به گزارش خبرگزاری مهر، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، دی ماه ١٣۴۴ به عنوان نهادی فرهنگی و هنری کار خود را آغاز کرد. کانون از مهمترین تولیدکنندگان کتاب و تئاتر برای کودکان و نوجوانان است و گستردهترین شبکه کتابخانههای کشور برای این گروه سنی را در اختیار دارد.
معاونت فرهنگی که کتابخانههای سیار و پستی و فراگیر، مرکز آفرینشهای ادبی و هنری، همچنین بخش آموزش و پژوهش زیرمجموعه آن هستند یکی از قسمتهای مهم کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است و مسئولیت آن را محسن فضلی برعهده دارد.
با محسن فضلی، معاون فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان درباره فعالیتهای این بخش به گفتگو نشستهایم که در ادامه میخوانید:
دو مرکز آفرینشهای ادبی و آفرینشهای هنری که زیرمجموعه معاونت فرهنگی کانون پرورش فکری بودند در هم ادغام و به یک اداره کل تبدیل شدند. ادغام این دو با چه هدفی صورت گرفت؟
ما دلمان میخواست این دو مرکز که نزدیک به ٣٠ سال از شکلگیری هر کدامشان میگذشت و سازوکارهای خاص خود را داشتند، مستقل باقی بمانند و این ادغام، به نوعی به ما تحمیل شد؛ به این معنی که هر ۵ سال یکبار، چارت سازمانی دستگاهها مورد تجدید نظر قرار میگیرد و کانون پرورش فکری هم به این نتیجه رسید که باید برای هر معاونت، سه مدیریت در نظر گرفته شود و ما مرکز آفرینشهای ادبی و هنری را که به لحاظ ساختاری از روشهای یکسان پیروی میکردند و کارمندان پارهوقت را تحت پوشش قرار میدادند، با هم یکی کردیم.
اما در بیشتر موارد ادغام به کیفیت کار لطمه میزند. برای مثال سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری را ادغام کردند و نتیجه به ضرر هر سه بخش بود. چه اطمینانی وجود دارد که این یکی شدن به هر کدام از این مراکز آسیب نرساند؟
مرکز آفرینشهای ادبی و هنری، دو بخش تخصصی در کانون با دو موضوع متفاوت هستند. تنها عنصر مدیریت ادغام شده و امیدواریم این کار، سنجیده و منطقی باشد.
یکی از امکانات خوب کانون در بخش معاونت فرهنگی، وجود کتابخانههای سیار است؛ کتابخانههایی که به دورافتادهترین مناطق ایران میروند و کتاب و محصولات فرهنگی را در اختیار بچههای محروم میگذارند. وضعیت فعلی این کتابخانهها چگونه است؟
ما ٨۵ واحد سیار روستایی و ١٠ واحد شهری داریم. این واحدها بیشتر نقاط مرزی را پوشش میدهند و جز یکی دو استان، همه استانهای کشور، از این مراکز بهره میبرند. با توجه به اینکه این مراکز از بیشتر امکاناتی که مراکز ثابت در اختیار اعضا میگذارند، برخوردارند و نسبتاً هم کم هزینهتر هستند و دامنه نفوذشان نیز گستردهتر، کانون به دنبال آن است تا این مراکز را گسترش دهد و آنها را بهروز کند.
یعنی قرار است به تعداد این مراکز افزوده شود؟ هر مرکز سیار چند روستا را پوشش میدهد؟
در شرایط فعلی، هر مرکز سیار، حدود ٣٠ روستا را دربرمیگیرد که این مراکز با مدارس روستایی در ارتباط هستند و همکاری خوبی با یکدیگر دارند. شعرخوانی، قصهگویی، نقاشی و ... از جمله فعالیتهای این مراکز هستند اما عمده فعالیت آنها بر کتابخوانی استوار است.
وسایل نقلیهای که در واحدهای سیار کانون از آن استفاده میشود فرسوده شدهاند. قرار نیست مجموعه نوسازی شود؟
ابتدای سال ٩٣ یک گردهمایی از واحدهای سیار کانون برگزار شد. ما تنها در مناطق شهری از اتوبوس استفاده میکنیم در مناطق روستایی به خاطر صعبالعبور بودن جادهها، جیپ و پاترول و مینیبوس و وسایط نقلیه دیگر به کار گرفته میشود. اما برآن شدیم تا در همه واحدهای سیار خود از یک وسیله نقلیه استفاده کنیم که نوع این وسیله در دست مطالعه است. همچنین با استانداریها و همچنین با بخش«مناطق محروم» نهاد ریاست جمهوری مکاتباتی داشتهایم تا هم واحدهای سیار افزایش پیدا کنند و هم به لحاظ ناوگان نو شوند. ضمن اینکه استانداریها هم تمایل دارند به جای ساخت و تجهیز مراکز ثابت، با هزینه بسیار کمتر، مرکز سیار را تقویت کنند.
علاوه بر تجهیز سخت افزاری واحدهای سیار چه امکاناتی را در اختیار مربیان این واحدها میگذارید؟
قرار است یک سلسه آموزشهای مرتبط برای مربیان داشته باشیم و برای آنها سختی کار و مزایای شغلی در نظر گرفته شود. برای مثال، حداکثر زمان خدمت در واحدهای سیار ١۵ سال تعیین شده و باقی فعالیت خود را در بخشها و واحدهای دیگر میگذرانند. چراکه هر واحد سیار، چهار روز را در روستاها میگذرانند و بین ١۶ تا ٢٠ روز در ماه، فعالیت روستایی دارند و...
کتابهای پستی یکی دیگر از فعالیتهای کانون بود. بچههایی که در مناطق دورافتاده زندگی میکردند این امکان را داشتند که کتاب مورد نظر خود را بخواهند و کانون، کتاب را برایشان پست میکرد. با وجود افزایش تعرفههای پست، وضعیت این کتابها چگونه است؟
واقعیت ماجرا، گذشته کتابهای پستی، جذابتر و شیرینتر از امروز است. پیش از این، اداره پست، تمام محصولات فرهنگی کانون را رایگان جابهجا میکرد. اما ٢٠ سال است که پست، یارانه بخش فرهنگی را حذف کرده است. ما پیش از این پاکتهای مخصوصی داشتیم که کتاب را داخل آن میگذاشتیم و برای اعضا ارسال میکردیم؛ بچهها هم کتاب را میخواندند و به ما برمیگرداندند و نیازی به چسباندن تمبر نبود اما حالا این امکان از ما گرفته شده و کتابها را با پست عادی میفرستیم و پست، هیچ مسئولیتی را در قبال کالا قبول نمیکند و هیچ کد رهگیری هم وجود ندارد.
چند نفر عضو کتابخانههای پستی کانون هستند و آیا با این شرایط کانون میتواند به این اعضا، امکانات دهد؟
حدود ۵٠ واحد پستی وجود دارد که ٢٠٠ تا ۵٠٠ عضو دارند. عمدتا کتابهای پستی ما پوشش روستایی دارند و بچهها از طریق آموزش و پرورش و کمیته امداد معرفی میشوند. بچههایی که فعال نباشند و کتاب را به موقع تحویل ندهند، خودبهخود از گردونه خارج میشوند. اما حتی اعضای فعال هم با توجه به شرایط پست نمیتوانند کتاب مورد نظر خود را بخواهند و بخوانند اما خیلی خوشایند است که یک پستچی، در خانه شما را بزند و کتابی که میخواهید را به شما امانت دهد.
کتابخانههای فراگیر، یکی از طرحهای موفق کانون پرورش فکری بود که بچههای سالم و کودکانِ با نیازهای ویژه کنار هم مینشستند و از امکانات آن بهره میبردند. در دوره آقای چینیفروشان، تعداد این کتابخانهها ۵ مرکز در تهران بود هنوز هم بعد این مدت، همان تعداد است. آیا افزایش تعداد کتابخانههای فراگیر، جزو برنامههای کانون نیست و آیا قرار است در کلان شهری مانند اصفهان، فقط یک کتابخانه با این ویژگی ساخته شود؟
کتابخانههای فراگیر، کار خود را در سال ١٣٨٠ بر اساس طرحی از یونیسف و با همکاری مشترک میان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، شورای کتاب کودک، بهزیستی و یونیسف آغاز کردند. بعد از دو سال، دو کتابخانه به این مجموعه اضافه شد و در مجموع تا سال ١٣٨۵، ۵ کتابخانه فراگیر در سطح تهران ساخته شد تا بچههای عادی و بچههایی که دارای نیازهای ویژه هستند با درک تفاوتهای یکدیگر، کار مشترک بکنند. این ایده، سالهاست که در دنیا رایج است. از سال ٨٠ به بعد در کشور ما شکل گرفت و حتی در آموزش و پرورش هم، مدارس فراگیر ساخته شد و شکل گرفت. اما کار، چندان هم ساده نبوده و نیست، حتی خانوادهها نیز مقاومت میکنند در برابر این ایده، چه خانواده بچههای سالم و چه کودکانی با نیازهای ویژه. شاید یک سنت غلط هم وجود داشت که اینگونه بچهها را پنهان میکردند از چشم جامعه در حالی که ایده فراگیری میگوید این گروه از بچهها حق دارند از همه ویژگیهای یک شهروند عادی برخوردار باشند و طبیعی زندگی کنند.
٨ سال پیش، یکی از مصوبات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، راهاندازی یک مرکز فراگیر در مرکز هر استان بود. وعدهای که هنوز محقق نشده است.
اصفهان سال گذشته با کمک تهران توانست نخستین مرکز فراگیر را راهاندازی کند. امسال نیز حداقل تا پایان سال ٢٠ کتابخانه در مراکز استانها راهاندازی میشود و ما تا سال آینده، همین موقع، بین ٣۵ تا ۴٠ کتابخانه فراگیر خواهیم داشت.
اما مشکل ما تنها فراهم آوردن تجهیزات سخت افزاری نیست. آیا کانون به مربیان خود، برای فعالیت در مراکز فراگیر اموزش داده یا کتابهایی برای نابینایان و کمبیناها منتشر کرده است؟
ما مربی برای کودکان با نیازهای ویژه نداشتیم. الان کانون در نقطهای است که به لحاظ سازمانی، مربیان فراگیر را پذیرفته، برای آنها پست سازمانی تعریف کرده و عنوان و شرح سازمانی نوشته و مواد آموزشی را فراهم کرده است؛ به این معنی که بیش از ١٠٠ عنوان کتاب بریل منتشر کرده؛ انتشار کتابهای گویا نیز از برکات مراکز فراگیر است. اما قدم بعدی ما این است که همه کتابخانههای کشور، جایگاهی برای کتابهای بریل داشته و مربیان، حداقل آموزش لازم در برخورد با مخاطبان با نیازهای خاص داشته باشند.
یکی دیگر از مراکز مرتبط با معاونت فرهنگی کانون، مرکز علوم و نجوم است. قرار نیست به تعداد این مراکز افزوده شود؟
نجوم در فرهنگ اسلامی ما جایگاه خاصی دارد و در آیات قرانی نیز به آن اشاره شده. رویکرد کانون به نجوم با اهداف ذاتی ما هماهنگ است. به همینخاطر، ٢٠ سال پیش، نخستین مرکز نجوم کانون در زعفرانیه تهران شکل گرفت و به مرور بر تعداد این مراکز افزوده شد. الان حدود ١٠ مرکز در زنجان و تهران و دماوند مراکز خوبی برای رصد و نجوم وجود دارد.
ناشران خصوصی کمتر از پژوهش و انتشار کتابهای پژوهشی در زمینه ادبیات کودک و نوجوان استقبال میکنند. کانون پرورش فکری تا چه اندازه، پشتیبان پژوهشگران است؟
فعالیتهای کانون در بخش پژوهش به دو بخش حرفهای و غیر حرفهای تقسیم میشود. در بخش غیرحرفهای، تلاش ما در مراکز فرهنگی و هنری کانون براین است تا روحیه پرسشگری را در بچهها پدید آوریم و تقویت کنیم.
زمانی مربی میتوان روحیه پرسشگری را در بچهها به وجود آورد که خود از چنین ذهنیتی برخوردار باشد. مربیان ما تا چه اندازه پژوهشگر هستند؟
مربیان ما در حال گذراندن دورههای آموزشی هستند. پودمانهایی هست که نظام یک پژوهش علمی و درست را به مربیان یاد میدهد. تا آن ها بدانند چگونه میتوانند هستههای پژوهشی را تقویت و حس پژوهشگری را در بچهها ایجاد کنند.
هر سال، کانون پرورش فکری، ١٠ عنوان کتاب پژوهشی منتشر میکند. همچنین از ١٠ پایان نامه که موضوعشان به تصویب شورای پژوهشی کانون برسد و در ارتباط با ادبیات و شعر کودک و نوجوان باشد، حمایت میکند؛ به این معنی که ١ و نیم تا دو میلیون تومان در اختیار دانشجویان میگذارد و پایاننامههای برگزیده را منتشر میکند.
آموزش قصهگویی، یکی دیگر از فعالیتهای معاونت فرهنگی کانون است. این مرکز تا چه اندازه با سازمان بهزیستی یا آموزش و پرورش ارتباط برقرار کرده و به آموزش مربیان و معلمان پرداخته است؟
قصهها از گذشته به امروز رسیدهاند و ما، تعالیم بسیاری را با قصه به بچهها آموزش میدهیم. از اینرو آموزش قصهگویی، یکی از مهمترین بخشها در کانون پرورش فکری است. ما حدود ٣٧٠٠ مربی در سراسر کشور داریم که ٣٠٠٠ نفر از این مربیان، قصه میگویند و در هفته، بخشی از ساعات خود را در مدارس و مهدکودکها میگذرانند. ضمن اینکه کانون برای مربیان خود، ٢٠٠ ساعت آموزش قصهگویی در نظر گرفته و علاقهمندان به قصهگویی نیز میتوانند از بیرون کانون به این مرکز مراجعه و با گذراندن دورههایی مدرک کاردانی خود را دریافت کنند. چون کانون با دانشگاه علمی- کاربردی هم در تعامل است.
اگر قصهگویی از جایگاه ویژهای برخوردار است چرا سال گذشته جشنواره قصهگویی برگزار نشد؟
سال ١٣٧۴، نخستین جشنواره قصهگویی در تهران و با هدف ترویج قصهگویی در کشور، آغاز به کار کرد. سال ١٣٨۵، جشنواره رنگ بینالمللی به خود گرفت و در شانزدهمین جشنواره، ١٢ قصهگو از کشورهای مختلف حضور پیدا کردند تا ما با تکنیکها و تواناییهای آنها آشنا شویم. سال گذشته، جشنواره قصهگویی برگزار نشد تا ما روند خود را بازنگری کنیم.
آیا جشنواره قصهگویی با رویکرد جدیدی دنبال میشود؟
الان در کتابخانهها، قصهگویانی خوبی حضور دارند که در هیچ جشنوارهای شرکت نکردهاند. یکی از وظایف ما شناخت این قصهگوهاست. یک بخش دیگر به حضور قصهگویان حرفهای برمیگردد. ما در این بخش هم رقابت را ازجشنواره حذف کردهایم تا تکنیک، حرف اول را بزند.
یک بحث، قصهگویی است و بحث دیگر خود قصه... کانون تا چه اندازه از انتشار قصههای خوب حمایت میکند؟
من سه ضلع را برای قصه تعریف میکنم. ما باید قصهها و قصهنویسان خوب داشته باشیم. بخشی از فعالیت ما تدوین دائرهالمعارف قصهگویی است. ضلع سوم، مخاطبان هستند. قصهگویی آداب دارد و مخاطبان قصه با این آداب آشنا هستند. زمانی قصهگویی، چهره به چهره بود و قصهگو براساس حالت و حس مخاطب، قصه خود را تغییر میداد. متاسفانه امروز، این ارتباط چهره به چهره کمرنگ شده است.
پیش از این جشنواره رضوی در ١۶ زمینه و ١۶ استان کشو برگزار میشد. امسال همه برنامهها در تهران متمرکز شده؛ زمانی که بسیاری از نهادها بر تمرکز زدایی پافشاری میکنند چگونه است که کانون جشنواره رضوی را متمرکز کرده است؟
۵ سال پیش بود که در استان مازندران. فارس، جشنواره قصهگویی و نشریه دیواری با محوریت امام رضا (ع) راهاندازی شد. سال بعد، یعنی چهار سال پیش، این دو جشنواره به هشت جشنواره افزایش یافت. کم کم به ١۶ استان و ١۶ موضوع مختلف رسید و همه توان معاونت فرهنگی کانون به برگزاری حجم زیادی از جشنوارهها معطوف شد. حالا همه استانها، دهه کرامت به برگزاری جشنها و جشنوارههای خاص خود با محوریت ضامن آهو میپردازند اما یک دبیرخانمه متمرکز برای جشنواره اصلی در نظر گرفته شده و از برگزیدگان اصلی در تهران تقدیر میشود.
با متمرکز شدن جشنواره رضوی، آثار به لحاظ کمی و کیفی چه تغییری کرده است؟
تعداد آثار به ۴۶ هزار و ۶۵٢ رسیده و به لحاظ کیفی هم با رشد کارها روبهرو بودهایم.
از جشنواره نمایش عروسکی چه خبر؟
این جشنواره یک سال برای مربیان برگزار میشود و یک سال برای بچههایی که عضو کانون هستند.
اما چند نمایش عروسکی در طول سال برگزار میشود که نیاز به جشنواره داشته باشد؟
ما در پی این هستیم که روحیه کار گروهی را در بچهها تقویت کنیم. هدف ما تولید نمایش عروسکی فاخر نیست.