زنده یاد مهدی آذر یزدی، یک پیمانه و پیمونی برای سنجش آدمها داشت که بیشتر آنها را به دو دسته خوب و بد تقسیم میکرد.
وی به رغم آن که به گفته خودش درس نخوانده و گوشه گیر و منزوی بود و کمتر با انسانها نشست و برخاست داشت، امّا بر پایه مطالعات گستردهای که در دانشهای گوناگون داشت، بر دانش روانشناسی و انسانشناسی و حتّی قیافهشناسی، چیرگی و استادی داشت. زمانی که او ناچار شد بخش بزرگی از کتابهایش را به کتابخانه وزیری یزد بفروشد و این جانب مسئول خرید و جابجایی و فهرست آن کتابها بودم، به دهها کتاب در زمینههای: روانشناسی جامعهشناسی و قیافهشناسی برخوردم که در میان کتابهای او بود.
یکی از ویژگیهای آذر یزدی این بود که برای دانستن هر دانش و حرفهای، به سرعت کتابهای آن را در بازار فراهم میکرد و میخرید. جالب است که بدانیم، وی حدود ۲۰ کتاب در باره درود گری داشت وبا اینکه هیچ گاه، حتّی دوچرخه هم نداشت، انواع کتابهای تعمیر و شناخت خودروهای گوناگون ایرانی و خارجی داشت، بگذریم.
آذر پس از آن که به پیشنهاد مرحوم مهندس حمیدیا، استاندار آن هنگام یزد وهمراهی آقای مهندس سفید، استاندار پیشین یزد در این شهر باشنده شد، وهر روزه افرادی به نزد او رفته و اظهار ارادت میکردند، آذر آنها را وارد آن پیمانه میکرد و در زمان کوتاهی به شناخت خوبی از افراد دست مییافت. در دیدارهایی که با او در خانهاش داشتم، وی فهرستی از این افراد را در حافظه قوی خود داشت، برخی ازاین افراد به رغم آنکه بسیار در ظاهر به او محبّت میکردند، امّا آذر با شناخت خوب آنها رادر فهرست سیاه خود جای داده بود. برخی را حتّی به خانهاش راه نمیداد و یک نفر را هم بی درنگ از خانه اش بیرون کرده بود. تنی چند از این افراد که پس از مرگش خود را در گروه دوستان او جای داده بودند، جز این فهرست سیاه بودند. که بازهم بگذریم.
امّا آدمهای خوب آذر یزدی:
در این فهرست، افرادی جای داشتند که آذر به خوبی از آن ها یاد میکرد. این ها آدمهایی بودند که احترامی که به آذر میگذاشتند، به واسطه شخصیّت والای انسانی واخلاقی او بود. او را مردی میدانستند که سرد و گرم روز گار را چشیده و برای پویایی و درستی جامعه قلم میزند و جز خیر و صلاح بشر، بهویژه کودکان هیچ نمیخواهد. یک لاقبایی است که در بند هیچ چیز نیست، دنیا برایش بیارزش است و اصل برای او کرامت انسانی است. دنیا در نظر او آن قدر ارزش دارد که نیازارد دلی را. وسرانجام اینکه: آذر کسی است که پشت پا به همه چیز زده است، قانع، بردبار و خندان و خاموش. او یک دنیا دارد وآن هم دنیای کتاب است، دنیای نوشته است.
در فهرست آدمهای خوب آذر یزدی، افراد زیادی از گوشه کنار ایران، بهویژه تهران که نزدیک به ۵۰ سال در آن زندگی کرده است، به چشم میخورد: دکتر محمّدعلی اسلامی ندوشن، دکتر مهدی محقق، دکترحسن حبیبی، احمد مسجد جامعی، پروین دولت آبادی (شاعر معاصر)، دکتر نوش آفرین انصاری، دکتر توران میرهادی، مصطفی رحماندوست، محمّد هادی محمّدی (نویسنده تاریخ ادبیّات کودکان ایران)، امیرکاوس بالازاده، عبدالرّحیم جعفری (بنیانگذار امیرکبیر) منوچهر اشرفی و پسرانش (مدیران انتشارات اشرفی) و.....
آذر برای یزد خودمان هم فهرست بلند بالایی از آدمهای خوب داشت: استاد محمود رهبران، ناصرانتظاری (مدیر گلبهار)، اسدالله شکرانه (مدیر وقت کانون پرورش فکری کودکان و مدیر کنونی بنیاد آذر یزدی) مهندس سفید (استاندار پیشین یزد)، مهندس علی اکبر اولیاء (نماینده مردم یزد)، مرحوم احمد آرامش، مرحوم استاد سید محمّد نوّاب رضوی، غلامرضا محمّدی (کویر)، محمّد ملک ثابت (مدیر وقت حوزه هنری یزد)، عبّاس ملازینلی، رقیّه دوست فاطمی، مژگان محمّدیان، احمدرضا قدیریان، پیام شمس الد ّینی و...