معرفی کتاب برای نوجوان ۱۲ سال به بالا

در این صفحه می توانید اطلاعاتی از لیست کتاب ها، مقالات، خبرهای مرتبط با معرفی کتاب برای نوجوان ۱۲ سال به بالا را مشاهده کنید.

زیر دسته بندی ها
رمان «گربه‌‌ای که کتاب‌ها را نجات داد» اثر سوسوکه ناتسوکاوا داستان‌نویس و پزشک ژاپنی است. این رمان، داستان رینتارو ناتسوکی پسر نوجوانی است که با پدربزرگش در شهری کوچک زندگی می‌کند. پسری معمولی که در هیچ‌چیزی عالی نیست و ویژگی خاصی ندارد. پدربزرگ او مردی کم‌حرف، کتابخوان و صاحب یک کتاب‌فروشی دست‌دوم است. پدربزرگ رینتارو باور دارد که کتاب‌ها‌ قدرتی شگفت‌انگیز برای آموزش همدلی به انسان‌ها دارند. در یک روز سرد زمستانی پدربزرگ از دنیا می‌رود. پس از مرگ او، رینتارو صاحب فروشگاه می‌شود، اما باید کتاب‌ها را بفروشد و به خانه‌ی یکی از عمه‌هایش برود که سرپرستی رینتارو را پذیرفته است؛ زنی که رینتارو هیچ‌وقت قبلاً او را ندیده است. رینتارو دبیرستانش را ترک می‌کند و کتاب‌ها را به حراج می‌گذارد تا زودتر همه‌ی آن‌ها را بفروشد.
چهارشنبه, ۷ تیر
در دنیایی که به‌تنهایی سفر کردن، همچنان برای بسیاری از دختران ناممکن است و بسیاری از زنان بدون همسران‌شان به حساب نمی‌آیند، «سفر به سرزمین‌های غریب» از دختری ماجراجو و خودمختار می‌گوید. کتاب با معرفی روستایی دورافتاده آغاز می‌شود. روستایی که به سبب کمترین مراوده با شهر، مردمان‌اش حرف ریش‌سفیدها را چشم‌بسته می‌پذیرند و زن‌ها به نادیده‌ گرفته ‌شدن‌ خود اعتراضی ندارند. روستا گرفتار نفرینی شده است که آن را به حساب فرار یکی از اهالی می‌گذارند: سال‌هاست هیچ نوزاد دختری متولد نمی‌شود!
شنبه, ۳ تیر
«کفایت آریایی‌فر»، عکاس و پژوهش‌گر ساکن گیلان، در کتاب «پیشه‌های رو به فراموشی» به جست‌وجوی شغل‌هایی رفته که روزگاری در شمال ایران، استان گیلان، رواج و رونق داشته‌اند و اینک با تغییراتی که در شکل زندگی اجتماعی و اقتصادی رخ داده، به‌تدریج کم‌رنگ شده‌اند. آریایی‌فر در این کتاب به شغل‌هایی پرداخته که یا در حال فراموشی‌اند یا دچار دگرگونی در ابزار و مواد اولیه و نشانه‌های سنتی درون‌مایه‌ی آن پیشه شده‌اند. آریایی‌فر کوشیده است پیشه‌ورانی را برای عکاسی و گفت‌وگو برگزیند که یک عمر با یک پیشه و صنعت زندگی کرده‌اند و از گذشته تا کنون این شغل بر تمام جنبه‌های زندگی آن‌ها تاثیرگذار بوده است. او به سراغ این پیش‌وران و هنرمندان رفته و با آن‌ها به گفت‌وگو نشسته است. حاصل کار تلفیقی از عکس‌های تاثیرگذار و متن‌هایی کوتاه اما خواندنی است که تصویر خوبی از حرفه‌های قدیمی گیلان و برخی افزارها و فنون، و سبک و سیاق زندگی مردمان در دوران قدیم به خواننده می‌دهد.
سه شنبه, ۶ دی
حمید جبلی، بازیگر، فیلم‌نامه‌نویس، کارگردان، صداپیشه، عروسک‌گردان و استاد دانشگاه است؛ اما اکثر بچه‌های دیروز یا همان مامان و باباهای امروز او را با خلق شخصیت کلاه‌قرمزی به همراه ایرج طهماسب می‌شناسند؛ همچنین او صداپیشگی کلاه قرمزی و پسرخاله را بر عهده داشته است. حال او دست به قلم برده و خاطرات دوران کودکی‌اش را در قالب روایت‌های کوتاه و به‌هم‌پیوسته در مجموعه‌‌ای دوجلدی با عنوان «پسربچه‌ی شصت‌ساله» به رشته‌ی تحریر درآورده است.
چهارشنبه, ۲ شهریور
رمان «موسیقی استخوان» داستانی فراواقع درباره‌ی بازگشت آدمی به بستر طبیعت و خویشتنِ خویش است. شخصیت‌های اصلی داستان نوجوانانی با نام‌های سیلویا و گابریل‌‌اند. سیلویا دخترکی خجالتی است که به اجبار مادرش از شهر و دوستانش دور شده و همراه با مادر به زادگاه کودکی او آمده است؛ منطقه‌ای دور از داشته‌ها و دستاوردهای شهری و تا حدودی بکر. شخصیت دیگر پسرکی به نام گابریل است که پیش از این‌ها، همراه با پدر و برادر کوچک‌ترش در این منطقه ساکن شده‌اند. او، که پسرکی بسیار باهوش است، برعکس سیلویا، حضور در طبیعت بکر را به بودن در شلوغی شهر ترجیح می‌دهد. زیرا حضور در این منطقه به او اجازه می‌دهد که خودش باشد، بی‌آنکه نیازی به تقلید داشته باشد. گابریل نمی‌خواهد به دلیل توانایی‌ها و هوش فوق‌العاده‌اش به روباتی لبریز از اطلاعات بدل شود. او دوست دارد به جای فرو بردن سرش در دنیایی از اطلاعات، پسرکی آزاد و رها باشد که برای تجربه کردن اصالت قائل است.
شنبه, ۲۹ مرداد
کتاب «اطلس جغرافی جهان برای دانش‌آموز» از دسته کتاب‌های منبع است که در حوزه‌ی جغرافیای جهان، اطلاعاتی جالب و جامع به دانش‌آموزان می‌دهد.
سه شنبه, ۴ مرداد
اگر بفهمید شاگرد جدیدی که همین‌ چند روز پیش روی نیمکت کلاس نشسته بود، الان تکه‌تکه‌شده توی یک چمدان بزرگ است چه احساسی پیدا می‌کنید؟! چشمان‌تان گرد شده و از وحشت به خودتان می‌لرزید؟ نترسید! نه، این یک داستان جنایی یا ترسناک نیست! فقط پای یک «پسر کاملاٌ جدید» در میان است، که در واقع اصلاً انسان نیست. گیج شده‌اید؟ شاید بهتر باشد ماجرا را از ابتدا برای‌ شما توضیح دهیم.
شنبه, ۱۸ تیر
هیچ‌وقت کسی فکر می‌کرد پرنده‌ای کوچک‌تر از گنجشک و کمی بزرگ‌تر از ملخ بشود قهرمان یک داستان پرمخاطب؟ ماجرای داستان «نه تر و نه خشک» از آنجا شروع شد که یک روز عاشقی دل‌خسته با پر و بال خاکستری از روی بام پرید. بال زد و بال زد و بال زد... از کنار دودکش‌ها رد شد. زنی را دید که کنار رودخانه داشت با آب یخ صورت بچه‌اش را می‌شست. صدای گریه‌ی بچه‌ را شنید و گذشت... زنی دیگ‌به‌سر را دید که توی دیگش خالی خالی بود. دل کوچکش گرفت، اما به بال زدن ادامه داد. از کویر گذشت و رسید به کوه‌هایی که نوک‌شان را برف گرفته بود، اما از آن‌ها هم گذشت تا رسید به شهر. در شهر احساس تنهایی پرنده بیشتر شد. دلش بیشتر گرفت. تا اینکه چشمش افتاد به پنجره‌ی باز قصر پادشاه که پشت آن دختری مثل پنجه‌ی آفتاب نشسته بود و این شد شروع داستان دلدادگی پرنده و دخترک... اما شاید نه... شاید پیش از این‌ها، در روزگاری دیگر، پرنده پسرکی بود که دل به دختر پادشاه داده بود و پادشاه برای اینکه او را از سرش باز کند، فرستاده بودش دنبال چوبی که نه تر باشد و نه خشک، نه راست باشد و نه کج! اصلاً چه فرقی دارد که او پسر چوپان باشد یا پرنده‌ا‌ی کوچک، مهم دلدادگی، دوست داشتن و پافشاری او در این راه است که حتی پادشاه را به زانو درآورد!  
سه شنبه, ۷ تیر
«گاهی تنها روزنی که ما می‌توانیم چهره انسان را ببینیم، همان چهره‌ واقعی که در پشت صورتک‌ها پنهان کرده است، ادبیات است. گاهی داستان‌ها بازتابی از بحران‌های گوناگونی هستند که انسان درون آن غوطه می‌خورد. بیش‌تر انسان‌ها، نمی‌توانند از این بحران‌ها جدا شوند انگار که بستر زیست‌شان است؛ اما گروهی کم‌تر دل‌شان می‌خواهد بدانند که چرا انسان چنین چشم بر همه حقیقت‌هایی که می‌توانند دیده شوند، می‌بندد و نمی‌خواهد آن‌ها را ببیند. بحران‌هایی که گاهی می‌تواند مرزهای انسانیت را از جنبه تیرگی جابه‌جا کند. یکی از این بحران‌ها که در همسایگی کشور ما در حال رخ دادن است، به خوبی عیار کور شدن چشمان کسانی را نشان می‌دهد که خود را پرچم‌دار جهان مدرن می‌دانند. آن‌ها با چشمانی کور در برابر دوربین‌ها حاضر می‌شوند تا درباره به مسلخ بردن یک ملت و یک فرهنگ به خود و دیگران دروغ بگویند. فرودگاه کابل و پرت شدن نوجوان فوتبالیست از هواپیما تنها آن بخش از فاجعه‌ای است که دوربین‌ها ضبط کرده‌اند. بخش‌های ناپیدای این روایت آن‌جا است که چشمان کور سیاست‌مداران در هر کجای جهان شلاق‌های آماده طالبان را که باز آمده‌اند بر تن زنان و کودکان و همه مردم این سرزمین بکشند، نمی‌بینند. کورند یا خود را به کوری می‌زنند هنگامی که می‌گویند این سبک زندگی آنان است. ما می‌رویم تا آن‌ها در سبک زندگی خود آزاد باشند. نقد و سنجش دو کتاب یکی ادبیات بزرگسال و دیگری از ادبیات کودک و نوجوان را نویسندگان این بررسی در هنگامه‌ای به دست گرفته‌اند که مردم افغانستان و به ویژه زنان و کودکان آن خطه زیر فشاری سخت و مرگ‌بار هستند. بی‌پناه و درمانده. دغدغه آن‌ها در این وضعیت طرح این پرسش بوده است که چرا عقل انسان کور است و کوری در حق و حقیقت ریشه در چه جنبه‌هایی از وجود این انسان پیچیده دارد.» محمدهادی محمدی
سه شنبه, ۲ شهریور
رمان‌های گرافیکی برای خوانندگان کتاب کودک در ایران ناآشنا نیستند. چند سالی است که از راه ترجمه این رمان‌ها به فضای ادبیات کودک ایران راه پیدا کرده‌اند و در میان مخاطبان کودک پرطرفدار شده اند. با وجود استقبال کودکان و حتی نوجوانان از این کتاب‌ها، منتقدان و والدین چندان روی خوشی به این کتاب‌ها نشان نمی‌دهند.
یکشنبه, ۱۸ آبان
فقط یک لکه است! یا این بوی زمین است     بارِ اولی که کتاب «پدر اسلاگ» را خواندم اولین پرسشی که به ذهن‌ام آمد این بود: «چرا این کتاب برای کودکان نوشته شده است؟ » پاسخ‌های به‌ظاهر متفاوتی به ذهن‌ام می‌رسید اما همه یک نتیجه داشتند: چنین کتاب‌هایی هم باید برای کودکان نوشته شود! چندبار دیگری هم که این کتاب را خواندم زیبایی کتاب شگفت‌زده‌ام کرد. کتابی چنین تلخ از رنج انسان چگونه می‌توانست این همه زیبا باشد؟ سطر سطر این کتاب در واژه‌ها و فریم به فریم تصویرهای‌اش، سیاه است اما همین سیاهی، چنان هنرمندانه به تصویر کشیده است که پس از خواندن این کتاب، انسان در نگاه خواننده و ببینده‌اش پررنگ می‌شود، دردِ هر انسانی برای انسان دیگر معنا پیدا می‌کند، برای همه‌ی ما، و این دلیل نوشته شدن این کتاب برای کودکان بود: یک لکه بر انسانیت، لکه‌ای بر همه زمین است و گاهی بسیار بزرگ‌تر و بالاتر از زمین ما!
شنبه, ۱۱ مرداد
پروازی بی‌پایان تاکنون برای‌تان رخ داده تا نیمه‌شبی، بامدادی از خواب بر‌خیزید و ندانید کجا هستید یا چه زمانی است؟ برای‌تان پیش آمده از خواب برخیزید و ندانید چه کسی هستید و خودتان را در کالبدی دیگر حس کنید؟ شاید یاد گریگور زامزای کافکا افتادید که وقتی از خواب برخاست خودش را در کالبد یک سوسک دید!
شنبه, ۷ دی
«اسب تورین[1]» فیلمی فلسفی است به کارگردانی «بلا تار». فیلم با بازگویی روایت رویارویی نیچه با اسبی سرکش و شلاق‌خورده آغاز می‌شود. روزی نیچه در میان ازدحام مردم، اسبی را می‌بیند که گاریچی شلاق‌اش می‌زند تا حرکت کند. نیچه از بین مردم راه می‌گشاید و خودش را به اسب می‌رساند و پریشان و گریان، اسب را در آغوش می‌گیرد. پس از آن رخ‌داد، نیچه دو روز نه چیزی می‌خورد و نه چیزی می‌گوید. تا این‌که با گفتن این آخرین واژه‌ها به جنونی ده ساله فرو می‌رود: «مادر! من یک احمق‌ام» یا به تعبیری، من دیوانه‌ام!
چهارشنبه, ۲۲ آبان
دیدار با وحشی  تاکنون با وحشی درون‌تان دیدار داشته‌اید؟ می‌دانید این دیدار چه اندازه مهم است و می‌تواند پایه‌های شخصیت شما را بسازد؟
دوشنبه, ۱ مهر
و همه چیز بد و بدتر بشود! «بعضی وقت‌ها روز در حالی شروع می‌شود که منتظر هیچ چیز نیستی.» روز با این حس آغاز شده و کتاب «درخت قرمز» هم با این جمله‌ها. برای خواندن «درخت قرمز» باید به عقب برویم و تصویرهای پیشین را هم ببینیم. پیش از این صفحه آغاز و پس از صفحه شناسنامه، کتاب تصویری دارد که متنی همراه‌اش نیست. این تصویر با ما چه می‌گوید؟ در این تصویر، ساعت پایه‌دار بلندی را می‌ببینیم که عقربه‌اش کمی مانده تا به یک برگ قرمز برسد.
دوشنبه, ۴ شهریور
پیش از مطالعه بخش دوم می‌توانید بخش نخست را در لینک زیر مطالعه کنید: شگردهایی برای خواندن یک کتاب خوب، بررسی کتاب «شازده کوچولو» - بخش نخست
سه شنبه, ۷ خرداد
بخش اول: در هیچ ساکن نمی‌شویم! «هیچ» چه چیزی را به‌خاطرمان می‌آورد؟ تاریک است یا روشن، رنگی، سیاه، خاکستری یا بی‌رنگ؟ چه مزه‌ای دارد؟ چه بویی از آن می‌شنویم؟ ما را می‌ترساند؟ درون این «هیچ» صدایی هست یا تهی است؟ «هیچ» نیستی است؟ اگر پاسخ آری است، پس هنر چگونه در آن می‌نشیند؟
یکشنبه, ۵ خرداد
دست‌های همه ما خالی است! زمین گرد است، یا کوه به کوه نمی‌رسد اما آدم به آدم می‌رسد. چه‌قدر از این زبانزدها شنیده‌ایم؟ دانستن این زبانزدها یا عبارت‌ها به چه کارمان می‌آید؟ این‌ها همه بخشی از حکمتی است که مردم به مرور زمان به آن رسیده‌اند. حکمت یا دانش مردمی با خواندن و نوشتن آغاز نمی‌شود، با یادگیری سواد در مدرسه. از دوره‌ای بسیار دور در فرهنگ انسان شکل گرفته و پایانی هم ندارد.
دوشنبه, ۳۰ اردیبهشت
بخش سوم: و به جزیره می‌رسیم...
دوشنبه, ۲۶ فروردین
بخش دوم: سفر به کجاست؟ «این داستان من و شماست.» هنگامی که نویسنده‌ای، ابتدای کتاب‌اش، برای ما این جمله را می‌نویسد، باید بدانیم شکاف‌هایی برای خواندن و درک داستان‌اش برای ما گذاشته است. «البته یافتن شادی همیشه آسان نیست.» و سفر ما هم برای خواندن و درک این کتاب ساده نخواهد بود چون باید «به احساس‌های خود نیز گوش...» بسپاریم. زیرا «انسان‌ها احساس‌های گوناگونی دارند و آرزوهای متفاوت.»
یکشنبه, ۲۵ فروردین