ضحاک بنده‌ی ابلیس

"ارمایل" و" کرمایل" دو برادرند. آنها مثل همه ی مردم ایران از حکومت ظالمانه‌ی ضحاک در رنج و خشم‌اند و در صدد پیدا کردن راهی برای مبارزه با ضحاک ماردوش هستند. ضحاک پادشاهی تازی است که شیطان بر شانه‌هایش بوسه زده و جای بوسه شیطان دو مار روییده، خوراک مارها هر روز، مغز دو جوان ایرانی است . همه ی جوانان در بندند و در نوبت مرگ به سر می برند.

"ارمایل" به برادر پیشنهاد می کند تا آشپزی بیاموزند و به آشپزخانه ضحاک نفوذ کنند و روزی یک جوان از دو جوان ایرانی را فراری دهند و مغز جوان دیگر را با مغز گوسفند مخلوط کنند تا خوراک مارها شود. آنها چنین می کنند، اما این کار برای کرمایل بسیار سخت است و فشار عاطفی زیادی دارد. رنج های درونی کرمایل، بی تابیش، تردید هایش، برخورد هایش با برادر به همراه ماجرای مبارزات فریدون، کاوه‌ی آهنگر و مردم ایران در ساختاری امروزی یک بازنویسی خلاق از داستان ضحاک شاهنامه می سازد. این داستان همراه تصاویری با سبک ایرانی، یک صفحه‌ی معرفی‌نامه‌ی تصویری از شخصیت‌ها و نشانه‌های ایرانی در صفحه‌پردازی است. برخی ابیات شاهنامه به همراه تصاویر یادآور خوبی از اصل کتاب می‌شود.

تهیه کننده
فروغ جمالی
سال نشر
۱۳۷۶
ناشران
نویسنده
آتوسا صالحی
Submitted by admin on