کتاب های کودک و نوجوان

زیر دسته بندی ها
«من و هیولای من» داستانی درباره‌ی حرف زدن از نگرانی‌هاست. اما چطور می‌‌شود درباره‌ی نگرانی‌ها حرف زد؟ اصلاً چطور می‌شود نگرانی‌ها را به موجودی ملموس تبدیل کرد تا در کلام بگنجد؟ نادیا حسین، نویسنده‌ی کتاب، فکر اینجای ماجرا را کرده و با کمک ایلا بیلی، تصویرگر خوب کتابش، به نگرانی شکل و قیافه داده است. از دید پسرک داستان، «نگرانی» هیولایی بزرگ است که هرجا او می‌رود به دنبالش می‌آید. این هیولا همیشه بزرگ بوده؛ آن‌قدر بزرگ که قدِ پسرک فقط به شکم او می‌رسد! پسرک دوست دارد خوشحال باشد، برای همین دلش می‌خواهد مادر، پدر و حتی برادرش این هیولا را از او دور کنند؛ اما تا می‌خواهد درباره‌ی نگرانی‌هایش به آن‌ها بگوید، هیولای بداخلاق توی کمد، پشت لباس‌های روی بند یا زیر رختخواب‌ها قایم می‌شود. واقعاً که موقعیت سخت و پیچیده‌ای است! به نظر شما چطور می‌شود از دست این هیولا خلاص شد؟   
شنبه, ۵ شهریور
حمید جبلی، بازیگر، فیلم‌نامه‌نویس، کارگردان، صداپیشه، عروسک‌گردان و استاد دانشگاه است؛ اما اکثر بچه‌های دیروز یا همان مامان و باباهای امروز او را با خلق شخصیت کلاه‌قرمزی به همراه ایرج طهماسب می‌شناسند؛ همچنین او صداپیشگی کلاه قرمزی و پسرخاله را بر عهده داشته است. حال او دست به قلم برده و خاطرات دوران کودکی‌اش را در قالب روایت‌های کوتاه و به‌هم‌پیوسته در مجموعه‌‌ای دوجلدی با عنوان «پسربچه‌ی شصت‌ساله» به رشته‌ی تحریر درآورده است.
چهارشنبه, ۲ شهریور
اگر بخواهیم درباره‌ی رمان «درازترین شب زندگی چارلی نون» به چند کلمه‌ی کلیدی اشاره کنیم، آن کلمات عبارت‌اند از: «زمان»، «تعلیق»، «جنگ» و «دوستی».
سه شنبه, ۱ شهریور
شخصیت اصلی در مجموعه‌ی «نوئمی» دختر کوچک هفت سال و نُه‌ماهه‌ای است که داستان‌های زیادی برای تعریف کردن دارد. پدر و مادر او شاغل هستند و دخترک بیشتر اوقاتش را در خانه‌ی پرستارش، خانم لومباگو، در طبقه‌ی بالا می‌‌گذراند. اما ماجرا اینجاست که خانم لومباگو و همسرش رازهای زیادی برای پنهان کردن دارند؛ رازهایی که پس از مرگ امیل یا همان آقای لومباگو، یکی یکی بر نوئمی آشکار می‌شود.
یکشنبه, ۳۰ مرداد
رمان «موسیقی استخوان» داستانی فراواقع درباره‌ی بازگشت آدمی به بستر طبیعت و خویشتنِ خویش است. شخصیت‌های اصلی داستان نوجوانانی با نام‌های سیلویا و گابریل‌‌اند. سیلویا دخترکی خجالتی است که به اجبار مادرش از شهر و دوستانش دور شده و همراه با مادر به زادگاه کودکی او آمده است؛ منطقه‌ای دور از داشته‌ها و دستاوردهای شهری و تا حدودی بکر. شخصیت دیگر پسرکی به نام گابریل است که پیش از این‌ها، همراه با پدر و برادر کوچک‌ترش در این منطقه ساکن شده‌اند. او، که پسرکی بسیار باهوش است، برعکس سیلویا، حضور در طبیعت بکر را به بودن در شلوغی شهر ترجیح می‌دهد. زیرا حضور در این منطقه به او اجازه می‌دهد که خودش باشد، بی‌آنکه نیازی به تقلید داشته باشد. گابریل نمی‌خواهد به دلیل توانایی‌ها و هوش فوق‌العاده‌اش به روباتی لبریز از اطلاعات بدل شود. او دوست دارد به جای فرو بردن سرش در دنیایی از اطلاعات، پسرکی آزاد و رها باشد که برای تجربه کردن اصالت قائل است.
شنبه, ۲۹ مرداد
«برو خوکی!» داستانی ساده و شیرین درباره‌ی خوکی است که زندگی روزانه و معمولی‌اش را دوست دارد. خوکی دل‌اش می‌خواهد صبح تا شب در گل غلت بزند و کار به کار کسی نداشته باشد. اما مرغ‌ها همیشه، دوروبر خوکی، در حال بگومگو هستند و خودشان را با یکدیگر مقایسه می‌کنند. آن‌ها بر سر اینکه چه‌کسی اول تخم گذاشته و چه‌کسی آخر از همه این کار را کرده، با یکدیگر رقابت می‌کنند؛ حتی خروس هم دوست دارد اولین کسی باشد که هر روز از خواب بیدار می‌شود تا قوقولی قوقوکنان به همه بگوید که بهترین است!
سه شنبه, ۲۵ مرداد
کتاب تصویری مجموعه‌ا‌ی به‌هم‌پیوسته و معنادار است. داستان، متن نوشتاری و تصویر در کنار یکدیگر روایت کتاب را پیش می‌برند. «یپه در راه» از بهترین و زیباترین کتاب‌های تصویری کودک است. آسترهای کتاب، در ابتدا و انتها، تصویری از مسیر حرکت یپه را نشان می‌دهد. این مسیر که با نشانه‌های متنی همراه شده، هیجان خواندن کتاب را دوچندان می‌کند. در هنگام خواندن داستان، با بازگشت به آستر و دیدن‌ آن، سفر پرچالش یپه را بهتر درک می‌کنیم.
سه شنبه, ۱۸ مرداد
من، مایکل، یک کارآگاهم؛ «کارآگاه زبل». در ابتدای تمام جلدهای مجموعه‌ی مصور «کارآگاه زبل» جمله‌ای با همین مضمون آمده است. اما کار یک کارآگاه چیست؟ ذره‌بین دست گرفتن، کلاه کارآگاهی سر گذاشتن یا حل کردن معما؟ احتمالاً شما هم مثل مایکل به گزینه‌ی آخر رأی می‌دهید!
سه شنبه, ۱۱ مرداد
کتاب «اطلس جغرافی جهان برای دانش‌آموز» از دسته کتاب‌های منبع است که در حوزه‌ی جغرافیای جهان، اطلاعاتی جالب و جامع به دانش‌آموزان می‌دهد.
سه شنبه, ۴ مرداد
«حواسم به غریبه‌ها هست» به کودکان یاد می‌دهد که چگونه موقعیت‌های خطرناک را بشناسند و به چه کسانی اعتماد کرده یا از چه کسانی دوری کنند. این کتاب درباره‌‌ی خانواده و ارتباط سالم با دیگران است و به کودکان یاد می‌دهد که چگونه بدون ترس، اما با احتیاط با دیگران ارتباط بگیرند و از خطر بچه‌دزدها در امان باشند.
یکشنبه, ۲ مرداد
«اتاق دوست‌داشتنی من» داستان دختری بدون نام است که در اتاق‌اش خیال‌پردازی‌های رنگین و شیرینی دارد؛ دختری که می‌تواند هر کودکی در هر جایی باشد.
شنبه, ۱ مرداد
«گرگ کوچولوی دانا» داستان گرگی است که زیاد کتاب می‌خواند و برای هیچ‌کس و هیچ‌چیز، جز خواندن، وقت نمی‌گذارد. او تمام وقت خود را صرف خواندن کتاب‌های بزرگ و کشف ستاره‌های جدید می‌کند. در ابتدای داستان، گرگ کوچولوی دانا مغرور و گوشه‌گیر است و جانورانی را که در همسایگی‌اش زندگی می‌کنند نادیده می‌گیرد. چون خیلی می‌داند، همه به او می‌گویند گرگ کوچولوی دانا و به همین سبب دوستان‌اش با پرسش‌های بسیار به سراغ‌اش می‌آیند، اما گرگ داستان ما هنوز می‌خواهد بخواند. او وقت ندارد به دوستان‌اش پاسخ دهد.
سه شنبه, ۲۸ تیر
«بیا با هم» مجموعه‌کتابی درباره‌ی مهارت‌های ساده‌ی زندگی است که هر کودک باید با همراهی والدین یا مربی و آموزگار آن‌ها را انجام دهد و تمرین کند. در این کتاب‌ها، کودک در کنار خانواده، آشپزی، باغبانی، بازیافت، تمیزکاری، ساختن چیزهای تازه، کاشتن سبزیجات و خرید کردن را می‌آموزد و از آموختن این مهارت‌ها لذت می‌برد. این کتاب‌ها، درس‌هایی ساده و کاربردی برای فرا گرفتن، تعامل اجتماعی، مسئولیت‌پذیری و گفت‌وگو و همکاری است. کودک با خواندن و دیدن این کتاب‌ها می‌آموزد که چگونه با دیگران بهتر و مؤثرتر ارتباط بگیرد و مهارت‌های آموخته را به‌خوبی در کنار یکدیگر انجام دهد. ماجرای هر کتاب به صورت شعر نوشته شده است.
یکشنبه, ۲۶ تیر
 «قصه‌های شیرین مغزدار» پنج داستان است که در پنج جلد جداگانه منتشر شده است. هر پنج داستان برگرفته از ادبیات کهن، افسانه‌ها و ادبیات عامیانه هستند. علی اصغر سیدآبادی با تغییر در بدنه‌ی روایت و رخ‌داد مرکزی قصه، سه پایان، یا حدس، برای هر قصه نوشته است و در پایان کتاب از خواننده خواسته تا حدس خودش را بنویسد و بگوید. نویسنده با شریک کردن خواننده در داستان، تلاش کرده که او را به فکر کردن و پیدا کردن راه‌حل و چاره‌جویی هدایت کند.
چهارشنبه, ۲۲ تیر
اگر بفهمید شاگرد جدیدی که همین‌ چند روز پیش روی نیمکت کلاس نشسته بود، الان تکه‌تکه‌شده توی یک چمدان بزرگ است چه احساسی پیدا می‌کنید؟! چشمان‌تان گرد شده و از وحشت به خودتان می‌لرزید؟ نترسید! نه، این یک داستان جنایی یا ترسناک نیست! فقط پای یک «پسر کاملاٌ جدید» در میان است، که در واقع اصلاً انسان نیست. گیج شده‌اید؟ شاید بهتر باشد ماجرا را از ابتدا برای‌ شما توضیح دهیم.
شنبه, ۱۸ تیر
خانم بَجِر هر یکشنبه به کوهِ نزدیک خانه‌اش می‌رود. او تمام حیوانات و گیاهان مسیر خود را به اسم می‌شناسد و به هر نیازمندی کمک می‌کند. او شخصیت اصلی کتاب «در راهِ کوه» است؛ کتابی که به جنبه‌های گوناگونی از زندگی می‌پردازد.
سه شنبه, ۱۴ تیر
بعضی‌ها همیشه ناراضی‌اند؛ نه خودشان را دوست دارند و نه اطرافیان‌شان را. آن‌ها حتی از طبیعتی که در آن زندگی می‌کنند هم بیزارند. بچه‌پنگوئنی را تصور کنید که از همه چیز حتی برف هم بیزار است. امکان دارد نظر او به خود و زندگی تغییر کند؟
یکشنبه, ۱۲ تیر
هیچ‌وقت کسی فکر می‌کرد پرنده‌ای کوچک‌تر از گنجشک و کمی بزرگ‌تر از ملخ بشود قهرمان یک داستان پرمخاطب؟ ماجرای داستان «نه تر و نه خشک» از آنجا شروع شد که یک روز عاشقی دل‌خسته با پر و بال خاکستری از روی بام پرید. بال زد و بال زد و بال زد... از کنار دودکش‌ها رد شد. زنی را دید که کنار رودخانه داشت با آب یخ صورت بچه‌اش را می‌شست. صدای گریه‌ی بچه‌ را شنید و گذشت... زنی دیگ‌به‌سر را دید که توی دیگش خالی خالی بود. دل کوچکش گرفت، اما به بال زدن ادامه داد. از کویر گذشت و رسید به کوه‌هایی که نوک‌شان را برف گرفته بود، اما از آن‌ها هم گذشت تا رسید به شهر. در شهر احساس تنهایی پرنده بیشتر شد. دلش بیشتر گرفت. تا اینکه چشمش افتاد به پنجره‌ی باز قصر پادشاه که پشت آن دختری مثل پنجه‌ی آفتاب نشسته بود و این شد شروع داستان دلدادگی پرنده و دخترک... اما شاید نه... شاید پیش از این‌ها، در روزگاری دیگر، پرنده پسرکی بود که دل به دختر پادشاه داده بود و پادشاه برای اینکه او را از سرش باز کند، فرستاده بودش دنبال چوبی که نه تر باشد و نه خشک، نه راست باشد و نه کج! اصلاً چه فرقی دارد که او پسر چوپان باشد یا پرنده‌ا‌ی کوچک، مهم دلدادگی، دوست داشتن و پافشاری او در این راه است که حتی پادشاه را به زانو درآورد!  
سه شنبه, ۷ تیر
باکستِر عاشق کتاب است و آرزو دارد که خودش هم در یک کتاب باشد. ولی درون یک داستان بودن آن‌قدرها هم که به نظر می‌رسد آسان نیست... «کتابِ باکستِر»، درباره‌ی عاشق کتابی است به نام باکستِر. باکستِر در کنار حیوانات دیگر زندگی می‌کند. او همیشه به دهکده‌ی کتاب می‌رود و درحالی‌که روی گاری کوچک دستی‌اش چندین کتاب روی هم چیده و درون کیف و روی دستانش پر از کتاب است، با خشنودی از آنجا بیرون می‌آید و به خانه می‌رود. بعد از زمین تا سقف اتاقش را پر از کتاب می‌کند و لا‌به‌لای آن‌ها به مطالعه می‌پردازد. او عاشق کتاب‌هایی درباره‌ی گرگ‌های ترسناک، شیرهای شجاع، خرس‌های نازنازی و خرگوش‌های کوچولوی بانمک است. با خواندن این کتاب‌ها، باکستِر دوست دارد به‌جای شخصیت اصلی داستان‌ها باشد. تا اینکه یک روز آگهی‌ای روی دیوار می‌بیند که در آن نوشته است: «آیا شما هم آرزو دارید در یک کتاب باشید؟ پس همین امروز در آزمون انتخاب شخصیت کتاب شرکت کنید.»
یکشنبه, ۵ تیر
یک روز صبح، اُتو، سنجاب کوچولو، جلوی در خانه‌اش یک گلوله‌ی سبز خاردار پیدا می‌کند. توی آن یک موجود نرم و کرکی است که مرتب می‌گوید: «بیب» و صدا می‌زند: «مامان! مامان!» اتو نمی‌خواهد مامان او بشود، ولی پشمالو یواش یواش وارد زندگی راحت اُتو می‌شود و روزگار آرام او را حسابی بر هم می‌زند.
دوشنبه, ۳۰ خرداد