نامهی سرگشادهی عبدالحسین وهابزاده، از صاحبنظران برجستهی محیطزیست و موسس نخستین مدرسه طبیعت در ایران به دكتر فخرالدین دانشآشتیانی، وزیر آموزشوپرورش ایران
جناب آقای دكتر فخرالدین دانش آشتیانی
وزیر محترم آموزشوپرورش
سلام، احترام و خیر مقدم
در اولین روزهای شروع كار در مقام جدید نقل قولی امیدبخش از جنابعالی در مطبوعات منتشر شد كه بنده را به عنوان یك معلم قدیمی دبیرستان و دانشگاه واداشت تا مرتبط با این اظهار نظر دلگرمکننده حضرتعالی مطالبی به عرض برساند. فرموده بودید كه " كنكور بلای جان آموزشوپرورش شده است ."
به باور حقیر با این فرموده به مشكل آموزشوپرورش نزدیك شدهاید مشروط به اینكه مراد شما از كنكور نه فقط آزمون ورودی به دانشگاه بلكه هر آنچه باشد كه امروزه با فرهنگ كنكور و آزمون ورودی عجین شده؛ کسبوکار پرسودی كه من از آن به عنوان كنكورداری یاد میکنم، با انواع آزمونهای واقعی و آزمایشی در سطوح مختلف، فرهنگی كه روزی از آستانه ورود به دانشگاه آغاز كرد اما امروز تا مهدکودکها گسترش یافته است. تعجب نكنید. امروز مهدکودکها هم از فرزندان خردسال ما آزمون ورودی میگیرند. چراکه تست، آزمون، نمره، جایزه، المپیاد، رتبه، انتخاب رشته از میان دهها گزینه و هر آنچه كه فرزندان ما را به جای آنكه به سوی كاوش، پژوهش، حل مسئله و یادگیری در فضا عمل واقعی، همكاری و همدلی رهنمون سازد به رقیب یكدیگر بدل ساخته و در مسابقهای بیحاصل هر روز با شدت بیشتر به سمت حفظیات مباحث نظری و استفاده از ترفندهای پیشی گرفتن در مسابقات تستزنی میراند، زندگی فرزندان ما را آكنده از تنش و اصظرابهای بیمورد، لختی و بیانگیزگی، چاقی، عدم تحرك، ناشادی، كاهش خلاقیت و بسیاری گرفتاریهای روحی و روانی نموده است. قصد پرداختن بیشتر به این حدیث دلآزار كه جنبههای فاجعه بارش بیش از اینهاست، ندارم.
خوشحالم كه در نخستین اظهار نظر خویش، به عنوان مبرمترین مشكل آموزشوپرورش، به مشكلات اداری، حقوق و پاداش آخر خدمت كاركنان نپرداختهاید. بی آنكه بخواهم آن مباحث را بیبها كنم خود نیك میدانید كه دستگاه عریض و طویل وزارتخانه شما در وهلهی نخست مسئولیت پرورش نسلهای آینده را بر عهده دارد كه اهمیت آن میبایست بر هر موضوع دیگری در این نهاد چندین مرتبه اولویت داشته باشد؛ اما آیا آن مجموعه به راستی برای چنین مهمی آمادگی و توانایی دارد؟
آیا فرزندان این سرزمین با برنامه تحصیلی جاری، میتوانند استعدادهای حسی، حركتی، عاطفی و شناختی خود را به طور جامع تحقق میبخشند؟ سازگاری اجتماعی كافی برای بر عهده گرفتن نقش یك شهروند مسئول، آگاه، توانا، پرانگیزه، متحمل و شادمان را در آینده مییابند؟ برای رویارویی با چالشهای متنوع و به شدت متفاوت زندگی آینده چطور؟
تصدیق خواهید فرمود كه محتوی برنامههای خشك وعمدتا نظری و حفظی، دستوری و دیكته شده از مركز كه در آن جای چندانی برای خلاقیت معلم و مدرسه، انطباق با شرایط فرهنگی و زیستگاهی و ارتباط با واقعیات زندگی، تماس با دنیای طبیعی، تفاوتهای فردی و انگیزههای مربوط به هر مرحله از رشد دانش آموزان باقی نگذاشته، نمیتواند ما را حتی در مسیر رسیدن به آن اهداف بلند قرار دهد چه رسد به آن كه در رسیدن به آنها توفیق دهد.
جناب آقای وزیر با اینكه به فرمایش شما كنكور بلای جانی برای آموزشوپرورش است و امروز به رغم وجود دهها هزار صندلی خالی در دانشگاهها، كوبیدن بر طبل كنكور به مضحكه بیشتر شبیه است، اما مشكل نظام آموزش ما بس بزرگتر از آن است. مشكل از نگاه غیرواقعبینانه ما به كودك و نوجوان و تاكید بیشازحد و بیمارگونه بر آموزش مستقیم برمیخیزد. نظام تربیتی رسمی یك نظام آموزش زده است و بر این باور كه همه چیز میباید به طور مستقیم به كودكان و نوجوانان آموزش داده شود. این یك نگاه غیرعلمی و به شدت نادرست است. بخصوص كودكان تا سنین ١١-١٢ سالگی به شدت مستعد یادگیری از طریق عمل خویشاند و نیاز به آموزش مستقیم چندانی ندارند. در این سنین آموزش مستقیم بر خلاقیت آنها پیشدستی میکند.
بهعلاوه كودك و نوجوان علاوه بر رشد شناختی كه همهی توان آموزشوپرورش را به تحقق خود مشغول داشته، نیازمند رشد متوازن و جامعی است كه همه استعدادهای جسمی و روحی را بپرورد. این مهم در کلاسهای دربسته و مباحث نظری تحقق نخواهد یافت. فرزندان ما در این سنین سرنوشتساز نیازمند آناند كه در فضاهای بیرون و طبیعی آزاد و فارغ از هر محدودیت بیموردی به بازی و سرخوشی مشغول باشند و از طریق عمل خویش و تعامل با سایر دانش آموزان توانمند و سالم بار آیند. رشد خلاقیت نه در کلاسهایی با این عنوان، بلكه در محیط طبیعی و از طریق بازی است كه میسر میشود. نگاه ما به بازی میباید تغییر بنیادین كند. بازی نه یك لهو و اتلاف وقت، بلكه تمرین زندگی برای كودك است.
خلاصه كنم: نظام آموزشوپرورش كشور نه نیازمند تغییرات صوری، مثلا كاهش و افزایش تعداد مهرومومهای مدرسه و دبیرستان، بلكه تحول بنیادی در نگاه مربیان، مسئولین، قانون و رویههای آموزشی به نیازهای واقعی كودك و نوجوان است. تحولی كه بر آخرین یافتههای علمی در این زمینه مبتنی باشد.
ما نیازمند آنیم كه بخصوص در مورد كودكان تا سنین ١١-١٢ سالگی پرورش استعدادهای جسمی و روحی مقدم بر آموزش قرار بگیرد تا كودكان از تكلیف، امتحان، مسابقه، رقابت و همهی برنامههای اضطرابآوری كه امروز به رنگهای مختلف آنها را میآزارد، رنجور میکند و مطبهای روانپزشکان و مشاوران روانی را از آنان آكنده، رها شوند و به آنان فرصت فراغت، بازی و شادمانی داده شود.
جناب آقای وزیر توسعه واقعی کشور در گرو نسلهای خلاق، توانا و پرانگیزه است و این مهم بدون به رسمیت شناختن یك كودكی سرشار از بازی و سرخوشی تحقق نخواهد یافت. بهعلاوه میدانیم كه شرط علاقهمندی و تعهد نسبت به محیطزیست و طبیعت در بزرگسالی آن نیست كه در کلاسها به دانش آموزان در این موارد آموزش دهیم. بلکه تعهد نسبت به طبیعت و محیطزیست از عشق آغاز میگردد؛ یعنی اینكه اگر كودك در محیطهای طبیعی بازی و شادمانی كرده و طولانیمدت در آنها وقت گذرانده باشد عشق و علاقه به این محیطها در وی ریشه میدواند، چیزی كه امروزه فرزندان ما به كلی از آن محروماند.
جناب آقای وزیر اكنون بیش از سه سال است كه جنبشی در كشور تحت نام مدارس طبیعت به راه افتاده، صدها علاقهمند و عاشق طبیعت و كودك تلاش میکنند كه بدون كمترین كمك دولت در جهت بازگرداندن كودكان به طبیعت و فراهم كردن امكان رشد همهجانبه آنها، به هر نحو ممكن، عمل كنند. در این مدارس كودكان تا سنین ١١-١٢ سالگی از طریق عمل خویش و در تعامل با سایر كودكان، در فضاهای باز وسیع و طبیعی به انواع بازیهای و فعالیتها میپردازند بدون آنكه كسی به آنها چیزی مستقیما آموزش دهد؛ اما تسهیلگران آگاه و علاقهمندی در كنار آنها هستند تا از امنیت، ایمنی و سلامت آنها اطمینان حاصل شود و در مواردی كه درخواستی دارند به صورت بایسته به آنها كمك گردد.
اكنون بیش از ٣٠ مدرسه طبیعت در سراسر كشور مشغول به كارند و به همین تعداد نیز مدارسی در شرف تاسیس است. مدارس طبیعت با مجوز و نظارت سازمان حفاظت محیطزیست به فعالیت مشغولاند. در پی عقد تفاهمنامهای بین وزارت آموزشوپرورش و سازمان حفاظت محیطزیست منشوری تحت عنوان مدارس جامع محیط زیستی تنظیم شده كه پیوست پنج آن به مدارس طبیعت تعلق دارد و در آن تاكید شده كه كودكان مدارس ابتدایی میباید حداقل هفتهای نیم روز را در محیطهای طبیعی و مدارس طبیعت بگذرانند. این منشور گرچه به امضای وزیر وقت آموزشوپرورش رسیده اما با تاسف تا كنون به ادارت و نواحی آموزشوپرورش كشور ابلاغ نشده و به اجرا در نیامده است. هرچند این اندك فرصت بازی و رهایی نیاز كودكان را برآورده نخواهد كرد اما خود شروعی خواهد بود تا مسئولان و والدین ببینند كه این تجربه تا چه حد در بهبود روحیه و سلامت كودكان موثر است. در پایان از شما میخواهیم كه در جهت اجرای مفاد این منشور، مدارس ابتدایی كشور را متعهد بفرمایید و با كمك و همكاری با نهضت مدارس طبیعت به بسط آنها یاری رسانید. کارکنان خدوم این نهاد نوپا برای هرگونه همکاری آمادهاند. مدارس طبیعت تحول عظیمی در بهبود سلامت جسم و روح كودكان و ارتقای كیفیت یادگیری آنها خواهند بود. این فرصتی است پیش آمده از جانب خود مردم برای رفع کاستیهای خطیر پرورشی كه جامعه را به شدت نگران كرده است و جای آن دارد كه جنابعالی با غنیمت شمردن این فرصت به تقویت آنها همت گمارید. برای سركار در انجام تحول بنیادی نظام پرورش و آموزش كشور آرزوی توفیق دارم.
ارادتمند
عبدالحسین وهابزاده