما اگر آن ها را در قالب کتاب و  دیگر رسانه های مکتوب منتشر نکنیم، نباید انتظار داشته باشیم که میراث فرهنگی گذشتگان مان حفظ شود.

 به مشکل نبود کتاب به زبان های محلی کشور، نبود کتاب های جذاب، خلاق و گونه گون کودکان را نیز باید افزود. کتاب های خلاق و علمی که به سامانه ی آموزشی و آموزگاران در تدریس و آموزش کمک کنند، در کتابخانه ها وجود ندارند. بیشتر کتاب های کودکان چاپ افغانستان، از نظر کیفیت چاپ و کاغذ در سطح پایینی قراردارند و بدون تصویر و رنگ هستند. قطع این کتاب ها نیز با استاندارد های کتاب های کودکان هماهنگ نیست. آشکار است که کودک به چنین کتاب هایی گرایش نداشته باشد و آنها را مطالعه نکند. کارشناسان ترویج فرهنگ کتابخوانی بر این باورند که یکی از راه های تشویق کودکان به کتابخوانی، ارائه ی کتاب های مرغوب از نظر چاپ و  دارای تصاویر جالب و رنگی است. در کنار این عوامل باید تنوع موضوع نیز فراموش نشود. در کشور ما برای تمام گروه های سنی کتاب های کودکان مناسب وجود ندارد. کودک سه ساله، پنج ساله، ده ساله و نوجوان، نیازهای متفاوتی دارند. بنابراین، مسئولان فرهنگی کشور به ویژه وزارت اطلاعات و فرهنگ باید نخست به نیازسنجی این گروه های مختلف  بپردازند و سپس برای هر گروه سنی در موضوعات مختلف  مواد خواندنی تهیه کنند.

کمبود کتاب در کتابخانه ها به نسبت  شمار دانش آموزان مدارس، مشکل دیگر کتابخانه های آموزشگاهی  است. به دلیل مشکلات مربوط به بودجه و نیز  بی توجهی مسئولان آموزشگاه به کتابخانه ها ، به توسعه ی کمی مجموعه منابع کتابخانه بهای لازم داده نشده است. استاندارد انجمن کتابداران امریکا برای هر دانش آموز، ۴۰ جلد کتاب در کتابخانه است.بنابراستانداردهای دیگر هم  در یک  دبستان برای هر دانش آموز باید ۸ جلد کتاب در کتابخانه وجود داشته باشد. حال با توجه به اوضاع اقتصادی و فرهنگی افغانستان، اگر برای هر دانش آموز دو جلد کتاب در نظر بگیریم، مدرسه ای که ۵ هزار دانش آموز دارد، باید ۱۰ هزار جلد کتاب داشته باشد. اما آیا کتابخانه های آموزشگاهی ما از حداقل منابع برای دانش آموزان برخوردارند؟

 کمبود جا و امکانات مشکل دیگری است که کتابخانه های ما با آن  روبه رو هستند. برای هر ۱۰ دانش آموز باید یک صندلی و ۱/۸۵متر مربع فضا وجود داشته باشد با توجه به تغییراتی که در زمینه ی فناوری اطلاعاتی در دنیا رخ داده است، تامین امکانات استفاده از مواد دیداری - شنیداری و نیز اینترنت را هم باید در کتابخانه ها در نظر داشت.

البته این معیارها و استانداردها ویژه ی کتابخانه های  دبستان است و  استاندارد های دبیرستان  تفاوت می کند.

مساله ی آموزشگر- کتابدارها مشکل دیگر کتابخانه های آموزشگاهی است. در هر کتابخانه یک  آموزشگر – کتابدار وجود دارد.  طبق قانون وزارت آموزش و پرورش، او موظف است نیمی از وقت خود را درس بدهد و نیم دیگر را در کتابخانه حضور داشته باشد. در ساعاتی که  آموزشگر- کتابدار در کلاس درس حضور دارد، کتابخانه تعطیل است و دانش آموزان نمی توانند از کتابخانه استفاده  کنند. همچنین در مدرسه ی سه شیفته ، آموزشگر- کتابدار نمی تواند در هر سه شیفت  حضور داشته باشد. در نتیجه، مجموعه ی کتابخانه برای تمام دانش آموزان در زمانی که در مدرسه حضور دارند، دسترس پذیر نیست. درصورتی که کتابخانه ی مدرسه باید در تمام اوقاتی که شاگردان در مدرسه حضور دارند، باز و فعال باشد.

مشکل دیگر مربوط به آموزشگر – کتابدارها، نداشتن دانش کتابداری است و وزارت آموزش و پرورش نیز برای آن ها برنامه های آموزشی در زمینه ی دانش کتابداری و دیگر مهارت های ضروری برای ارتباط با دانش آموزان و راهنمایی آن ها ندارد. این مشکل سبب شده است که کتابخانه های آموزشگاهی به محیطی غیر جذاب و غیر فعال تبدیل شوند. کتابدار به دلیل نداشتن دانش لازم نمی تواند مراجعان و دانش آموزان را به منابع مورد نیازشان راهنمایی کند. همچنین از مهارت لازم برای تشویق کودکان به کتابخوانی بی بهره است.

 در بسیاری از کشورها، کتابخانه های آموزشگاهی، مکانی برای یادگیری بیشتر، بازی، سرگرمی های فکری و تفریح و شادی اند. آن ها در کتابخانه، ساخت ابزار، نقاشی، خوشنویسی، کارهای دستی و بسیاری از مهارت های دیگر را به شکل مشارکتی می آموزند. همچنین می توانند تکالیف درسی خود را در آنجا با راهنمایی کتابدار و دیگر دانش آموزان انجام دهند. دیدن فیلم های علمی و کودکانه، کارتون های آموزنده، شنیدن موسیقی، شعر و قصه های جذاب و داستان های علمی از جمله فعالیت هایی هستند که با کمک کتابدار انجام می شوند. کتابدار در این کتابخانه ها برای مراجعان و کودکان به شکل گروهی قصه می گوید و شعر می خواند و راه و رسم زندگی و مشارکت در جامعه را می آموزاند. در بسیاری از موارد انجام چنین فعالیت هایی از سوی کتابدار نیازمند امکانات ویژه و اضافی  نیست ، تنها مهارت و دانش کتابدار است که  کتابخانه را برای کودکان به  یک محیط زنده، جذاب و دوست داشتنی تبدیل می کند. اما این فعالیت ها در کتابخانه های مدارس افغانستان تعریف نشده اند.

کمبود تجهیزات مناسب در کتابخانه های آموزشگاهی، و جذاب و راحت نبودن محیط و فضای کتابخانه، از عوامل دیگر بی علاقگی  کودکان  به استفاده از کتابخانه و حضور در آن است. در  بیشتر کتابخانه های آموزشگاهی، میز و صندلی های مخصوص کودکان، وسایل سرگرم کننده مانند: بازی های فکری، تلویزیون و دیگر وسایل دیداری - شنیداری وجود ندارد. دیوارهای کتابخانه مانند کلاس های درسی  بی روح اند. قفسه ها و  دیگر تجهیزات کتابخانه همه، ویژه ی کتابخانه های بزرگسالان هستند و از رنگ های زیبا برای دیوارها، میزها، صندلی ها و قفسه ها استفاده نشده است. طراحی داخلی کتابخانه مناسب کودکان نیست و به  آموزه های روان شناسی کودک برای زیبا، راحت و جذاب ساختن فضای داخلی کتابخانه توجه نشده است.

با در نظر گرفتن مشکلات موجود در زمینه ی کتابخانه های آموزشگاهی و ضرورت توجه به کتابخوانی به عنوان یکی از مهمترین عناصر توسعه ی فرهنگی کشور، راهکارهای زیر برای گسترش کتابخانه های آموزشگاهی پیشنهاد می شود:

• ایجاد کتابخانه در آموزشگاه هایی که دارای ساختمان قابل استفاده هستند

• اختصاص بودجه برای گسترش کتابخانه های آموزشگاهی

• پیشنهاد را هکارهایی برای آموزش آموزشگر - کتابدار

• تعیین سیاست  گسترش کتابخانه های آموزشگاهی به عنوان یک سیاست ملی

• تدوین سیاست هایی که مطالعه ی کتاب های غیر درسی را ترویج کند

• تجهیز کتابخانه های آموزشگاهی با امکانات مناسب 

• گنجاندن زمان کتابخوانی در برنامه ی درسی دانش آموزان

• رسمیت یافتن روز جهانی کتاب کودک (۲ آوریل)، تجلیل از نویسندگان، تصویرگران و ناشران کودک برای ترویج فرهنگ کتابخوانی و استفاده از کتابخانه

• ارتباط با نهادهای مربوط به کتاب کودک در جهان

• انتشار مجلات و کتاب های غیر درسی و متنوع با کیفیت مطلوب برای کودکان و نوجوانان

• ایجاد نمایشگاه های سیار کتاب در آموزشگاه ها

• امکان دسترسی رایگان به برخی کتاب ها در روز جهانی کتاب کودک  با هدف ترویج کتابخوانی

• توجه به ادبیات کودک و نقش آن در ترویج و حفظ ارزش ها و فرهنگ جامعه

درکنار سیاست های رسمی که دولت و به ویژه وزارت آموزش و پرورش می تواند برای  گسترش کتابخانه های آموزشگاهی و ترویج کتابخوانی در پیش گیرد، مدارس نیز باید برنامه هایی در این راستا اجرا  کنند. برگزاری  مسابقه های کتابخوانی، برنامه های بازدید از کتابخانه ی عمومی شهر، عضویت گروهی دانش آموزان در کتابخانه ی عمومی شهر، برگزاری  نشست با خانواده های دانش آموزان برای آگاه کردن آن ها از نقش تربیتی و آموزشی کتاب و کتابخانه، ارتباط و همکاری میان کتابخانه های عمومی و آموزشگاهی، ارتباط با موسسات و سازمان هایی که می توانند به کتابخانه کمک کنند، اطلاع رسانی در زمینه ی کتاب و کتابخوانی از طریق رسانه های گروهی به ویژه تلویزیون، معرفی کتاب های مناسب به کودکان و نوجوانان در کلاس های درس، برگزاری نشست های آشنایی با نویسندگان و شاعران کودک و نوجوان در مدارس، اهدای کتاب به عنوان جایزه به دانش آموزان و برگزاری نمایشگاه کتاب در مدارس، تجلیل از روز جهانی کتاب کودک، تبدیل فضای کتابخانه به محیطی جذاب و صمیمی، همکاری  آموزگاران با کتابدار مدرسه برای ترویج کتابخوانی، از جمله فعالیت هایی هستند که آموزشگاه ها می توانند برای توسعه ی فرهنگی جامعه با ترویج کتاب و کتابخوانی انجام دهند.

 در پایان باید یادآور شد که در کنار دولت و آموزشگاه ها، بخش خصوصی نیز باید توجه به کتاب و کتابخانه را از وظایف ملی خود به شمار آورد و به آن توجه کند. احتمال موفقیت دولت، با توجه به مشکلاتی که در زمینه ی بودجه و نیروی کارشناس دارد، کمتر است. اما بخش خصوصی به ویژه ناشران با نشر کتاب های جذاب ومناسب برای کودکان، می توانند  نقش بزرگی در غنای  کتابخانه ها و تولید کتاب به زبان های محلی کشور داشته باشند.

توجه به موسسات خصوصی که در زمینه ی کودکان فعالیت می کنند و همکاری فکری، معنوی و مادی با آن ها برای تاسیس کتابخانه ی کودکان زیر پوشش خود، راهکاری دیگر برای ترویج کتابخوانی و توسعه ی فرهنگی جامعه  است.

 

نویسنده
معصومه جعفری / دانشجوی کارشناسی ارشد علوم کتابداری
Submitted by admin on