معرفی کتاب برای کودک ۷ تا ۹ سال

در این صفحه می توانید اطلاعاتی از لیست کتاب ها، مقالات، خبرهای مرتبط با معرفی کتاب برای کودک ۷ تا ۹ سال را مشاهده کنید.

زیر دسته بندی ها
نوشته: چائو ون‌شوان تصویرگر: راجر ملو ناشر: طوطی مترجم: سحر ترهنده  
دوشنبه, ۷ تیر
کتاب «ای هم‌زبان خاموش» مجموعه شعری در ستایش هم‌زبان خاموش ما، کتاب، است.
چهارشنبه, ۲۶ خرداد
«کتاب زمین» از مجموعه کتاب «دنیای دوست‌داشتنی من» کتابی درباره کره زمین، محل زندگی ما، و رابطه ما با آن است.
سه شنبه, ۲۵ خرداد
«ابر سیاه دروغ» از مجموعه «کتاب‌های جولیا» درباره دروغ و پیامدهای آن است. لِوای هر بار که دروغ می‌گوید ابر بالای سرش بزرگ‌تر می‌شود. بالاخره او تصمیم می‌گیرد راستش را به همه بگوید. با این‌که خیلی سخت است اما راست‌گویی قلبش را روشن می‌کند.
سه شنبه, ۲۵ خرداد
اندیشه‌مند کسی است که دوباره به چیزها می‌اندیشد. معتقد است که آن‌چه پیش‌تر به آن اندیشیده‌اند، هرگز به‌طور کامل به آن اندیشیده نشده است.[1]» پل والری
دوشنبه, ۲۴ خرداد
«همه چیز درباره‌ی دماغ» در این کتاب آمده است. کودکان در کتاب «همه چیز درباره‌ی دماغ» از مجموعه «کتاب‌های جولیا» با کار بینی و مسائل بهداشتی آن آشنا می‌شوند. آن‌ها به صورت علمی و داستانی و کودکانه، از زبان آب بینی، بدن خود را می‌شناسند.
سه شنبه, ۱۸ خرداد
«نترسیم وقتی که با هم هستیم» از مجموعه «کتاب‌های جولیا» درباره استرس و فشاری است که بعد از حادثه برای کودکان پیش می‌آید. «کوک» این‌بار با داستانی درباره مورچه‌ها و لانه خراب شده آن‌ها، مدیریت استرس پس از حادثه را به کودکان نشان می‌دهد.
سه شنبه, ۱۸ خرداد
زندگی برای‌ کودکان بی‌وزن و بی‌زمان است با ساعت دیواری قدیمی و بزرگ خانه‌ی مادربزرگ‌ام، خواندن ساعت را یاد گرفتم. صبح با رسیدن ما به خانه‌ی مادربزرگ آغاز می‌شد و شب وقتی می‌آمد، که ما به خانه‌ی خودمان برمی‌گشتیم. زمان برای من حرکت عقربه‌ها نبود. روز برآمدن خورشید و شب، آمدن ماه به آسمان بود. ظهر زمانی بود که ما باید می‌خوابیدیم و سروصدا و بازی در خانه ممنوع بود. روز و شب برای‌ام تا روزی که خواندن ساعت را یاد گرفتم، با بازی و کتاب و نقاشی معنا می‌شد. از آن روز به بعد می‌دانستم بیست دقیقه به پنج، یک ساعت و نیم عقب‌تر از شش و ده دقیقه است اما هنوز نمی‌دانستم حرکت عقربه‌های ساعت چه معنایی دارد.
دوشنبه, ۱۷ خرداد
«کافکا می‌نویسد: هیچ بعید نیست که شکوه زندگی تا ابد و در اوج کمال در کمین تک تک ما نشسته باشد اما از نگاه پنهان، نهفته در اعماق، ناپیدا، بس دور. اما نه دشمن‌خوی، نه بی‌میل، نه ناشنوا. اگر آن را با کلمه‌ی درست با نام درستش صدا کنید با پای خود خواهد آمد.»  
دوشنبه, ۱۰ خرداد
مرگ مسئول قشنگی پر شاپرک است. پنج سالم بود که پشت در، بی آنکه بخواهم، صدای مادرم را شنیدم که از روزهای مرگ دایی‌ام می‌گفت. تا آن روز فکر می‌کردم دایی به سفر رفته است و من روزها و ماه‌ها منتظر بازگشت او بودم. آن روز پشت آن در، تمام انتظار من برای دیدن دایی‌ام که فقط در عکس‌ها او را دیده بودم، به یک‌باره تمام شد. از مادرم آزرده بودم که چرا دروغ گفته است اما گفتن از مرگ برای من آسان نبود. مادرم می‌خواست پرسش‌های من را چگونه پاسخ دهد؟ از کسی که هیچ تجسمی از او نداشتم؟ صدایش را نشنیده بودم، مرا بغل نکرده ، به نام نخوانده و با من بازی نکرده بود؟ بهتر بود دایی‌ام تا زمانی که بزرگ می‌شدم، عکسی در آلبوم باشد که قرار است روزی از سفر بازگردد.
دوشنبه, ۳ خرداد
زندگی خود، دل‌انگیزترین قصه پریان است. هانس کریستین اندرسن با آن قد بلند و صورت کشیده و استخوانی و چشمان بی فروغ‌اش، ظاهر انسان‌های امیدوار را ندارد. در چهره او، سردیِ اندوه بیش از هر حس دیگری خودش را نشان می‌دهد، حسی که از خواندن داستان‌هایش هم سراغ‌مان می‌آید. داستان‌های او هم دوسوی تیرگی و روشنی را با هم دارد. روشنی در دیدگاه اندرسن، امید به تغییر است نه پایان خوش قصه‌های پریان. شادی و کامیابی داستان او خیلی نرم و به آهستگی رخ می‌دهد، داستان‌های او با تفکر همراه است و چالش‌های شخصیت‌هایش آن‌قدر عجیب و حل ناشدنی است که جز به جادوی فانتزی راهی برای برون رفت از آن نیست. شخصیت‌های داستان‌های اندرسن خوش‌بین نیستند اما تلاش می‌کنند و اگر نتوانند راهی بیابند، اندرسن با قدرت قصه‌های پریان، نیروهایی به دست‌شان می‌دهد که آن‌ها را از تنگنا و محدودیت زندگی می‌رهاند. برای این رهایی گاهی باید پرواز کرد، گاهی به موجودی دیگر تبدیل شد، گاهی از نیروی تفکر کمک گرفت و گاهی مرگی در رویا خود راهی به رهایی است مانند پایان داستان «دختر کبریت فروش» که در رویایی زیبا به خواب مرگ می‌رود. به باور او: «زندگی خود، دل‌انگیزترین قصه پریان است.»
چهارشنبه, ۲۹ اردیبهشت
کتاب «بلند بگو نه!» کتابی از زبان یک کودک برای آموزش خودمراقبتی به کودکان دیگر است. کودکان با شرایط نامطلوبی که ممکن است برایشان پیش آید آشنا می‌شوند و راه خروج از آن را می‌آموزند.
چهارشنبه, ۱۵ اردیبهشت
!خیال خورده شدن ندارم «من در کدام افسانه‌ زندگی می‌کنم» کارل یونگ
دوشنبه, ۱۳ اردیبهشت
داستان «پاستیل‌های ضد قلدری!» از مجموعه کتاب «کتاب‌های جولیا» ماجرایی درباره زورگویی و رئیس‌بازی است. کودکان در مدرسه یک هم‌کلاسی قلدر دارند. یکی از آن‌ها با کمک راه‌کارهای مادرش به دیگران کمک می‌کند تا برای رودررویی با قلدری، شجاعت بیابند.
دوشنبه, ۱۳ اردیبهشت
«بلدی دوست پیدا کنی؟» از مجموعه کتاب «کتاب‌های جولیا» درباره دوستی مدادرنگی‌هاست. قهوه‌ای در دوستی توانمند نیست. او تلاش می‌کند تا مهارتش را بالا ببرد و در پایان با کمک دیگر مدادرنگی‌ها دوست خوبی می‌شود؛ دوست‌های بسیاری هم پیدا می‌کند.
یکشنبه, ۱۲ اردیبهشت
«تمساحی که از آب بازی خوشش نمی‌آمد» داستان بچه تمساحی است که با خواهرها و بردارهایش متفاوت است و در اخر می‌فهمد در واقع یک بچه اژدهاست.
چهارشنبه, ۱ اردیبهشت
«بردن تمساح به مدرسه؟ هرگز!» از مجموعه کتاب «مگنولیا» درباره بردن یک تمساح به مدرسه برای معرفی طبیعت است. این ایده‌ بسیار جذاب، اما دردسازی برای زنگ علوم است. حالا مگنولیا باید راهی پیدا کند تا تمساح را به خانه ببرد. او در آخر یاد می‌گیرد که خراب‌کاری‌های خود را درست کند و هر چیزی را به کلاس نبرد.
دوشنبه, ۳۰ فروردین
جای فیل روی خاک است؟ «نشانه واقعی هوش، دانش نیست، تخیل است» (انیشتین)
چهارشنبه, ۱۸ فروردین
 گوش بزرگ‌ها و گوش کوچک‌ها، فاتحان، چرا جنگ هرگز فکر خوبی نیست از داستانی نقل می‌کنند که روزگاری جادوگری سر راه کشاورزی سبز می‌شود و از او می‌خواهد آرزویی بکند. جادوگر با این آرزو هم می‌تواند چیزی به او بدهد و هم چیزی از کشاورز بگیرد اما با یک شرط، هر چه به او بدهد، باید نیم آن را به همسایه‌اش بدهد.  
سه شنبه, ۱۱ شهریور
سرابِ واقعیت! آلبوم عکسی را ورق می‌زنیم. با دیدن عکس‌ها، خاطره‌هایی در ذهن‌مان زنده می‌شود. با خودمان می‌‌گوییم: «آن روز را به یاد دارم چه روزی بود!» با دیدن لحظه‌ای که در عکس ثبت شده، خاطره‌ی آن روز را مرور می‌کنیم حتی در ذهن‌مان به روزهای پیش و پس از آن روز می‌رویم. عکس می‌تواند تنها یک لحظه را ثبت کند، روایت‌گر یک لحظه‌ باشد، لحظه‌ای از واقعیت. عکس‌ها همه‌ی واقعیت را به ما نشان نمی‌دهند، یا بهتر است بگوییم تنها لحظه‌ای را در یک عکس می‌بینیم. دو عکس از یک لحظه، شبیه به هم نخواهند بود.
شنبه, ۱ شهریور