بهراستی پائولو فریره، اندیشمند برزیلی، یکی از غولهای واقعی تعلیم و تربیت در سده بیستم بود. اندیشههای تابناک او در زمینه آموزش باسوادی به فرودستان و همچنین دیدگاههای او در زمینه آموزش رهاییبخش، نقشه راهی مؤثر برای آموزش و پرورش انسانی است. نگاه فریره به روند همگانی آموزش یا سوادآموزی در جهان، نگاهی انتقادی بود. او بر این باور بود که ما کودکان را از هر دسته و قشری، برای فردا آموزش میدهیم و نه برای امروز. و این بزرگترین خطایی است که در حق آن ها میکنیم.
ازاینرو او به پژوهش روی اینگونه از آموزش پرداخت و نامواژه «آموزش بانکی» را ساخت. آموزش بانکی The Banking Concept of Education گونهای آموزش پساندازی است که در نظام بانکداری اجرا میشود. شعار اصلی بانکها چنین است: «از امروز، ذرهذره پسانداز کن تا فردای روشنی برای خود و خانوادهات بسازی!» همین روش، بیآنکه بسیاری از مردم بدانند، بخش بزرگی از آموزش و پرورش به ویژه نوع دولتی را پوشش میدهد. در آموزش بانکی که از ویژگیهای جوامع آیندهنگر یا سودسالار است، آموزش کودکان بر مبنای نیازهای اجتماعی و اقتصادی این جوامع، به روش از بالا به پایین شکل میگیرد. در اینگونه موارد، برنامهریزان دولتی با نقشه راهی ازپیشمشخصشده نیازهای آینده را به رشتههای کارشناسی ابلاغ میکنند و آنگاه این کارشناسان آینده در آموزشگاهها و سپس دانشگاهها آموزش میبینند تا بهعنوان مهندس، پزشک، کارشناس مالی، پرستار یا کارگر ماهر به کار گرفته شوند. فریره بر این باور بود اینگونه از آموزش که همواره دانش را به شکل پساندازی در ذهن کودکان انباشت میکند، به هیچ رو به نیازهای امروز کودکان پاسخ نمیدهد و از پایه آسیبزاست. از نگاه آموزش بانکی، کودکان مواد خامی هستند که باید در یک خط تولید هماهنگ به ذهن و جسم آنها شکل داد تا فردا در خدمت هدفهای سازمانها و بنگاههای اقتصادی به کار بیایند. در برابر این آموزش، فریره، آموزش رهاییبخش را پیشنهاد داد که سرشار از انگیزههای انسانی برای ساخت شخصیت کودکان در همین امروز است. از نگاه فریره، آموزش یا برای رامکردن انسان است یا برای آزادکردن او. متأسفانه بخش بزرگی از آموزشوپرورش در کشورهای جهان در اختیار دولتها و برای رامکردن کودکان در چارچوب برنامههاي دولتها به کار میرود. در اینگونه از آموزشوپرورش، جایی برای آزادسازی نیروهای درونی کودک بهعنوان خلاقترین و پویاترین بخش جامعه انسانی پیشبینی نشده است و همه تمرکز در آموزش بر کنشپذیر یا منفعلکردن کودکان است. درحالیکه در شیوه آموزشی فریره، تمرکز بر کنشگرشدن کودکان است. برای اینکه کودکان کنشگر شوند، باید کنش را با اندیشه آمیخت. از نگاه فریره، هر واژه، آمیختی از اندیشه و کنش است. این سخن او بسیار بامعناست. چرخه کنش - اندیشه- کنش، معنایی ویژه در کار فریره دارد. هر کنشی باید دربرگیرنده اندیشه باشد و هر اندیشهای باید به کنش برسد. اندیشه بیکنش راه به جایی نمیبرد و کنش بدون اندیشه نیز ویرانگر است. اکنون به آموزشوپرورش خودمان برگردیم و ببینیم میان آموزش بانکی و آموزش رهاییبخش فریره در نظام آموزشی ما کجا قرار دارد. آیا بهراستی آموزشوپرورش ما بانکی است؟ ناکارآمدی آموزشوپرورش ایران در پیوست میان آموزشوپرورش و نیروی کار ماهر نشان میدهد که ما در همه این دههها و در سنجش با آموزشوپرورش در کشورهایی مانند آمریکا که مهد آموزش بانکی است، حتی در رسیدن به اینگونه آموزش ناکام بودهایم. از سوی دیگر بهگونهای روشن میتوان گفت در آموزش رهاییبخش که آزادکننده نیروهای درونی کودک است، کوچکترین گامها را برنداشتهایم. آیا کسی میداند این شیوه از آموزش که ما برای کودکان خود فراهم کردهایم چه نام دارد؟ اگر کارگزاران آموزشوپرورش میدانند، خواهش میکنم مردم را راهنمایی بفرمایند!