روایتی از شاهزاده قورباغه. شخصیت اصلی آن دختری به نام رباجو عاشق سواركاری، كمنداندازی، نواختن گیتار و خواندن آواز است. در روزی توفانی، كلاه تازهاش به چاه میافتد. قورباغهای با دیدن ناراحتی رباجو حاضر میشود كلاه او را به سه شرط از چاه بیرون بیاورد.
رباجو میپذیرد اما پس از آنكه قورباغه كلاهش را از چاه بیرون میآورد زیر قولش میزند. قورباغه به خانهی او میآید و او را وادار به انجام قولش میكند. رباجو بنابر شرطی كه پذیرفته است قورباغه را میبوسد و او تبدیل به شاهزاده میشود؛ همان شکلی که قبل ازطلسم شدن بود. رباجو از شاهزاده میخواهد پیش او بماند اما شاهزاده رباجو را ترك میكند. موضوع این داستان فانتزی كوتاه لزوم پایبندی به قول و قرار و نكوهش داوری دربارهی افراد از روی ظاهر آنهاست. شخصیت اصلی داستان دختری جسور. لجباز و پرانرژی است كه با هشدار پدر، از اینكه پیمانش را زیرپا گذاشته است، پشیمان میشود و طلسم قورباغهای را میشكند. زبان كتاب روایتی همراه با گفت وگو و طنزآلود و روان است. تصویرهای رنگی و زیبا متن را همراهی میكنند.