نشست بررسی «نقش ادبیات تالیفی کودک در ایجاد لذت خواندن» با حضور شهرام اقبالزاده، نویسنده و منتقد ادبیات کودک و نوجوان، محمود برآبادی، نویسنده و نایب رئیس انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، محسن هجری، نویسنده، پژوهشگر و منتقد ادبی و ملیسا معمار، روزنامهنگار و فعال حوزه ادبیات کودک و نوجوان، هفدهم مهرماه برابر با روز جهانی کودک برگزار شد.
شهرام اقبالزاده در نشست بررسی «نقش ادبیات تالیفی کودک در ایجاد لذت خواندن» با بیان اینکه ادبیات کودک در ایران از ادبیات ترجمه آغاز شده است، گفت: هیچ ادبیاتی در هیچ کشوری شکل نمیگیرد، مگر آنکه ریشه در فرهنگ خود آن کشور داشته باشد. ما برای خلق ادبیات به «زبانآگاهی» و «زمانآگاهی» نیاز داریم و باید به تاریخ و ادبیات و زبان فارسی و زبانهای اقوام دیگر تسلط داشته باشیم.
در این نشست که عصر شنبه ۱۷ مهرماه ۱۳۹۵ در سرای اهل قلم موسسه خانه کتاب برگزار شد، ملیسا معمار، دبیر نشست به ارائه توضیحاتی درباره اهمیت مطالعه به عنوان مهمترین نیاز فرهنگی و اجتماعی کودک امروز که جای خالی آن در جامعه دیده میشود، پرداخت و گفت: سطح مطالعه در کشور ما بسیار پایین است و این مساله در حوزه کودک و نوجوان نمود بیشتری دارد. واقعیت این است که کودکان ما نیاز به آگاهی و دانش دارند و این آگاهی و دانش را با مطالعه کسب میکنند.
وی ادامه داد: با نگاهی به جمعیت ۲۰ میلیونی کودک، نوجوان و خردسال در کشور و آمار کتابهای منتشر شده در حوزه کودک میبینیم که تعداد کتابهای منتشر شده در حوزه ادبیات داستانی کودک و نوجوان چه به لحاظ عناوین منتشر شده چه به لحاظ شمارگان، جوابگوی نیاز جامعه مخاطب نیست. از سویی اغلب این کتابها، آثار ترجمه شده هستند نه تالیفی. با توجه به اینکه ادبیات ترجمه هم به جای خودش میتواند سبب آشنایی کودکان ما با آثار فاخر و ارزشمند جهان و آشنایی با فرهنگ و آداب و رسوم سایر کشورها میشود، اما بیشک نمیتواند جایگزین ادبیات تالیفی شود و کودکان ما برای بالیدن و پرورش یافتن نیاز به تولیدات بومی دارند. اما میبینیم که جامعه مخاطب رغبت بیشتری به مطالعه آثار ترجمه دارد.
کتاب خواندن یکی از مهمترین جنبههای توسعه توانمندیهای کودک است
به گفته این روزنامهنگار و فعال حوزه ادبیات کودک، یکی از مهمترین جنبههای توسعه توانمندیهای کودک، کتاب خواندن است و خواندن داستان و قصه نقش بسیار مهمی در تکوین شخصیت کودک دارد و این مساله در سنین زیر سه سال بهویژه در زمینههای زبانآموزی و آموختن کلمات تازه، نقش بسیار مهمی دارد. در سنین بالاتر نیز گنجینه لغات کودک به سرعت وسیع و اطلاعاتش غنی میشود و چگونگی بیان احساسات، عواطف و افکار را آموخته و یاد میگیرد که چگونه در برخورد با مشکلات شخصی اعتماد بهنفس داشته باشد. لذا شایسته است دستاندرکاران امر توجه بیشتری به این مهم و رفع چالشهای موجود و ارتقا و توسعه ادبیات تالیفی کودک در ایران در جهت افزایش لذت خواندن در کودکان بردارند.
برای خلق ادبیات به زبان آگاهی و زمان آگاهی نیاز داریم
شهرام اقبال زاده، در این نشست با بیان اینکه ادبیات کودک در یک فضای گلخانهای شکل نمیگیرد، گفت: ادبیات کودک پارهای است از روند کلان تاریخی و اجتماعی و فرهنگی. ادبیات کودک در سه سطح نهاد، نظریه و خلق ادبی شکل میگیرد. اگر نگاهی نهادی داشته باشیم، ادبیات کودک نوین ما تحتتاثیر روند کلی تحولات تاریخی جهانی شکل میگیرد. گرچه هیچ ادبیاتی در هیچ کشوری شکل نمیگیرد، مگر آنکه ریشه در فرهنگ خود آن کشور داشته باشد. برای خلق ادبیات به زبان آگاهی و زمان آگاهی نیاز داریم و باید به تاریخ و ادبیات و زبان فارسی و اقوام و زبانهای دیگر تسلط داشته باشیم که با کمال تاسف در ایران شاهد نادیده گرفتن اقوام و زبانهای دیگر هستیم. صمد بهرنگی اولین کسی بود که به این مساله پرداخت. پرداختن به آموزش به زبان قومی و بسیار مهم است و این دولت نخستین دولتی است که به آموزش به زبان اقوام مختلف ایرانی پرداخته است.
اگر ترجمه نبود، تالیف نبود
این پژوهشگر و منتقد ادبی در ادامه بیان کرد: ادبیات کودک در ایران از ادبیات ترجمه شروع شده است و اگر ترجمه نبود تالیف هم نبود. ما عناصر داستانی و سایر شاخصههای ادبیات را وامدار ادبیات جهانی هستیم. ما به دنبال تولید هستیم، تولید ادبی یک سنتز و یک ترکیب است، شامل تالیف و ترجمه و ترکیب و ایندو ضد هم نیست. اما باید توجه داشت که هیچ نویسنده خارجی برای کودک ما ننوشته است، اما کودک ما در ترجمه خودش را بهتر پیدا میکند چون کودک در ادبیات ما دست و پا بسته است.
مرزی بین آثار تالیف و ترجمه نمیبینم
محسن هجری، نویسنده، پژوهشگر و منتقد ادبی نیز در این نشست به تاریخچه ادبیات تالیفی کودک در ایران پرداخت و گفت: تاریخچه ادبیات مدرن کودک در کشور ما به انقلاب مشروطه برمیگردد که از آن مقطع به بعد ادبیات تالیفی در ایران شکل میگیرد. البته در این زمان شاهد ترجمههایی هم هستیم و ادبیات کودک با کار ترجمه شروع میشود و کمکم به سوی تالیفی میرود و شکل نوینی در ادبیات شکل میگیرد که با رویکرد پیشین ادبیات در ایران تفاوت دارد و رویکرد اخلاقی جایش را به رویکرد آموزشی میدهد و از ادبیات کودک برای تلطیف آموزش استفاده میکنند و به نوعی نظام مکتبخانهای جایش را به آموزش بدون شکنجه کردن کودک میدهد.
نویسنده کتاب «هفت اقلیم» ادامه داد: ادبیات تالیفی در ایران به معنای مدرنش معطوف بوده به آموزش و حوزه زبانآموزی. من این تعریف را از زندهیاد صمد بهرنگی وام میگیرم که ادبیات کودک میتواند بیاید دایره واژگان کودک را افزایش دهد تا بهتر سخن بگوید. تصور میکنم این رویکرد کموبیش مدنظر بزرگان دیگر در آن مقطع (از دوران مشروطه تا دهه ۴۰) بوده است. اما از دهه ۴۰ صمد بهرنگی کارکرد دوگانهای را برای ادبیات کودک تعریف میکند که هم به بحث افزایش دایره واژگانی کودک میپردازد و هم نوعی آرمانخواهی را برای کودک و نوجوان مطرح میکند.
هجری همچنین اظهار کرد: این روند افتان و خیزان تا انقلاب پیش میرود و افراد دیگر هم در این حوزه قلم میزدند، مانند مهدی اذریزدی با «قصههای خوب برای بچههای خوب». اما بعد از انقلاب ادبیات کودک و نوجوان رنگوبوی دیگری پیدا میکند. حتی میتوان گفت همان شعاری را که در زمینه اقتصاد مطرح میشد و خودکفایی در اقتصاد بود، در زمینه ادبیات هم مطرح شد و خودکفایی در تالیف به نوعی رنگوبوی ایدئولوژیک به خود گرفت و تالیف در برابر ترجمه زبدهتر نشان داده شد، در حالیکه در دید یک کودک و نوجوان، مترجم هم در حال بیان یک اثر تالیفی است. در واقع ما همیشه با تالیف سروکار داریم؛ برخی متون بدون واسطه بیان میشوند که همان آثار تالیفی هستند و برخی با واسطه که از زبان مترجم بیان میشوند و من مرزی بین آنها نمیبینم.
کمتوجهی به عناصر ادبی در آثار تالیفی
محمود برآبادی نیز در این نشست به دلایل گرایش کودکان و نوجوانان امروز به ادبیات ترجمه در مقایسه با آثار تالیفی پرداخت و گفت: اثر تالیفی بهنظر من فیالنفسه میتواند جذابیتهای زیادی را داشته باشد که در قیاس با آثار ترجمه این جذابیتها وجود ندارد. بهعنوان مثال فرهنگ بومی که مخاطب ارتباط بیشتری با آن برقرار میکند، یا شخصیتپردازی که اگر درست در آثار تالیفی صورت پذیرد، سبب ایجاد ارتباط بیشتر و همزادپنداری مخاطب با اثر میشود. اما اینکه چرا این اتفاق نمیافتد به دلیل این است که ما به عناصر ادبی در یک اثر تالیفی کم بها میدهیم و فکر میکنیم همین که انسان به زبان تسلط داشته باشد و بتواند داستانی خلق کند، کفایت میکند.
وی ادامه داد: وقتی سراغ کار نوشتن، مخصوصا نوشتن خلاق میرویم، میبینیم که معیارهای زیادی دارد و نوشتن هم مانند هنرهای دیگر به مهارتهای خاص خودش نیاز دارد و باید بتوانیم از عناصر داستان و تکنیکهای داستان به درستی استفاده کنیم، ولی به این نکات در آثار تالیفی کمتر توجه میشود و این مساله سبب شده آثار تالیفی با اقبال کمتری روبهرو شوند.
نایب رئیس انجمن نویسندگان کودک و نوجوان همچنین به ممیزی در آثار تالیفی کودک در کشور اشاره کرد و آنرا عاملی برای کمتوجهی به آثار تالیفی عنوان کرد.