اسطورهها وجشنها و آیین کهن ایران باستان در گیلان، متأثر از اوضاع طبیعی، جغرافیایی، تاریخی و معیشتی این سرزمین است و قدمتی ۱۴۰ ساله دارد.
مراسم پیشنوروزی شامل «عروس گولی»، «نوروزخوانی» و «خرسه بونی» است.
مراسم «نوروزخوانی»
یکی از آیینهای کهن استقبال از بهار در گیلان، «نوروزخوانی» است.
با آغاز ماه اسفند، نوروزخوانان قاصدهای بهار بودند و ترانههایی را میخواندند و آمدن بهار را به مردم نوید میدادند و طنین صدای آنها بشارتدهندهی رویش سبز و شکوفایی گلها و پیامآور دوستی و تولدی دوباره و تشدید مهربانی بوده است.
در این آیین، دو یا سه نفر با اشعاری در وصف بهار، باهم همخوان و همآواز میشوند. آنان با شاخههایی از شاخهٔ همیشه سبز مثل سرشاخهی شمشاد، به در خانهها میرفتند و با خواندن اشعار و دادن شاخهٔ سبز به صاحبخانه، نوید بهار را میداد و صاحبخانه با دادن برنج و تخم مرغ (مرغانه) و چای و شیرینی و گاهی پول، از پیام آنها استقبال میکرد.
سرخوان: فصل بهاران آمده
گل به گلستان آمده.
دو نفر همراه: مژده دهید ای دوستان
نوروز سلطان آمده.
سرخوان: یاد بهاران آمده
گل به گلستان آمده.
دو نفر همراه: مژده دهید ای دوستان
نوروز سلطان آمده.
سرخوان: دشت و صحرا شد گلستان
بلبل ز شادی نغمهخوان
صحن صحرا شد ارغوان
دو نفر همراه: مژده دهید ای دوستان
نوروز سلطان آمده.
سرخوان: باد بهاران آمده
باد بهاران آمده.
همه باهم: گل در گلستان آمده
مژده دهید ای دوستان
نوروز نوسال آمده.
مراسم «عروس گولی»
شاید این آیین کنایه از طبیعت زیبای بهاری است. داستان این روایت از آنجا منشأ میگیرد که «غول» (کسی که سراپای خود را با ساقهی برنج پوشانده)، «ناز خانم» و ندیمهاش «کاس خانم» را میدزدد و به غار میبَرَد و «پیربابو» (هیزمشکن) از این کار باخبر میشود.
این مراسم نبرد میان غول (نماد اهریمن و خشکسالی) و پیربابو (نماد تجربه و دانایی) است و ناز خانم نماد طراوت و نوشدگی طبیعت است. نمایش با رقص و آواز و کُشتی میان پیربابو و غول آغاز میشود و حرکات آنان سبب خنده و شادی مردم تماشاچی میشود.
گروه نمایش پس از غروب آفتاب، از خانهای به خانهٔ دیگر میرفتند و در حیاط یا فضای باز جلو خانه، این مراسم را انجام میدادند.
گروه نمایش شاملِ (سرخوان) راوی، (ساززن) نوازندهٔ سُرنا، (واگیران) همسرایان، (کترازن) کسانی که کفگیرهای چوبی را بههم میزنند، غول، پیربابو، ناز خانم، کاس خانم.
ترجمهی گفتوگوی بازیگران این نمایش آیینی که با آواز همراه بود، چنین است:
«عروسِ گُل آوردیم
عروس چون جان و دل آوردیم
عروسِ گل همین است
ببین چه نازنین است
غول را ببین غول را
از کمر به پایین گِلآلود است
ای غول بیابانی
در جنگل فراوانی
تو به گراز میمانی
ناز خانم تو هم بیا
کاس خانم تو هم بیا
برایت شلیتهی سیاه میخَرَم
موقع عروسی توست
نوروز مبارک باد
سال نو مبارک.»
مراسم «خرسابونی»
از جلوههای پیشنوروزی مردم گیلان، بهویژه در رشت، مراسم «خرسبازی» است که باآمدن خرسبان و گروه مطرب و خرس انجام میشود.
خرسبان خرسی را دستآموز میکند و حرکات خندهدار و نمایشی به او میآموزد.
در حیاط خانهها خرسبان با کلمات آهنگین، خرس را وادار به هنرنمایی میکند. مثلاً خرس با شنیدن کلمات «چوپون چوپون» (خرس چوبی را برمیدارد و روی دوش خود میگذارد و بر روی دو پایش راه میرود.)
وقتی خرسبان میگوید «چپق چپق»، خرس مانند آدم به چپق پُک میزند و با حرکات شیرین خود تماشاچیان را میخنداند.
گاهی به جای خرس، میمون آورده میشود و میمون این کارها را انجام میدهد که شیرینتر و بامزّهتر است.