برخی شبها کودکان نمیخواهند بخوابند. نمیدانیم چه چیزی آنها را بیخواب میکند. آنها از رختخواب بلند میشوند، پرسشهای عجیب و غریب میپرسند، آب میخواهند و کارهایی شبیه به این انجام میدهند تا جایی که آرامش پدر و مادر را برهم میزنند. یکی از آسانترین راهها برای فرستادن کودکان به رختخواب، افزودن یک یا دو کتاب، به برنامهی پیش از خواب آنهاست. کتابهایی با موضوع خواب و با درونمایهای آرامشبخش، میتواند مفید باشد.
این روش، یکی از راههای استفاده پدران و مادران از کتابدرمانی است. کتابدرمانی، استفاده از ادبیاتی است که به مشکلات و مسائل زندگی کودکان میپردازد. برای برخی کودکان، یک داستان، شعر یا موسیقی دلخواه میتواند مفید باشد. معرفی داستان یا کتابی تازه نیز به همین اندازه مؤثر است، کتابهایی که به درک احساسات کمک میکند و به آنها اعتبار میبخشد. داستانی که خود کودک میگوید و یا تغییر در داستان دلخواهش نیز میتواند زمینه را برای گفتوگو و تفکر دربارهی موضوع مورد بحث فراهم کند.
کتابدرمانی تکنیکی است که هم در کلاس و هم دردرمان کودکان به کار میرود. کودکان با خواندن داستانی که شبیه به زندگی خودشان است، میتوانند موضوعی را تجربه کنند یا با آن روبهرو شوند. کتابدرمانی برای کودکان راهی امن است تا بتوانند احساساتشان را ارزیابی کنند. کتابدرمانی راهی برای آغاز گفتوگو است. البته نه بدین معنا که کتابی را به کودک بدهیم و امیدوار باشیم که هدف ما را درک کند. باید با او در خواندن کتاب همراهی شویم.
کتابدرمانی به دو نوع کتابدرمانی رشدی و بالینی تقسیم میشود. کتابدرمانی بالینی، با هدف درمان مشکلات روانشناختی و زیر نظر افراد آموزشدیده و در شرایط درمانی بهکار میرود و تنها یکی از جنبههای فرایند درمان است. کتابدرمانی رشدی زمانی استفاده میشود که مسائل هنوز به مشکلاتی جدی تبدیل نشدهاند. برای نمونه اگر کودک برای رفتن به مدرسه، با ترسهایی روبهروست، خواندن کتابهایی با این موضوع، میتواند کمککننده باشد.
اما هنگامی که مسئلهای برای کودک یا خانوادهاش مشکلساز شده باشد، نیازمند کمک حرفهای است. اگر همهی راهکارها را به کار گرفتید و احساس کردید بیش از این کاری از شما ساخته نیست، میتوانید با یک درمانگر صحبت کنید. شاید درمانگر از شما بخواهد برای کمک به روند درمان، کتابهایی را در خانه با کودک بخوانید. مهمترین نکتهای که باید به آن توجه شود، این است که به کودک پیش از تبدیل شدن مسئلهاش، به مشکلی جدی باید کمک کرد.
منابع بسیار خوبی برای یافتن کتابهای مناسب برای کودکان و دربارهی کودکان وجود دارد که پدران و مادران با استفاده از آنها میتوانند کتاب دلخواهشان را پیدا کنند. بسیاری از نویسندگان در پایان کتابشان، بخش کتابشناسی را گنجاندهاند، که میتواند منبع بسیار خوبی برای معرفی کتابهایی با موضوع یکسان باشد. پیشنهاد میشود با یک کتابدار مشورت کنید که بتواند شما را با منابع گوناگون آشنا کند. منابع بسیار خوبی وجود دارند که به شما کمک میکنند کتابها را بر پایهی موضوع، نویسنده یا عنوان و برای ردههای سنی گوناگون، از دو تا هژده سال پیدا کنید. منابع اینترنتی بسیار مناسباند زیرا دردسرهای گشتن در میان داستانهای گوناگون در کتابخانههای محلی را ندارد.
بهترین راه برای انتخاب کتاب خوب برای کودک، خواندن آن پیش از انتخاب است. یافتن کتابی خوب برای خواندن با کودک، میتواند بسیار زمانبَر باشد. داستان کتاب باید به موضوع مورد بحث نزدیک باشد، راهکارهایی برای کنار آمدن با مشکل ارائه دهد و کودک بتواند با قهرمان داستان، ارتباط برقرار کند. شخصیتهای داستان، هم میتوانند انسان باشند و هم از میان جانوران انتخاب شوند. باید توجه کنید که کدامیک برای کودک شما مناسبتر است و آیا میتواند ارتباطی میان زندگی خودش با شخصیتهای جانوری داستان ایجاد کند یا این نوع داستانها را کودکانه میداند.
نیازی نیست طرح و روند داستان دقیقاً با شرایط شما همخوانی داشته باشد، اما مطمئن شوید که نقاط اشتراکی میان آنها وجود دارد. داستانهای خوب بسیاری وجود دارند و از این رو اجباری برای انتخاب یک کتاب نیست. انتخاب کتابی که کودک نتواند با آن ارتباط برقرار کند، به هدف خوب شما آسیب میزند. زمان بگذارید و از کتابخانهها و کتابفروشیها دیدن کنید. حتماً در بخش کتابهای کودکان، بزرگسالان بسیاری را خواهید یافت.
معیارهای فنیتری نیز برای انتخاب کتاب وجود دارد. ادبیات باکیفیت، از اهمیت بالایی برخوردار است. کتابهایی را انتخاب کنید که نوشتار روشنی داشته باشد و داستانی مرتبط و تصاویری چشمنواز داشته باشد. استفاده از ادبیات، سه دستاورد مهم دارد: اطلاعات، ارتباط و پذیرش. این سه مورد میتوانند معیار انتخاب کتاب خوب نیز باشند. از خودتان بپرسید، آیا خواندن داستان، به تبادل اطلاعات میان کودک و پدر و مادرش میانجامد؟ آیا کودک میتواند ارتباطی میان زندگیاش و داستانی که میخواند، بیابد؟ و در نهایت، آیا موجب پذیرش احساسات کودک در برابر بحران یا مشکل میشود؟ هر کتاب یا داستانی که یک یا همهی این معیارها را در خود جای دهد، برای استفاده در فرایند کتابدرمانی مناسب است.
کودکی را در نظر بگیریم که جانور خانگیاش را در یک تصادف از دست داده است. خانوادهاش نمیدانند چگونه برایش توضیح دهند که این تنها یک پیشامد بوده است و گاهی چنین اتفاقاتی میافتند. کودک تسلیناپذیر به نظر میرسد اما خانوادهاش برای او کتابی را میخوانند که دربارهی پسربچهای است که گربهاش را از دست داده است. کودک میتواند با خواندن کتاب، در طول داستان با پسربچه ارتباط برقرار کند و احساس او را درک کند. میتوانیم از کودک بخواهیم دربارهی کتاب نقاشی بکشد و داستان خودش را دربارهی آن بسازد و هرگاه احساس ناراحتی کرد داستان خودش را بگوید. خواندن داستانی که خودش گفته، میتواند به روند بهبود کمک کند.
این نمونهای از شیوهی برخورد یک خانواده با مرگ جانور خانگیشان بود. تمرین کتابدرمانی، تنها یکی از راههای کمک خانواده به کودکشان برای کنار آمدن با این اتفاق بود. احتمالاً آنها شبهای پر از اشک و روزهای بیتابی بسیاری را پشت سر میگذارند، اما در نهایت، کودک با این موضوع کنار آمده و از این بحران عبور میکند.
در تمرین با کودکان سرسختتر، این روش ممکن است شکست بخورد. زمان، عاملی حیاتی است. برای برخی کودکان زمان بیشتری نیاز است تا این روش تأثیرش را بگذارد و کودک با مشکل کنار بیاید. شاید صحبت دربارهی موضوع برای کودک سخت باشد و کودک نیز مقاومت نشان دهد، اما با کمک یک بزرگسال دلسوز میتواند یاد بگیرد با مسائل کنار بیاید. بیتوجهی به مسائل میتواند به مشکلاتی جدی بیانجامد. باز گذاشتن فضای گفتوگو با کودک، دربارهی خودش، به او اعتمادبهنفس میدهد و به احساس او دربارهی خودش اعتبار میبخشد.