پیش از مطالعه این مطلب بخش نخست و بخش دوم آن را مطالعه کنید.
بسیاری از روایتهای تصویری که تا امروز برجا ماندهاند، از سوی دولتها سفارش داده میشد و تأمین هزینه مالی این آثار بر عهده حاکمان وقت بوده است.
در واقع چنین آثار هنری، مانند تبلیغهای تصویری برای حاکمیت بوده است. صحنههای زیبا و استادانهای که رویستون «تراژان»[1] و «بنای مارکوس اوریلوس»[۲] که در میان رومیان شناخته شده است، در رم حکاکی شده، و تأیید سرمایهداری و گرایش به جنگ و کشورگشایی را میتوان دید.
همچنین در این آثار، زندگی سربازانی را که از مرزهای امپراتوری حراست میکنند، به تصویر کشیده شده است. با این همه، برخی از این داستانها، برخاسته از دل مردم آن سرزمین هستند. در شهرهای «پُمپئی»Pompeii [۳] و «Herculaneum[۴]» شواهد کافی دربارهی استفادهی مردم عادی از تصویرهای روایی در مکانهایی مانند رستورانها یا کافهها وجود دارد. برای نمونه در یک میکدهی محلی در شهر پمپئی، تصویرهایِ دیواری از سرگرمیهای مردم آن دوره مانند بازی تختهنَرد و میگساری دیده میشود.
مجموعه نقاشیهای پیوستهی دیواری در میکدهای در منطقهی Via di Mercurio در شهر پمپئی، که برخی از سرگرمیهای مردم آن دوره را نشان میدهد.
افزون بر نقاشی، «سارکوفاژی»[۵] های استادانهای که روی سنگهای مرمر انجام گرفته است، داستانهای پُرآوازه و حماسههای قومی گذشته را بهخوبی میتوانند نشان دهند. سارکوفاژیها زندگی کسی را که مرده است، به شکل داستانگونه میتوانند شرح دهند، یا داستان قهرمانان سرشناس و افسانهها را دربر بگیرند.
با ظهور دین مسیحیت، سنگنوشتهها و انواع روایتهای تصویری، رنگ و بوی این مذهب را به خود گرفت، زیرا داستانهای مذهبی در میان قومیتهای گوناگون، اهمیت فراوانی دارد. از این رو باید برای توصیف آنها برای مخاطب و همچنین ماندگاری آنها، از روایتهای تصویری باید استفاده میشد.
برای نمونه، در داستان «زندگی بید قدیس»[۶]، از زبان بید قدیس آمده است که در سده هفتم، راهبی به نام «بندیکت بیسکوپ» (Biscop) که در منطقهی «نامبریای شمالی» (شمالیترین مکان در انگلستان) کار میکرد، صحنههایی از کتابهای «عهد جدید» و «عهد قدیم» را برای نشان دادن تطابق این دو کتابِ دینی، باهم آمیخته بود. برای نمونه، آمیخته شدن تصویری از «اسحاق» که برای قربانی شدنش، دار خویش را بر دوش میکِشد، و «مسیح» که صلیبش را بر شانههای خود حمل میکرد. این آمیختگی تصویرها در آن دوره و در کشور انگلستان، برای نشان دادن یکپارچگی باورهای یهودیت و مسیحیت و ایجاد اتحاد میان آنها بسیار مهم بود. [۷]
شاید یکی از علتهایی که رمانهای تصویری و نقاشیهای کمیک در سطح پایینتری از ادبیات شناخته شده، این است که از لحاظ دسترسی و فهم همگانی نسبت به گونههای مختلف ادبی، مردمیتر هستند. مردمی بودن ذاتاً بهمعنای ساده بودن نیست.
در سالهای نخست سدههای میانه، هنر روایت به مردم این توانایی را میداد که به داستانهای نو و کهن دسترسی پیدا کنند. آنها همچنین داستانهای قدیسان و کشتهشدگان راه دین را میان خود تکرار میکردند و هنرمندان نیز بیشتر خواهان این بودند که در این موضوعها، اثر هنری بیافرینند. همچنین دگرگونیهای اجتماعی آن سالها، و گذر آهسته از سدههای میانه به دورهی روشنگری (رُنسانس)، باعث پدید آمدن دغدغههای نو و پیرو آن، آثار هنری تازهای شد.
برای نمونه، اثر هنری دنبالهدار پرآوازه «لوتیر کریستال» (Lothair Crystal)، داستان زنی به نام «سوزانا» بازگو میشود که از سوی چند مرد متجاوز، آزار و اذیّت میشود و باردار میشود. هنگامی که او به شهرش برمیگردد، کسی سخنانش را دربارهی تجاوز به او باور نمیکند، تا این که جوانی به نام «دانیل» از وی دفاع میکند. در واقع نخستین داستان دربارهی تجاوز به حقوق زنان، همین داستان سوزانا است که پس از آن، داستانهای فراوانی دربارهی حقوق زنان نوشته و منتشر شد. از این رو، داستان آمده در کتیبهی لوتیر کریستال را نخستین جرقهی «me too movement»[۸] میتوان دانست.
لویتر کریستال، دستاوردی از «امپراتوری کارولینگین»[۹] است که داستان سوزانا را نمایش میدهد.
نمونههای بیشمار دیگری از هنر روایی وجود دارد که به شناخت «پیشمدرن»[10] مردم مدیترانهی باستان کمک میکند. در سدههای میانه، در بسیاری از نسخههای داستانهای تصویری و روایتهای نگاشته شده بر روی پارچه، مانند «پردهی نقشدار بایکس» (Bayeux Tapestry) [11] که در سده یازدهم میلادی پدید آمده است. در دیگر آثار هنری - مانند پردهی بایکس - نوشته و تصویر، آمیختگی بیشتری یافته و این نشاندهندهی پُررنگتر شدن نقش سواد خواندن و نوشتن در جامعه است. با این همه، جهان مدرن ما بهسمت داستانهای تصویری میرود، زیرا بهتازگی ارزش حافظهی دیداری و تقویت آن برای ما آشکار شده است.
صحنهی نوزدهم از پردهی نقشدار بایکس
پینوشت:
1. نام ستونی در شهر رم ایتالیا است که کار ساخت آن در سال ۱۱۳ میلادی به پایان رسید، و از سوی سنا و مردم روم، به افتخار پیروزیهای تراژان، امپراتور روم در دو نبردش علیه «داسیاییها» (مردمان اوکراین و صربستان کنونی) به او تقدیم شد. این ستون نقشینهای مارپیچ دارد که تا بالای ستون ادامه مییابد و بخشهایی از این نبرد به شکل نقش برجستههایی بر روی آن کندهکاری شدهاست.
2. یکی از امپراتورهای بزرگ روم بود که نبرد پیروزمندانه ی وی علیه قبایل سارماتی(ناحیه ی مجارستان کنونی که بخشی از تمدن ایران باستان بوده است.
3. شهری باستانی در نزدیکی شهر رم ایتالیا.
4. شهری باستانی در ایتالیا که امروزه با نام ارکولانو شناخته میشود.
5. سارکوفاژی نقشهای حکاکی شده ظریف بر روی سنگهای مرمرین آرامگاههای افراد معتبر مانند پادشاهان گفته میشود. مانند سارکوفاژیهای مصر که سنگهای منقوش پوشانندهی جسد مومیایی شدهی پادشاهان هستند. از میان سارکوفاژیها، سارکوفاژی آرامگاه اسکندر مقدونی از همه شناخته شدهتر است.
6. بید قدیس (saint bede) راهب و بندیکت برجسته انگلیسی است. راهبان بندیکت راهنمایان مذهبی هستند که به کشیشها، برپایه آموزههای بندیکت مقدس (یکی از پیشوایان دین مسیحیت) آموزش میدهند.
7. سده هفتم میلادی، سده ظهور دین اسلام و گسترش حوزهی حکومتی آن تا قلب اروپا بود. از این رو اتحاد دیگر ادیان ابراهیمی علیه این دین نو، برای پیشگیری از گسترش آن بسیار اهمیّت داشت.
8. «me too movement»، اصطلاحی است برای حرکتهای اعتراضی به تجاوز و آزار جنسی علیه زنان.
۹. امپراتوری قدرتمند با نژاد آلمانی که در سدههای میانه، غرب و مرکز اروپا را تسخیر کرده بود.
10. پیشبینی مرحله یا دورهی مدرن یک منطقهی جغرافیایی برپایه دادههای جهان باستانی آن منطقه را پیشبینی پیشمدرن میگویند. این پیشبینی کمک میکند تا روند تاریخی آن منطقه و تأثیر عوامل گوناگون بر این روند را کشف کنیم.
11. این پرده، پارچهای ملیلهدوزی شده با طول هفتاد و پهنای پنجاه متر است که نبردهای انگلستان را که به تصرف منطقهی «نُرماندی» انجامید، بازتاب میدهد.
ادامه دارد...