«لطفا چراغ را روشن بگذار» یک داستان تخیلی با چاشنی طنز درباره ترس از تاریکی و هیولاست. شاهزاده کوچولو میخواهد چراغ روشن باشد تا بچه هیولا به اتاقش نیاید. از طرفی بچه هیولا هم میخواهد چراغ روشن باشد تا دختر کوچولو به اتاقش نیاید.
شاهزاده کوچولو وقت خواب از پدرش میخواهد چراغ را روشن بگذارد. او از تاریکی خوشش نمیآید، چون فکر میکند هیولاها شبها پیدایشان میشود. پدر، دریاسالار، ملکه و دکتر به او میگویند که هیولا وجود خارجی ندارد. به او میگویند اگر هم وجود داشته باشد، بسیار ریز هستند. شاهزاده خیالش راحت میشود. ملکه هم به او شب بهخیر میگوید و چراغ را خاموش میکند. ناگهان صدایی میآید. شاهزاده فکر میکند حتما صدای هیولاست. از آن طرف هیولا هم میترسد. فکر میکند حتما صدای دختر کوچولوست. هر دو میترسند و زیر تختشان پنهان میشوند. هیولا به سمت بالای قصر فرار میکند و به مادرش میگوید یک دختر کوچولو دیده است. مادرش میگوید دختر کوچولوها که وجود ندارند. با این حال از مادرش میخواهد که چراغ را برایش روشن بگذارد.
کتاب با لحنی شیطنت آمیز و طنز سعی دارد ترس از هیولای زیر تخت را به تصویر بکشد. و با به تصویر کشیدن هر دو طرف داستان، شاهزاده و هیولا، به تقویت قدرت تحلیل کودک کمک میکند. در گفتگوی بین اطرافیان دخترک با او نیز، به نوعی این ترس به چالش کشیده میشود. داستان نشان میدهد که با قدرت تخیل هم میتوان بر ترس غلبه کرد. حتی میتوان دید که ترس هم میتواند یک تخیل باشد.
در طراحی تصاویر رنگهای زنده به کار رفته است و بیشتر صفحه به تصویر اختصاص دارد. در پایان کتاب گفتگویی با نویسنده کتاب آورده شده است.
متن داستان کتاب «لطفا چراغ را روشن بگذار» آسانخوان است. این کتاب از مجموعه «به تنهایی میخوانم»، برای کودکانی که در ابتدای راه یادگیری خواندن هستند مناسب است. «لطفا چراغ را روشن بگذار» برای بلندخوانی و اجرای نمایش نیز مناسب است.
«تونی راس» نویسنده و تصویرگر کتابهای کودکان و اهل بریتانیاست. «راس» در مدرسه هنر تحصیل کرده است و برخی از کتابهای او به صورت سریالهای تلویزیونی در آمده است.
برگردان این کتاب به عهده «مرجان حجازیفر»بوده است. او در رشتههای مترجمی زبان فرانسه و مدیریت و آموزش پیش دبستان دانش آموخته است. «حجازیفر» ترجمه کتابهای بسیاری را در کارنامه خود دارد. همچنین او مدیر مسئول نشر راز بارش است.