شیمپالو نماد ترس کودکان امروز است

نویسنده مجموعه «من+ جی‌جور+ شیمپالو» با اشاره به اینکه «شیمپالو» یک شخصیت خیالی است، گفت: شیمپالو تهدیدی است برای کودکانی که فرصت آموختن و تجربه کردن ندارند و در پیله تنهایی خود زندگی می‌کنند.

خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ: «من + جی‌جور + شیمپالو»، مجموعه داستان ۸ جلدی برای کودکان است که از سوی نشر چکه منتشر شده است. این مجموعه ماجراهای پسر تنهایی به نام روزبه است که به جز «جی‌جور» هیچ دوستی ندارد. پدر روزبه، جی‌جور را از قطعه‌های اسباب‌بازی‌های بازیافتی ساخته و این دو با هم خیلی دوست و خیلی خوش‌اند اما در این میان کسی هست که تنهاست و در عین حال دلش نمی‌خواهد خوشی بچه‌ها را ببیند و آن کسی نیست جز «شیمپالو». کودکان در هر جلد از مجموعه هشت جلدی «من + جی‌جور + شیمپالو» با یک قانون و چند ضرب‌المثل آشنا می‌شوند و تازه خودشان هم می‌توانند ضرب‌المثل بسازند و در کتاب بنویسند.

«بفرمایید پیراشکی شیمپالو، چه بویی داشت جوراب شیمپالو، بگذار بروم مدرسه شیمپالو، کلاغ بی‌نمک نخور شیمپالو، غذایی خوشمزه برای شیمپالو، خواننده نسل جوان شیمپالو، خاله شمسی کجاست شیمپالو و عید شما مبارک شیمپالو» هشت جلد این مجموعه هستند که هر جلد به بهای ۶۸۰۰  شده است. گفتگوی مهر با فرهاد حسن‌زاده، نویسنده، نام آشنای کودک و نوجوان را در ادامه می‌خوانید:

ماجراهای شیمپالو چگونه شکل گرفت؟

راستش را بخواهید داستان این کتاب، ماجرای جالبی دارد. من گاهی بر اساس تصاویر داستان می‌نویسم. تکنیکی که گاهی در کلاس‌های داستان نویسی با علاقه‌مندان کار می‌کنم. یک بار در محل کارم، نشریه «دوچرخه»، متوجه شدم که برای این شماره داستان نداریم. سفارش داستان و بعدش سفارش تصویرگری طولانی می‌شد و کار ما را که با زمان‌بندی همراه است، مشکل می‌کرد. بنابراین رفتم سراغ مجلات خارجی موجود در آرشیو تا بر اساس تصاویر آنها خودم داستانی بنویسم. مجله، فرانسوی بود و من انگلیسی‌ام خوب نیست، چه رسد به فرانسه. به هر حال از روی تصاویر داستانی ۵۰ صفحه‌ای، یک داستان تازه نوشتم. داستانی که وقتی چاپ شد، بازخورد خوبی داشت.

پس مجموعه شیمپالو بر اساس تصاویری که به‌طور پراکنده، این‌سو و آن‌سو منتشر شده بود، شکل گرفت؟

نخستین داستان منتشر و با استقبال روبه‌رو شد. مدتی گذشت و من بار دیگر در این تنگنا قرار گرفتم و بر اساس یکسری تصاویر دیگر، کتاب داستانی دیگری نوشتم. پس از مدتی دیدم که قالب و شخصیت‌هایی دارم که می‌توانند در قالب داستان‌های متعدد نوشته و معرفی شوند، بنابراین نشستم و با طراحی تازه‌ای، هشت داستان نوشتم.

شما قالب قصه را انتخاب کرده‌اید. البته قصه‌ای که امروزی‌ است و «جی‌جور» قهرمان و «شیمپالو» یک ضد قهرمان تمام عیار نیست؟

«شیمپالو» یک شخصیت خیالی است که البته می‌تواند نماد ترس‌ها و کابوس‌های بسیاری از بچه‌های امروز یا دیروز باشد. شیمپالو تهدیدی است برای کودکانی که فرصت آموختن و تجربه کردن ندارند و در پیله تنهایی و تفکرات خود زندگی می‌کنند .او یک ضدقهرمان است. منتهی نه با تقسیم‌بندی‌های کلاسیک و افسانه‌ای که شخصیت‌ها به سیاه و سفید و خوب و بد مطلق تقسیم می‌شوند. سعی کرده‌ام از این شخصیت وجوه خاکستری و مثبت هم نشان بدهم و پای او را به روابط علت و معلولی هم بکشانم که دلیل بد و منفی بودنش هم برای مخاطبان تا حدودی روشن شود .

در مجموعه داستان «من+ جی‌جور+ شیمپالو» به ویژگی‌های دنیای مدرن و تنهایی بچه‌ها نیز اشاره شده است.

در زندگی مدرن و شبه مدرن امروز بچه‌ها معمولاً تنهایند و والدین سعی می‌کنند این تنهایی را نادیده بگیرند و یا بچه‌ها را با وسایل سرگرم کننده از سرِ خود باز کنند. جی‌جور، شخصیتی داستانی است که هم خلا تنهایی شخصیت اصلی را پر می‌کند و هم یک جاهایی به کمکش می‌آید تا بر مشکلاتش غلبه کند.

چرا پدر روزبه، جی‌جور را که قرار است تنهایی پسرش را پر کند، از مواد بازیافتی می‌سازد؟

یکی از دغدغه‌های من محیط‌زیست و بازیافت زباله است؛ در اینجا شکل‌گیری یک شخصیت که از مواد بازیافتی ساخته شده، به نوعی به شخصیت اصلی داستان و اسباب‌بازی‌هایی که گذشته‌اش را شکل داده‌اند، برمی‌گردد. یعنی هرچه دور می‌ریزیم، بی‌ارزش نیست و می‌تواند کارآمد باشد.

چرا هر کدام از کتاب‌های شیمپالو با یک ضرب‌المثل شروع می‌شود؟

خُب من فکر می‌کنم ما فرهنگ شفاهی و مکتوب غنی و خوبی داریم که میراث گذشتگان ماست. به شعرهای سعدی و نظامی و دیگران چو بنگرید می‌بینید بسیاری از اشعارشان وارد زبان مردم کوچه و بازار شده و تبدیل به ضرب‌المثل گشته است. ضرب المثل‌ها در زیبایی زبان و بیان و همین‌طور در تکمیل بیان احساس و گفته‌ها موثرند. من هم علاقه شخصی به مثل‌ها و متل‌ها دارم و هم اینکه فکر می‌کنم نویسنده باید هر جا که می‌تواند از این آرایه‌ها برای غنی‌تر شدن اثرش بهره ببرد.

کودکان امروز تا چه اندازه با ضرب‌المثل‌ها آشنا هستند؟

ما می‌توانیم در قالب داستان، کودکان را هم با این وجه از زبان آشنا کنیم و بچه‌ها، بی‌تردید از این کشف و ارتباط لذت خواهند برد. وقتی قالب کتاب را برای چند جلد طراحی می‌کردم، فکر کردم فقط به قصه اکتفا نکنم و برای تازگی و جذابیت آن از ضرب‌المثل و قانون‌های کودکانه استفاده کنم.

اگر روزی سرو کله یک شیمپالو پیدا شود و جلوی بچه‌ای را بگیرد و از او کلوچه بخواهد، بچه باید چه کند؟ به او اعتماد کند؟

بچه‌ها به خاطر فطرت پاکشان همه چیز را خوب می‌بینند. بچه‌ها در کنار بزرگ‌ترها شکل می‌گیرند و نسبت به محیط‌شان شناخت و قضاوت پیدا می‌کنند. از طرفی زمانه هم زمانه نیرنگ‌ها و دروغ‌ها و بی‌اعتمادی‌ها شده و معمولاً بچه‌ها قربانی این شرایط می‌شوند. اگر به کودکان بگوییم به هیچ کس اعتماد نکنند، جامعه به سوی سردی و بی‌تفاوتی می‌رود، حقیقت هم در این میان به پای هیزم دروغ می‌سوزد و خشک و تر یک حکم پیدا خواهند کرد. به‌نظرم بچه‌ها باید در کنار بزرگ‌ترها به شناخت برسند و عواطف انسانی‌شان تقویت شود و کمک به نیازمندان واقعی را بیاموزند.

منبع
خبرگزاری مهر
Submitted by editor3 on