گزارش نشست ترویج کتاب خوانی و کتاب مرجع با حضور توران میرهادی و دکتر نورالله مرادی

بیست و پنجمین نشست ترویج کتابخوانی با موضوع «کتاب های مرجع و خواندن»، دوشنبه، ۲۵ آذر ١٣٩٢ با حضور توران میرهادی، بنیانگذار شورای کتاب کودک و دکتر نورالله مرادی در کتابخانه ی مرجع کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار شد.

دکتر مرادی بحث را با بیان چند پیش فرض آغاز می کرد:‌ "نخست آنکه بین میزان تولید منابع مرجع با کنجکاوی فرد و جامعه رابطه مستقیم وجود دارد؛ هر قدر جامعه ای کنجکاوتر باشد طبیعتا سوال های بیشتری برایش پیش می آید و بیشتر به دنبال جواب سوال هایش می رود پس به کتاب مرجع نیاز بیشتری دارد. برعکس در جامعه ای که همه چیز از قبل تعریف شده باشد نیازی به سوال و کنجکاوی و منبع مرجع نیست. به همین دلیل است که پیدایش منابع مرجع به عصر روشنگری برمی گردد که بشر عقل دکارتی پیدا کرد و شک کرد و سوال پرسید. اما فرض دوم من این است که کودک در یکی دوسال اول زندگی بیش از هر وقت دیگری در طول عمرش کنجکاو است زیرا حواسش تازه شروع به کار کرده اند و همه چیز برای او نو است. اگر ما بتوانیم کنجکاوی این مرحله از عمر را نگه داریم و مانع از فروکش کردن آن نشویم بزرگترین خدمت را به کودک کرده ایم.چون فلاسفه در واقع کسانی هستند که کنجکاوی کودکی خود را حفظ کردند با این تفاوت که کنجکاوی آن ها در بزرگسالی از اشیا متوجه ذهنیات شده است.

دکتر مرادی ادامه داد: اگر کنجکاوی کودک ادامه پیدا کند منابع مرجع می توانند به او در یافتن پاسخ هایش کمک کنند. من عبارت «منابع مرجع» را به «کتاب های مرجع» ترجیح می دهم زیرا این عبارت هم سی دی ها و سایت ها و منابعی که با پیشرفت تکنولوژی شکل گرفته اند را پوشش می دهد و هم انسان هایی را که منبع مرجع هستند مثل پدر و مادر و مربی. اما گذشته از این ها باید دانست که منبع مرجع چیست و چه تعریفی دارد؟ عده ای می گویند منبع مرجع کتابی است که معمولا از ابتدا تا انتها خوانده نمی شود بلکه برحسب نیاز خوانده می شود. به نظر من این نشانه ی کتاب مرجع است نه تعریف آن. فکر می کنم تعریف بهتر این است که بگوییم مرجع منبعی است که وقتی نیاز اطلاعاتی داریم به آن رجوع می کنیم، نیازمان را برآورده می کنیم و تا بار دیگر که نیاز دیگری داشته باشیم آن را کنار می گذاریم. عموما دو نوع منبع مرجع برمی شمارند: منابع ردیف اول که مستقیما نیاز کاربر را برآورده می کند مثل دایرةالمعارف ها و واژه نامه ها و منابع ردیف دوم که فرد را به منابع دیگری ارجاع می دهد مثل کتابشناسی ها و ایندکس ها.

گزارش نشست ترویج کتاب خوانی و کتاب مرجع با حضور توران میرهادی و دکتر نورالله مرادی

مدیر پیشین کتابخانه ی تخصصی وزارت امور خارجه عنوان کرد: کودک و نوجوان خیلی به ندرت از مراجع ردیف دوم استفاده می کنند بلکه بهتر است بگوییم استفاده نمی کنند. در بین مراجع ردیف اول هم نیاز آن ها بیشتر به دانشنامه ها و واژه نامه هاست. امروزه پیش از تدوین یک منبع مرجع برای آن برنامه ریزی می کنند و اولین گام برنامه ریزی هم مخاطب شناسی است. مخاطب تعریف می شود، نیازهای او ترسیم می شود و براساس نوع نیازهای او و میزان توانایی اش برای برآوردن نیازهایش برنامه ریزی می شود. با این حساب کتاب مرجعی که برای کودکان و نوجوانان تدوین می شود باید ویژگی های خاصی داشته باشد. اولا باید ببیند که کودک به چه اطلاعاتی و تا چه حدی نیاز دارد. چه زبانی می داند و مهارت های زبانی او در چه سطحی است؟ تنظیم کتاب خیلی مهم است. معمولا تنظیم الفبایی را توصیه می کنند هرچند تنظیم موضوعی و رده ای نیز به کار می روند. دیگر اینکه حجم اطلاعات در چه حد باشد که به درد مخاطب بخورد. مثلا ویرایش یازدهم دانشنامه بریتانیکا به ویرایش علما معروف است زیرا به عنوان مثال مدخل روانشناسی اش را فروید تدوین کرده و مدخل زیستش را هاکسلی و مدخل نسبیتش را انیشتین. این مقالات گاهی بین ۵۰ تا ۲۰۰ صفحه بودند و بعدا به صورت کتاب های جداگانه چاپ شدند. اما این ویرایش نتوانست به عنوان یک دایرة المعارف موفق شود. چون بریتانیکا اصولا یک منبع مرجع عمومی بود که مخاطبش مردم بودند نه محققین. چنین مسائلی گاهی در دایرة المعارف های خودمان هم پیش می آید. مثلا در دایرة المعارف بزرگ اسلامی مدخل ابن سینا ۴٨ صفحه است و من گاهی از خودم می پرسم مراجع کننده ی این مدخل چه کسی خواهد بود؟

گزارش نشست ترویج کتاب خوانی و کتاب مرجع با حضور توران میرهادی و دکتر نورالله مرادی

مدیر کل پیشین کتابخانه ها و آرشیوهای صدا و سیما ادامه داد: ارجاعات در منابع مرجع خیلی مهم اند زیرا به کمک آن ها می توان بدون کم کردن از اطلاعات، حجم مقاله را پایین آورد. مثلا مدخل اقتصاد در دایرة المعارف مصاحب یک ستون و نیم است اما اگر همه ی مقاله هایی را که این مدخل به آن ها ارجاع "نیز نگاه کنید" می دهد ببینیم شاید به ۵۰ صفحه برسند. به این ترتیب هم نیاز مراجعه کننده ی معمولی برآورده می شود هم نیاز مراجعه کننده ی علاقه مند. همین طور ارجاعات "نگاه کنید" می توانند بسیار مفید باشند. آخرین ویژگی مهم در کتاب های مرجع ویژگی های ظاهری است. صفحه آرایی و تصاویر باید متناسب با شرایط مخاطب باشند. حتی نوع کاغذ و چاپ مهم است زیرا کتاب مرجع باید صحافی محکمی داشته باشد و برای مدت طولانی سالم بماند.

دکتر مرادی در سخنانشان به کتاب های مرجع کودکان و نوجوانان در ایران هم پرداخت و گفت: "کتاب مرجع به معنای تئوریک و سازمان یافته خود در جهان از ۱۵۰ سال پیش پدید آمد. در ایران هم اولین دایرة المعارف در سال ١٣٠٠ توسط مرحوم سعید نفیسی برای آموزش و پرورش تدوین شد. برای کودکان و نوجوانان من تا دهه ی ١٣٣٠ منبع مرجعی سراغ ندارم جز کتاب هایی مثل دانستنی ها و آنچه می دانم و نظیر آن ها. در سال ۱۳۴۶ رضا اقصی در انتشارات دانشنامه ی گلدن بوک برتاموریس پارکر را که بعد از دانشنامه ی کودک و نوجوان بریتانیکا و درخت دانش سومین دانشنامه ی معتبر کودک و نوجوان در جهان بود، ترجمه کرد. از این کتاب هفده جلدی مدخل ایران حذف شد و بقیه کتاب عینا ترجمه شد. این دایرة المعارفی آمریکایی بود و ۵۰ مقاله ی مفصل دربارهٔ ۵۰ ایالت آمریکا داشت که همه این ها ترجمه شد. بخش علوم این کتاب خیلی خوب بود ولی بخش علوم اجتماعی چندان به مناسب کودک ایرانی نبود. مدخل هایی در این کتاب بود که ذوق و شوق کودکان برای مطالعه ی بیشتر را برمی انگیخت مثل مدخل های اساطیر. همچنین خود ناشر یک جلد هجدهم به مجموعه افزود که جای مدخل محذوف ایران را بگیرد که کاش این کار نمی شد زیرا آن جلد بسیار جهت گیرانه و با سوگیری تدوین شده بود. مثلا زیر مدخل شعر معاصر گفته بود که بعد از شاعرانی چون ملک الشعرای بهار تحول بزرگی رخ داد و کسانی مطالبی بی سر و ته را به عنوان شعر سفید به خورد مردم دادند! این تعبیری بود که در یک دانش نامه آمده بود!

گزارش نشست ترویج کتاب خوانی و کتاب مرجع با حضور توران میرهادی و دکتر نورالله مرادی

نویسنده دانشنامه دموکراسی در پایان سخنان خود گفت: بعد از کتاب پارکر گزیده ای دانشنامه ی کودک و نوجوان آکسفورد که شامل مدخل های مربوط به علوم بود توسط مجید ملکان ترجمه شد که کار خوبی بود چون مبحث علوم به خاطر زمینی بودنش کودک ایرانی و غیرایرانی برنمی دارد و برای همه مناسب است. کتاب دیگر «پرسش های عجیب و پاسخ های عجیب تر» با ترجمه ی همایون پور بود. دایره المعارف دیگر مجموعه ی ١٠ جلدی دانشنامه ی کودک و نوجوان با ترجمه فانی بود. در تمام این مدت، به غیر از فرهنگنامه ی شورای کتاب کودک ما هیچ منبع مرجعی که تالیف باشد و ترجمه نباشد و در عین حال دارای ساختارشناسی و برنامه ریزی باشد نداشته ایم.

توران میرهادی در ادامه سخنان دکتر مرادی گفت: همین مسائلی که دکتر مرادی اشاره کردند ما را بر آن داشت که در شورا به فکر تدوین فرهنگنامه بیفتیم. شما می دانید که شورای کتاب کودک از سال ١٣۴٢ توسط گروهی از علاقه مندان ادبیات کودک تاسیس شد و از همان ابتدا سازمانی کوچک و مستقل و غیرانتفاعی بود. ما یک هیأت مدیره داشتیم که اعضای آن مثل خانم و آقای مافی و آقای یمینی شریف و خود من در حوزه آموزش و پرورش فعال بودند و مدرسه داری می کردند. هیأت مدیره با رای گیری انتخاب می شدند و جلسه ها در جاهای مختلفی مثل مدرسه های روش نو و مهران و فرهاد برگزار می شد. ما از همان ابتدا مساله کمبود کتاب برای کودکان و نوجوانان را به صورت یک مشکل عمده مطرح کردیم. هم زمان با انقلاب تحولی در شورا رخ داد و با پولی که اعضا داوطلبانه پرداختند توانستیم مکانی را برای شورا خریداری کنیم و کتابخانه تحقیقاتی شورا را به آنجا منتقل کنیم. همین باعث شد تلنگرهایی به ذهن مان زده شود که شاید بتوانیم کارهای دیگری را نیز با مشارکت هم بکنیم و این اولین جرقه ایجاد فرهنگنامه بود. در سال ١٣۵٨ همسر من فوت کرد. او وصیت کرده بود که یک سوم از درآمدش را صرف مردم کنم و تصمیم گرفتم که این مبلغ برای برداشتن اولین گام ها در مسیر تهیه فرهنگ نامه صرف شود. بنابراین طبقه سوم ساختمان شورا را هم خریدیم و دفتر فرهنگنامه را در آن مستقر کردیم.

 میرهادی ادامه داد: از همان ابتدا تلاش کردیم اطلاعات و دانش لازم در زمینه های مختلف را در اختیار نسل جوان قرار دهیم. اتفاق های جالب تر از زمانی افتاد که خانم انصاری به ما پیوستند و همراه عزیزانی مانند دکتر حری ما را گام به گام هدایت کردند. دانشجوی تمام وقت آن ها شدیم و نحوه ی نگارش علمی برای کودکان را آموختیم. سپس کارشناسان در حوزه های مختلف به ما پیوستند و همه به صورت داوطلبانه فرهنگنامه را یاری کردند. من بسیار خوشحالم که در تمام این سال ها به افراد زیادی از مسئولان نامه نوشتیم ولی از هیچ یک جوابی نگرفتیم! همیشه به کمک های مردمی وابسته بودیم و هستیم و تا اینجا ١۴ جلد از ٢۴ جلد فرهنگنامه را منتشر کرده ایم. قبلا به صورت یک جلد یک جلد پیش می رفتیم و اکنون همزمان روی ٤ جلد کار می کنیم تا بلکه بتوانیم زودتر کتاب را به دست کودکان این سرزمین برسانیم.

گزارش نشست ترویج کتاب خوانی و کتاب مرجع با حضور توران میرهادی و دکتر نورالله مرادی

ما هرگز ارتباطمان را با نسل جوان از دست ندادیم. یکی از کارهای عمده ی شورا این است که هر سه ماه یک بار جلسه های مشورتی با کودکان و نوجوانان برگزار می کنیم. مثلا مقاله ی مربوط به ریاضی را به درخواست کودکان تغییر دادیم و همان گونه که آن ها خواسته بودند توجه مان را بیشتر متوجه سیر پیشرفت ریاضی در سرزمین های مختلف کردیم. در مورد دیگر از بچه ها پرسیدیم که انتظار دارند در مدخل عشق چه ببینند و دیدیم که ذهنیت آن ها بیشتر به مفهوم متعالی عشق که در فرهنگ و ادبیات ما مطرح می شود نزدیک است تا به تصویری که امروزه رسانه ها از عشق ارائه می کنند. ما آموخته ایم که نظر بچه ها را جدی بگیریم و کارمان را بر پایه نظر آن ها و دیدگاه های کارشناسی پیش ببریم.
سرپرست گروه تدوین فرهنگنامه ی کودکان و نوجوانان در بخش پایانی سخنان خود گفت: فرهنگنامه یک منبع مرجع عمومی است اما یک نگاه ایرانی به همه ی مسائل دارد و به مسائل مربوط به ایران به طور خاص پرداخته است. ما جایگاه بزرگانی چون سعدی و حافظ و ابن سینا را بیش از آن می دانیم که چهار بیت شعر از آن ها نقل کنیم. آن ها کسانی هستند فرهنگ سرزمین ما و طرز تفکر ما را ساخته اند و تاثیرشان محدود به زمان نیست. ما می خواهیم این فرهنگ و طرز تفکر را در اختیار بچه ها قرار بدهیم تا بتوانند از آن استفاده کنند. این رویکرد در تک تک جلدها مورد توجه بوده است. ما کوشیده ایم در عین حال که به دنیا و مسائل مربوط به آن توجه می کنیم به ایران و هنر و ادبیات و تاریخ ایرانی نگاه ویژه داشته باشیم.

گزارش نشست ترویج کتاب خوانی و کتاب مرجع با حضور توران میرهادی و دکتر نورالله مرادی

در ادامه ی نشست، دکتر مردادی در تکمیل سخنان خانم میرهادی افزود: تفاوتی که بین منابع مرجع کودکان و بزرگسالان وجود دارد و در مخاطب شناسی باید لحاظ شود این است که مخاطب مراجع کودک سیال است و با بیشتر شدن سنش از زمره مخاطبان خارج می شود. چنانچه ای بسا برخی از مشاوران کودک و نوجوان دانشنامه در سال های پیش اکنون نویسندگان دانشنامه باشند یا این کتاب را برای کودکان شان بخرند.  دیگر اینکه کار شورا با وجود بزرگی و ارزشمندی اش کافی نیست. ما نیاز به یک تلاش گسترده و عمومی داریم که تلاش شورا بخشی از آن باشد. کودکان و نوجوانان علاوه بر فرهنگنامه به واژه نامه و منابع مرجع دیگر هم نیاز دارند. اگرچه این برای شورا جای افتخار دارد که فقط با تکیه به کمک های مردمی دانشنامه را تدوین کرده است، تدوین همه ی منابع مرجعی که کودکان و نوجوانان به آن نیاز دارند بدون همکاری مسئولین ممکن نیست. همان طور که گفتم پویایی یک جامعه با تعداد منابع مرجع آن رابطه مستقیم دارد. کاری که شورا انجام می دهد مثل یک گل است که به تنهایی نمی تواند بهار را بیاورد.

نشست های ترویج کتابخوانی کتابخانه مرجع کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آخرین دوشنبه هر ماه برگزار می شود.
 

Submitted by editor3 on