داستان برای نوجوان
در این صفحه داستان هایی برای نوجوانان را گردآوری کرده ایم. داستان هایی از عزیز نسین، رسول پرویزی و ... که خواندنشان برای همهی نوجوانان دلچسب و جذاب خواهد بود.
برای مطالعهی داستانهای خواندنی دیگر میتوانید به صفحات زیر بروید:
کتاب «یکی بود و یکی نبود هُرمُزد بود و اَهریمَن نبود» بازنویسی داستان آفرینش ایرانی است. این کتاب نخستین جلد از مجموعهی «تاریخ اساطیری ایران برای نوجوانان» است که کتاب «چ» نشر چشمه منتشر کرده است. در جلد دوم «نیروهای خیر و شر»، در جلد سوم «دوران آمیختگی خیر و شر و پادشاهان اساطیری و پهلوانان حماسی» و در جلد چهارم «فرجام نبرد خیر و شر (دوران جدایی)» بازنویسی شده است که انتشارات یادشده به ترتیب آنها را منتشر خواهد کرد.
سه شنبه, ۱۱ بهمن
چند نفر آدم ریز و درشت و چاق و لاغر، پیرمردی مسن و استخوانی را درحالیکه دست و پایش میلرزید، داخل اتاق افسر کشیک کلانتری هل دادند و یکصدا گفتند: «جناب سروان ما از دست این پیرمرد شاکی هستیم، این آقا به همهی ما فحش داده.»
جناب سروان روبه جوان خوشتیپی که جلوتر از همه ایستاده بود کرد و پرسید: «مثلاً چه فحشی به شما داده؟»
دوشنبه, ۴ مرداد
لب بوم اومدی گهواره داری
هنوز من عاشقم تو بچه داری
و راستی اینطور است. همین که دست آدم به دامن ساقی سیمین ساق افتاد، رشته تسبیح سهل است، رشته مودت گسسته میشود. گاهی قتل و جنجال و خودکشی و رسواییهای دیگر راه میافتد و بزن بزن درگیر میشود که آنطرفش پیدا نیست.
سه شنبه, ۱۸ خرداد
برگهای نارنجهای انبوه کلاس را تاریک میکرد. تازه تخته سیاه را با نمد پاره کثیفی پاک کرده بودند. ذرات گچ در فضای اطاق موج میزد و در ریههای ما شیرجه میرفت هنوز آقای معلم نیامده بود.
سید محمود با سر گرش جلو من نشسته بود و با مهارت تیغ ژیلت را لای تخته میز میکرد و بعد مضراب وار زیر آن مینواخت و فوراً سرش را روی میز گذاشت تا آهنگ موزون ساز بچگانهاش را بشنود.
دوشنبه, ۱۰ خرداد