در روزی که "جو" منتظر به دنیا امدن برادر کوچکش است و پدر به علت بردن مادر به بیمارستان او را در خانه تنها گذاشته "میکا" پسر کوچکی از سیاره ای ناشناخته از سفینه ی فضایی اش به طرف زمین و روی یک درخت سیب در باغ خانه ی آن ها پرتاب می شود.
هر دو از دیدن هم تعجب می کنند اما در طول گفت و گو هایشان با هم کشف می کنند که چقدر به هم شبیه هستند و هر کدام چه کار می کنند، از کجا آمده اند، چه طور به دنیا آمده اند، چه طور زندگی می کنند و درباره ی پیدایش دنیا و وجود خدا توافق دارند و وقتی میکا همان طور که مرموزانه آمده، ناپدید می شود، جو متوجه می شود برادرش به دنیا آمده است.
داستان فانتزی سلام کسی آن جا نیست؟ با درونمایه ی فلسفی –روانشناسی، داستانی است برای بچه هایی که در جست و جوی کشف شگفتی های دنیا هستند. این داستان سراسر گفت و گوها و پرسش و پاسخ های فلسفی است درباره ی رویدادهای دنیای خیال انگیزی که در آن زندگی می کنیم. کتاب کاملا تم فلسفی دارد و درباره ی جاذبه ی زمین، سیارات و خورشید، به وجود آمدن خط و حروف، تکامل جانوران و دایناسور، راز خلقت و به وجود آمدن دنیا و بلاخره راز وجود خداوند و فلسفه ی پیدایش بحث و گفت و گو دارد و زمینه را برای به وجود آمدن پرسش های فلسفی در ذهن مخاطب و ایجاد تفکر در او فراهم می کند.
تصاویر کتاب یاد آور کتاب شازده کوچولو اثر اگزوپری است. حتی تصاویر هم فضای فلسفی را منتقل می کنند. تصویر یک خرگوش سفید در بسیاری از صفحه ها سهمی در بازی و تفکر فلسفی این داستان سحر آمیز تخیلی دارد.
کتاب کارکرد شناختی دارد و توسط نویسنده ی کتاب فلسفی دنیای سوفی نوشته شده است.