کتاب «سفال شکسته» یک رمان زیبا و لطیف نوجوان است که داستان آن در روستایی ساحلی در کره قرن دوازدهم میلادی رخ داده است.
دارگوش، قهرمان نوجوان داستان سفال شکسته پسرک یتیم و بیخانمان حدوداً دوازده سالهای است که با مردی به نام آدم لکلکی، فردی شریف و درستکار که پایش از زمان تولد کج بوده است زیر یک پل زندگی میکند. او از دوسالگی از دارگوش نگهداری کرده و او را تربیت کرده است. دارگوش غذایشان را از میان خاکروبهها و دورریزهای مردم روستا جستجو میکند. او گاهی هم در زمانهای مناسب ماهیگیری میکند و یا از جنگل قارچ جمع میکند. صنعت و هنر سفالگری در روستای چالپو که محل زندگی دارگوش است رونق فراوان دارد و اغلب ساکنان آنجا به صورت موروثی به این شغل مشغول هستند، در حقیقت هنر سفالگری در چالپوی آن زمان تنها از پدر به پسر منتقل میشده است. تماشای پنهانی یکی از ماهرترین هنرمندان سفالگر روستا به نام مین هنگام کار لذتبخشترین سرگرمی و علاقه دارگوش است. این علاقه و همچنین کنجکاوی دارگوش سبب میشود او درگیر ماجرای اصلی داستان شود.
دارگوش یک روز پس از آنکه استاد مین چرخ سفالگریاش را ترک میکند به سراغ آخرین ساختههای او میرود تا آنها را از نزدیک ببیند. او همانطور که غرق تماشا و کشف راز جعبههای سفالین است با صدای فریاد استاد مین ناگهان جعبهها را به زمین میاندازد و با شکستن آنها موجب عصبانیت استاد میشود. او به استاد پیشنهاد میکند که برای جبران خسارت برایش کار کند. بالاخره استاد با اکراه میپذیرد. کارهایی که استاد به او میسپارد و مقدمه کار سفالگری هستند بسیار مشکل هستند طوری که دارگوش هرگز تصور نمیکرد که لازم باشد یک سفالگر چنین کارهایی انجام دهد. بعد از اتمام دوره ده روزه توافق شده دارگوش از استاد تقاضا میکند که بدون دستمزد برایش کار کند و استاد که فرزندی ندارد که در کارها به او کمک کند این پیشنهاد را قبول میکند. در ادامه داستان دارگوش همچون یک فرزند واقعی و دلسوز با تحمل سختیهای سفری پرخطر و با شجاعت و فداکاری به استاد کمک میکند تا هنرش را به فرستاده سلطنتی که هرچند سال یکبار سفالگری ماهر را از بین سفالگران کشور به عنوان سفالگر سلطنتی انتخاب میکرد عرضه کند. با کمک دارگوش و حمایت دوست عزیزش آدم لکلکی هنر استاد مین مورد قبول فرستاده سلطنتی واقع میشود و استاد مین به آرزوی دیرینش یعنی رسیدن به مقام استاد سفالگر سلطنتی میرسد.
خصوصیات اخلاقی و شخصیتی که در دارگوش وجود دارند مانند سختکوشی، درستکاری، امید، وفاداری و قدرشناس بودن، احترام به بزرگترها و اعتماد به تجربه آنها، هوش خوب و موقعیتشناس بودن موجب می شوند دارگوش به آرزویش که سفالگر شدن است برسد. او میتواند با تلاش و ایستادگی زیاد اعتماد استاد مین و همسرش را بهدست بیاورد و مانند یک فرزند واقعی هنر استادش را بیاموزد.
کتاب «سفال شکسته» علاوه بر معرفی موقعیت اجتماعی، تاریخی، طبیعی و رسوم و فرهنگ یک روستا در کره قرن دوازده و حتی کشور کره، اهمیت هنر و صنعت سفالگری، سفال و هنرمندان سفالگر در کشور کره در آن دوره تاریخی و مراحل ساخت ظروف سفالی را بسیار دقیق و با شیوهای دلنشین برای مخاطب تشریح میکند. در این توصیف اهمیت صبر، عشق، دقت و تلاش در یادگیری این هنر برای مخاطب مشخص میشود. از دیگر نکات ارزشمند کتاب «سفال شکسته» بیان ارزشهای اخلاقی و تاثیر آنها در رسیدن به هدف و رستگاری است. اما آنچه ممکن است مخاطب را به این داستان جذب کند عدم اشاره مستقیم نویسنده به ارزشهای اخلاقی، تاریخ و حتی مراحل ساخت ظروف و ساختههای سفالی است.
کتاب «سفال شکسته» داستانی پر از رنج و امید، تلاش و ایستادگی است که مخاطب را با خود همراه میکند و پایان خوبی که دارد امید و انگیزه حرکت و ایستادگی را در مخاطب برمیانگیزد.
یکی از بخشهای بسیار مهم و ارزشمند کتاب «سفال شکسته» مستند بودن مطالب کتاب از نظر فرهنگی، تاریخی و هنری است. نویسنده در بخش یادداشت نویسنده به این اسناد اشاره میکند. این نکتهسنجی، دقت و امانتداری تاریخی نویسنده موجب شده است که کتاب «سفال شکسته» فقط یک داستان معمولی نباشد و اطلاعات ارزشمندی را به شکلی غیرمستقیم و لذتبخش در اختیار مخاطب، بخصوص مخاطب نوجوان قرار دهد.
درباره نویسنده کتاب «سفال شکسته»
«لیندا سوپارک» یک نویسنده متولد آمریکا است که پدر و مادرش از مهاجران کرهای هستند. او از خردسالی شعر میسرود و به مطالعه بسیار علاقه مند بود. او از دانشگاه استنفورد در رشته زبان انگلیسی فارغ التحصیل شد. او قبل از نوشتن اولین کتابش شغلهای زیادی را تجربه کرد، از جمله کار در روابطعمومی یک شرکت نفتی که به آن علاقهای نداشت، روزنامهنگاری در حوزه مواد غذایی برای مجلهها و روزنامههای انگلیسی و تدریس زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم به دانشجویان. پارک در سال ۱۹۹۷ اولین کتاب خود به نام «دختر الاکلنگ» را در نوشت، این کتاب در سال ۱۹۹۹ منتشر شد. از دیگر کتابهای نویسنده کتاب «سفال شکسته» (۲۰۰۱)، میتوان کتاب «مبارزان بادبادک» (۲۰۰۰) با تصویرگری پدر ایشان، رمان «وقتی نام من کیوکو» (۲۰۰۲)، رمان «یک پیادهروی طولانی تا آب» (۲۰۱۰) نام برد. «لیندا سوپارک» تا به حال شش رمان نوجوان و پنج کتاب تصویری نگاشته است.
درباره مترجم کتاب « سفال شکسته»
حسین ابراهیمی (اِلوند) (۱۳۸۶-۱۳۳۰) دانشآموخته رشته زبان و ادبیاتانگلیسی و ادبیاتفارسی دانشگاه تهران و از مترجمان به نام و پرکار کتابهای کودک و نوجوان است. ابراهیمی از جمله نخستین افرادی بود که به پرداخت حق تألیف پدیدآورندگان کتابهای ترجمه شده بسیار اهمیت میداد. او جوایز بسیاری را به عنوان مترجم دریافت کرد. او علاوه بر ترجمه کتاب «سفال شکسته»، آثاری از اَکسل هَکه و آثار بسیاری را از نویسندگان بزرگی چون سوزان فِلچر، داگلاس وود، لوییس سکر، جیمز هوستون، فردریک فلد و ... به فارسی ترجمه کرد. از ویژگیهای ابراهیمی الوند علاوه بر ارتباط با ناشران، تعامل و ارتباط او با پدیدآورندگان آثار ترجمه شدهاش است. ابراهیمی الوند توانست برای ترجمه کتابهای «زمستان جنگ» و «آخرین گودال» دیپلم افتخار دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان (IBBY) در سالهای ۱۹۹۸ و ۲۰۰۲ را کسب کند. از دیگر جوایز و افتخارات او میتوان به دریافت پلاک طلای شورای کتاب کودک برای کلیه آثار، لوح زرین کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، تندیس ماه زرین انجمن نویسندگان کودک و نوجوان و ... اشاره کرد. کتابهایی چون «موش کوچولو» نوشته کیت دی کامیلو، سهگانه «چرخ گردون» اثر جمیله گوین از جمله نمونه هایی از بیش از ۱۰۰ اثر ترجمه شده از این مترجم متعهد و پرافتخار است. ابراهمی الوند حق ترجمه کتاب «سفال شکسته» را به مؤسسه خیریه «رب العالمین» اهدا کرده بود تا صرف تهیه دارو برای کودکان و نوجوانان نیازمند مبتلا به سرطان شود. در پی این اقدام مترجم کتاب، سوپارک نویسنده اثر نیز با تقدیر از این کار ابراهیمی اِلوند، حق تألیف خود را به این امر اختصاص داد.