پرفسور ماریا نیکلایوا، متخصص ادبیات کودکان و مدیر مرکز آموزشی پژوهشی ادبیات کودکان در دانشگاه کمبریج، از اهمیت نقش ادبیات داستانی در جامعه امروز نوجوانان میگوید:
نوجوان بودن در جهان امروز غرب به چه معناست؟ نوجوانی به معنای خواستن استقلال فردی و درعین حال نیاز به داشتن تکیهگاه برای اطمینانخاطر و قوتقلب، وقوع اتفاقات عجیب در ذهن و جسم، خطر کردن و شکستن قوانین و ناآرامی و آشوب است.
ادبیات داستانی در حوزهی نوجوان سعی دارد بر همین آشوبها و ناآرامیهای ذهنی تسلط یابد. میگویم «سعی دارد» زیرا این کار شبیه یک«ماموریت ناممکن» است. اگر زندگی نوجوان غوغایی از احساس، تقلید، تناقض و موقعیتهای روانی غیرقابل توصیف است، چگونه یک نویسنده، آن هم در بسیاری موارد نویسندهی بزرگسال، قادر است این ناآرامیها را در قالب واژهها بیان کند یا قهرمانانی خلق کند که نوجوان بتواند با آنان ارتباط برقرار نماید؟
تا به امروز نسلهای زیادی از جوانان با احساس لذت، تاثر، ترس و نگرانیهای شخصیتهای داستانی همراه شده، با آنها رشد کرده و بزرگ شدهاند. پس این امری ممکن است نه فقط به دلیل ارائهی مضامین و موضوعهای مشخص؛ بلکه به این دلیل که نویسندگان میتوانند از تمامی ناممکنها عبور کرده و از ابزارهای هنری بهره گیرند تا ذهن پیچیدهی نوجوانان را در داستانها منعکس نمایند. برای مثال، این امر در کتاب «غریبهها» (The Outsiders) از راه به گوش رساندن صدای شخصیت پونی بوی که از کشمکشهای طبقاتی میگوید یا در کتاب «خاطرات روزانه مری رز» (Dear Nobody) از راه نامههای هلن به فرزندی که هرگز متولد نمیشود و وادار کردن دوستش به خواندن نامهها و اندیشیدن به آنها رخ داده است.
ادبیات داستانی به ما کمک میکند تا دیگران را درک کنیم
مطالعههای اخیر برروی مغز انسان نشان میدهد درگیریهای عاطفی با داستان تنها یک تصور یا خیال نیست بلکه حقیقتی قابل اندازهگیری است. اگرچه میدانیم که شخصیتهای داستانی وجود خارجی ندارند اما مغز ما به حس، ادراک و باورهای غیرواقعی آنها به گونهای پاسخ میدهد که انگار واقعی هستند.
ما ممکن است تجربههایی مانند خشونت، جنگ، اندوه و ناامیدی شدید را تجربه نکرده باشیم اما درک چنین تجربههایی و احترام به احساس انسانهایی که چنین تجربههایی را در زندگی خود داشتهاند، از مهارتهای بسیار مهم اجتماعی است؛ مهارتی که انسان را از دیگر موجودات زنده متمایز میسازد. خواندن ادبیات داستانی میتواند حامی خوبی برای گذر نوجوان از حس در خودفرورفتگی تا حس همدردی با دیگران باشد. با این حال ما باید اطمینان داشته باشیم که هر نوجوانی به ادبیات داستانی باکیفیت در حوزه نوجوانان دسترسی دارد و راههای مناسبی را مییابد تا از آن لذت ببرد.
متاسفانه این نوع از ادبیات هرگز جدی گرفته نشده است. یکی از دلایل این موضوع آن است که بسیاری رمانهای اولیه که برای نوجوانان نوشته شده است، گرایشهای فوقالعاده آموزشی داشتهاند.
اما میان اینگونه رمانها، کتابهایی مانند ز مثل زاخاریا (Z for Zachariah)، جنگ شکلات (The Chocolate War) و پس از اولین مرگ (After The First Death) هم دیده میشوند که به زیبایی نگارش شدهاند. کتابهایی مضطربکننده که هنوز جذاب هستند چراکه تنها به موضوع داستان نمیپردازند بلکه دربارهی چیزهایی میگویند که همهی ما در طول زندگی پشت سر گذاشته یا قرار است که در آینده با آنها مواجه شویم یعنی «شکل گیری هویت».
با تجربههای غیرمستقیمی که نوجوانان با خواندن ادبیات داستانی به دست میآورند، همه آنها این فرصت را مییابند که خود را جای افراد دیگری بگذارند.
با این تفاسیر آیا این وظیفه ما نیست که امکان مواجهه با تجربههای گوناگون را از راه ارائهی داستانهای مناسب برای نوجوانان فراهم نماییم؟
کتابهای پیشنهاد کتابک برای مطالعهی نوجوانان: