مت دوازده ساله باید تا زمان بازگشت خانواده اش به خانه در محیط بکر و وحشی منطقه "مین" گلیم خودش را از آب بیرون بکشد. در نبود خانواده مت با دو سرخپوست به نام های "ساکنیس" رئیس قبیله سمور و نوه اش "اته آن" آشنا می شود. رئیس قبیله از مت می خواهد تا به نوه اش خواندن و نوشتن به زبان انگلیسی را یاد بدهد و در ازای آن او هم برایش شکار و خوراک بیاورد.
او آموزگار چندان موفقی نیست ولی در این مدت کارهای زیادی را از آته آن می آموزد و شکارچی ماهری می شود. ماه ها می گذرد و او همچنان از خانواده اش بی خبر است. رئیس قبیله سمور و آته آن از مت می خواهند که همراه با قبیله آن ها به شمال مهاجرت کند ولی او نمی پذیرد. سرانجام هنگامی که مت با آمدن زمستان و رفتن دوستان سرخپوستش، دیگر امیدش را از دست داده است پدر، مادر و خواهر کوچکش از راه می رسند و زندگی جدید آن ها آغاز می شود و این در حالی است که او تجربه های زیادی به دست آورده است.
استقلال، احترام به دیگران و پذیرش نژادهای دیگر، به دست آوردن اعتماد به نفس در زندگی، تجربه ی تنها زندگی کردن در طبیعت بکر و وحشی از آموزه های این کتاب است. ماجرای این داستان در سال ۱۷۶۸ روی می دهد، زمانی که سرخپوستان پیمان نامه صلح را با مهاجران امضاء کرده و آن ها ناچار به ترک امریکا به مقصد کانادا می شوند. داستان علاوه بر تجربه های فوق مخاطب را با زندگی و آداب و رسوم و باورهای سرخپوستان و نوع زندگی شان آشنا می کند.