یادی از پایه‌گذار علم فولکلورشناسی تاجیک، رجب امانف

رجب امانف (۱۹۲۳ ـ 2002)، فولکلورشناس، نویسنده، ادیب و یکی از پایه‌گذاران علم فولکلورشناسی تاجیک است که دورهٔ کودکی‌اش را در زادگاهش، شهر اوراتپّه (استروشن) گذراند. سال 1938 آموزشگاه آموزگاری را تمام کرد. پس از ختم آموزشگاه، یک سال، آموزگار درس زبان و ادبیات تاجیک بود. سال 1939 به دانشگاه دولتی آموزگاری شهر دوشنبه رفت. هم‌زمان با شروع جنگ بزرگ وطنی عازم جنگ شد. بعدازآن، سال 1947 دورهٔ دکتری دانشگاه تاجیکستان را سپری کرد و پس از ختم دوره دکتری سال 1951 در دانشگاه مشغول به کار شد.

سال 1958 با تأسیس شعبهٔ فولکلور در پژوهشگاه زبان و ادبیات رودکی در آکادمی علوم تاجیکستان، مدیر این شعبه شد. بعد از ایجاد این مرکز علمی، فولکلورشناسی علمی در تاجیکستان رشد و رونق یافت. در این پیشرفت رجب امانف سهم زیادی داشت. با ریاست او تحقیقات میدانی، گردآوری متن‌های فولکلوری و پژوهش‌های جدی در این راستا آغاز شد. او در سفرهای علمی‌اش از شهر و دهات و ناحیه‌های کولاب، سرخ حصار، پنجکنت و... مواد فولکلور زیادی گردآوری کرد. با سعی و کوشش او و راهنمایی فولکلورشناس روس لویین مجموعهٔ «کلیات فولکلور تاجیک» در چندین جلد آماده شد که گفته شده است تا به امروز تنها 4 یا ۵ جلد آن به طبع رسیده‌ است.

در کتابک بخوانید: زنان شاعر ادبیات کودک و نوجوان تاجیکستان (بخش نخست)

پس‌ازاین، در سال 1969 برای خدمت‌های شایسته‌اش به او عنوان پروفسوری داده ‌شد. سال 1976 عضو وابسته و سال 1981 آکادمیک آکادمی علم‌های تاجیکستان انتخاب شد.
اثرهای علمی رجب امانف در دیگر کشورها از جمله، آلمان، اتریش، چکسلواکی، مجارستان، لهستان ایران،‌ کابل و ... ترجمه شده است. او در کنفرانس و همایش‌های علمی زیادی، هم در تاجیکستان و هم در دیگر جمهوری‌های سابق شوروی شرکت داشته و بارها سخنرانی نموده‌ است. ازجمله، در کنفرانس بین‌المللی نظم فارسی‌زبانان (دوشنبه، 1967)، کنفرانس بین‌المللی یونسکو (1972)؛ سازمان پژوهش‌های نثر هلسینکی فنلاند و در کنفرانس استادان ایران‌شناس، زبان و ادبیات فارسی کشورهای مشترک‌المنافع و قفقاز در ایران (1994). در این کنفرانس دربارهٔ موضوع «افق‌های همکاری عالمان تاجیک و ایران در فولکلورشناسی» سخنرانی کردند.
آثار وی چون ایجادیات دهانکی خلق (کابل، ۱۹۸۵) و رباعیات خلقی تاجیک و رمزهای بدیعی (تهران، ۲۰۰۲) سهمی مؤثر در همگرایی علمی حوزهٔ فارسی‌زبان دارند.
او توانست «جایزهٔ صدرالدین عینی» (۱۹۹۵) و «جایزهٔ دولتی جمهوری تاجیکستان به‌نام ابوعلی سینا» (۱۹۹۷) را کسب نماید. همچنین نشان‌ها و مدال‌های فراوانی به‌پاس خدمات جنگی و اجتماعی‌اش دریافت نماید.
تلاش‌های رجب امانف برای گردآوری آثار شفاهی مردم تاجیک چنان ارزشمند است که او را پایه‌گذار فولکلورشناسی تاجیک می‌دانند. کتاب «افسانه‌های خلق تاجیک» از مهم‌ترین آثار اوست که تاکنون بارها بازنشر شده است.
آوردن بخشی از سر سخن کتاب افسانه‌های خلق تاجیک به قلم این دانشمند بزرگ، خالی از لطف نیست. یادآوری می‌شود که این متن از خط سیریلیک به فارسی برگردان و تلخیص شده است.
«من یک شخص روزگاردیده، بعضاً از خود می‌پرسم که کی و برای چه افسانه را دوست داشتم و در این مورد یاد زمان کودکی می‌کنم. من، کودک پنج‌شش‌ساله، مفتون این عالم پر اسرار و معجزه بودم که توسط افسانه در نظرم جلوه می‌گردید. این عالم مرا به وجد می‌آورد، گاهی شاد و گاهی غمگین می‌کرد و مرغ خیالاتم را به پرواز می‌آورد.
شنیدن افسانه در شب‌های دراز زمستان بهترین ساعت‌های عمر بود. عجب لذّتی داشت به جایگه، به درون کورپهٔ دوقت گرم درآمده، از زبان شیرین خویشاوندی و یا مهمان خانه‌مان گوش کردن سرگذشت بزک جنگیله‌پا و بزیچه‌های نامشان یکی از دیگری عجیب‌تر: الولک، بولولک، خشتک سر تنورک...یا گنجشک هوشیار و دانا و یا کَنه‌یک روکَنده و موکنده.
من آن زمان هنوز بسیار چیزها را نمی‌فهمیدم، ولی افسانه شنیده، من خردکک احساس می‌کردم که در دنیا دو قوّهٔ به هم ضد وجود دارد: بد و نیک. بد بی‌ایست سعی می‌نماید که به نیک ضرر آورد، آن را از بین بردارد، نیک باشد، با هر واسطه خود را محافظت می‌کند.

در کتابک بخوانید: زنان شاعر ادبیات کودک و نوجوان تاجیکستان (بخش دوم)

بعضاً از کنار گندمزاری می‌گذشتم، همان نخودک خُرد کلان‌کار را به یاد می‌آوردم که داس از خودش چند برابر بزرگ‌تر را به کار درآورده، در فرصت یک‌چشم زدن گندمزار بی کنار را درویده ، خرمن می‌کند. این چه بی‌عدالتی‌ست که یک پسرک محنت‌دوست دل‌صاف و مهربان را گرگ بی‌رحم می‌خورد. تدبیرجویی‌های نخودک که در افسانه به‌تفصیل تصویر شده است، ما را به وجد می‌آورد. پسرک در حالتی که گرفتار بدبختی شده است، نمی‌هراسد، نمی‌ترسد، دست‌وپا گم نمی‌کند، راه نجات می‌جوید و آن را می‌یابد. افسانه به ما تلقین می‌کند که بدی، مغلوب ناپذیر نیست، به هرکس تا که خود را از هر بلا خلاص کند، عقل و فراست و دلیری و کاردانی درکار است.
ما بچگان، به تکرار افسانهٔ رقّت‌آور کیکک و کنه‌یک را گوش می‌کنیم و این افسانه را هرچقدر گوش کنیم، اصلاً به دلمان نمی‌زند. کنه‌یک در غم مرگ دوست قرینش عزا می‌گیرد و چنار و بزک و آب و اکّه و بابای آبمان و دخترک چرخ ریس به غم او شریک می‌شوند.
افسانه به درد و عذاب دیگران، بی‌پروا نشدن را ترغیب می‌کند:
تو کز محنت دیگران بی‌غمی
نشایند که نامت نهند آدمی.
بعدها همان دل‌بستگی به افسانه‌های خلقی، شوق مرا به آموختن ایجادیات بدیعی خلق، شدت داد و عامل سفرهای پی‌درپی من به ناحیه و دهات گوناگون گردید. من‌بعد ختم دانشکدهٔ آموزگاری قرار دادم، فولکلورشناس شوم.

در کتابک بخوانید: افسانه‌ی کیکک به روایت تاجیکی: نگاهی به روایت‌های ایرانی کک به تنور

فولکلورشناس جوینده است. باید بجوید و بیابد. از سال 1948 سرکرده، کار من جستجو بود. به دوردست‌ترین گوشه‌های وطن عزیزم، تاجیکستان سفر کردم، قلم و دفتر در دست در روبه‌روی آن‌هایی می‌نشستم که افسانه، سرود، چیستان یا لطیفه می‌دانستند، داستان می‌سرائیدند و واقعه‌های عجیب نقل می‌کردند. بین آن‌ها هم پیران بودند و هم جوانان، هم بچگان بودند و هم پیرزن‌های روزگاردیده. بعضاً افسانه‌های هنوز در اوان کودکی شنیده‌ام از زبان جوان‌زنی و یا پیرمردی مرا گوش رس می‌شد ، خرسند و خوشبخت حس می‌کردم خود را.
اولین افسانه‌گوی ماهر در سفر علمی‌ام پیرمرد آفتاب‌زده، نورعلی‌یف جلیل بود که هیچ از یادم نمی‌رود. از آن زمانی که با او روبه‌رو شده بودم، قریب نیم عصر گذشت. نورعلی‌یف باافتخار می‌گفت که بیشتر از صد افسانه می‌داند. به من از او، نوشته گرفتن بیست افسانه میسّر شد و این بیست افسانه به تاجیکی و روسی، آلمانی و انگلیسی چاپ‌شده، دسترس عالمیان گردید که از این، یک‌عمر افتخار دارم.
در نیمهٔ دوّم سال‌های پنجاهم در انستیتوت زبان و ادبیات آکادمی شعبهٔ فولکلور تأسیس یافت و یک گروه عالمان به‌طور منتظم از روی نقشهٔ معیّن، گردآوری، تحقیق و به نشر آماده ساختن اثرهای فولکلوری را به عهده گرفتند، مواد فراوانی به‌تدریج، به دست آمد. گنجینهٔ مواد فولکلوری آماده گردید، با نوترین اصول علمی تنظیم و تدوین شد که این برای نشر علمی ـ آکادمی کلیات فولکلور تاجیک زمینهٔ مساعدی فراهم آورد.

به همین قلم در کتابک بخوانید: شعر کودک و نوجوان در کشور تاجیکستان نگاهی به دوکتاب جوره هاشمی «چرا شمالک وزید؟» و «موسیقی خاموشی»

بسیار افسانه‌ها که در زمان‌های قدیم ایجادشده، از قعر عصرها به ما رسیده‌اند که حکمت خلق و نظر نیک نسل‌های گوناگون را به معنای آدم‌دوستی و آدمگری در ضمیر دارند.
افسانه یک حادثه است، مهم‌ترین و دل‌افروزترین حادثهٔ حیات معنوی خلق‌های گوناگون و زمان‌های گوناگون.
افسانه محصول تفکر بدیعی بین‌الخلقی است و این حقیقت کی‌هاست، که اثبات علمی یافته است.
اهمیت تربیوی افسانه‌های تاجیکی بزرگ است. آن‌ها را یک نوع پندنامه و یا گنجینهٔ حکمت نامیم، خطا نمی‌کنیم.
ایجادکنندگان افسانه‌ها گویا مطابق بیت مشهور فرزند فرزانهٔ خلق تاجیک ابوعبدالله رودکی افسانه بافته‌اند.

برو ز تجربهٔ روزگار بهره بگیر،
که بهر دفع حوادث تو را به کار آید.
افسانه‌ها بافته‌های مردم‌اند، بافتهٔ پندآمیز، بافته‌ای که حقیقت روزگار آدمی را در ضمیر دارد. افسانه‌ها ما را وادار می‌سازند، که دربارهٔ آنچه آدمی پیش از همه در شأن خود روا می‌داند، جداً به اندیشه رویم و بدانیم، که انسان باید همیشه انسان بماند، صداقت پیشه کند و خیانت‌پیشه نباشد، آبادگر باشد و ستمگری‌ها عزم نکند.
مردم به‌واسطهٔ افسانه‌ها ضرورت نیکی و نکوکاری، آدم‌دوستی و سخاوتمندی، مردانگی و بافراستی را ترغیب کرده‌اند و پیوسته چنین عقیده را به میان آورده‌اند که پاک‌دلی، دلیری، همت‌بلندی و جوانمردی حُسن انسان است.
خوانندگان محترم خود خواهند دید که زبان افسانه‌های خلق تاجیک حسن خاصی دارد و یک سبب به دل‌ها راه یافتن غایه‌های سودمند افسانه‌ها در همین است.

در کتابک بخوانید: دو روایت تاجیکی از بز زنگوله‌پا (بزک جینگله‌پا)

رجب امانف؛ پویشگری در مسیر علوم ادبی

استاد رجب امان‌ف به‌عنوان چهره‌ای اثرگذار در توسعه و تحکیم سخن‌شناسی، فولکلورپژوهی و ادبیات کودک، مطرح است.
نخستین فعالیت‌های علمی رجب امانف در تحلیل آثار شاعران و حافظان ادب شفاهی تمرکز داشت. در ادامه، توجه او به حماسه‌های مردمی به‌ویژه «گوراوغلی» معطوف شد. برخلاف دیدگاه رایج درباره منشأ ترکی این اثر، امان‌اف بر آن بود که نسخه تاجیکی گوراوغلی اثری مستقل با خاستگاه بومی است.


امانف هم‌زمان با مشارکت در گروه‌های میدانی جمع‌آوری فولکلور، نتایج کار را در قالب مقالات علمی منتشر کرد. او بر این باور بود که گردآوری فولکلور وظیفه‌ای ملّی و فرهنگی است. وی با بازنگری در راهنمای سال ۱۹۳۰، دستورالعملی جدید برای گردآوری فولکلور ارائه کرد که مبنای تنظیم، تدوین و انتشار علمی آثار عامیانه قرار گرفت.
رجب امان‌اف در طول بیش از پنجاه و پنج سال، به مناطق و روستاهای مختلف تاجیکستان و ازبکستان سفر کرده است. او همچون کاوشگری خبره، از میان مردم به جستجوی گنجینه‌ها و گوهرهای نادر عقل، خرد و ذکاوت نسل‌های پیشین پرداخته است. این جستجوها و سفرها در مجموعهٔ آچرک‌های او به‌خوبی منعکس شده‌اند. آچرک‌های رجب امانف نه‌تنها، از اهمیت ویژه‌ای در ادبیات علمی، بدیعی و عامیانه تاجیک برخوردارند، بلکه از نظر مضمون، ساختار، ماهیت مسائل و شیوه نگارش رویدادهای زندگی، ارزش قابل‌توجهی دارند.
به‌طور خلاصه، آچرک در آثار آکادمیک رجب امانف جایگاه مرکزی دارد و او را به عنوان نویسنده‌ای ماهر و خلاق به تصویر می‌کشد. آچرک‌های او مخاطبان گسترده‌ای داشته و نقش مهمی در پرورش ذوق و سلیقهٔ ادبی عموم خوانندگان و دستیابی به میراث نامحدود صنایع ادبی مردم ایفا کرده‌ است. قلم استاد در نگارش هر آچرک استوار و با مهارت بیشتر و تکامل‌یافته‌تر ارائه شده است.
در زمینه‌ی شعر غنایی (لیریکهٔ خلقی)، امانف آثار متعددی چون، روالیوتسیهٔ اکتبر (انقلاب اکتبر) و نظم لیریکهٔ خلق (۱۹۶۷)، لیریکهٔ خلقی تاجیک (۱۹۶۸)، و قصهٔ بید بلند، چنار پرگل و سیب سمرقند (۱۹۸۱) را نگاشت.
پژوهش رباعیات خلقی تاجیک و رمزهای بدیعی (۱۹۸۷) نیز در این حوزه، اثری کلیدی محسوب می‌شود.
فعالیت‌های امانف در حوزهٔ نقد ادبی معاصر نیز قابل توجه است. مقالاتی چون «تقریض بر داستان نظرپهلوان» (۱۹۴۸)، «بنیادکار آبْر‌َزهای برجسته» (۱۹۴۹)، و «دربارهٔ حکایه تأثیر» از رحیم جلیل (۱۹۵۰) از نمونه‌های آغازین آثار او در نقد ادبی به‌شمار می‌روند. وی همچنین نقدهایی درباره ادبیات کودک، به‌ویژه آثار صدرالدین عینی، ابوالقاسم لاهوتی، رحیم جلیل، باقی رحیم‌زاده و دیگر شاعران و نویسندگان نگاشت.
فراتر از فعالیت‌های علمی، ویژگی‌های اخلاقی و انسان‌دوستانهٔ استاد نیز ستودنی بوده است. او همواره در آثار خود با احترام از شخصیت‌های فرهنگی و ملی همچون استاد عینی، باباجان غفوراف، محمّدجان شکوری و دیگران یاد می‌کرد.
استاد امانف علاوه‌بر اینکه از سال ۱۹۵۸ مدیر شعبهٔ فولکلور انستیتوت زبان و ادبیات رودکی بود. همچنین عضو شورای فولکلور، رئیس بخش ادبیات کودک در اتفاق نویسندگان تاجیکستان، عضو شورای دفاع رساله‌های دکتری و عضو پیوستهٔ آکادمی علوم جمهوری تاجیکستان بود. نقش او در پرورش نسل نویی از فولکلورشناسان و سخن‌شناسان تاجیک، عمیق و ماندگار است.

در کتابک بخوانید: روایت «کدو قلقله زن» ایرانی و روایت «کدو ،کدو، جان کدو» تاجیکی

علاوه‌بر کتاب‌ها، در کارنامهٔ پربار ایشان، صدها مقاله و سخنرانی دربارهٔ نقد ادبی، ادبیات شفاهی و ادبیات کودک‌ نیز موجود است. در کتاب یادنامهٔ آکادمیک رجب امانف که سال ۲۰۱۳ منتشر شده است، نزدیک به ششصد اثر از این دانشمند بزرگ علم و ادب تاجیک معرفی شده‌ است.

برخی از کتاب‌های رجب امانف

الف: فولکلور و آثار بدیعی
«ایجادیات دهانکی اهالی کولاب» (1956، 1963)، «افسانه‌های خلق تاجیک» (1957، 1963، 1975، 1980)، (1987)، «چیستان‌ها» (۱۹۵۷)، «نمونهٔ فولکلور دیار رودکی» (1958، 1963)، «فولکلور ساکنان سرگه زرافشان» (1960)، «دستورالعمل عاید به جمع کردن ایجادیات دهنکی خلق» (1960)، «باز فولکلور تاجیک» (جلد 1، 1985)، «رباعیات خلقی تاجیک» (به الفبای عربی، 1986)، ۳۵ جلد «کلیات فولکلور تاجیک» فعلاً قسمت اعظم آن در دوشنبه و مسکو به زبان‌های تاجیکی و روسی و انگلیسی برای نشر آماده‌شده است.
«از پی حکمت خلق» (1963)، «لیریکهٔ خلقی تاجیک» (1968)، «ایجادیات بدیعی، خلق و زمان» (1970)، «افسانهٔ سه‌هزارساله» (1973)، حکایه‌های هجوی خلقی (لطیفه‌ها) (۱۹۷۳)، «رباعیات خلقی و رمزهای بدیعی » (1987)، «ایجادیات دهنکی خلق تاجیک» (1980)، «حقیقت زندگی و حقیقت بدیعی» (1984)، «رباعیات خلقی و رمزهای بدیعی»
سال‌های 1962 و 1978 برنامهٔ «فولکلور تاجیک» برای دانشجویان دانشگاه‌های عالی، از جانب پروفسور واحد اسراری به نشر رسید که بر اساس آن در سال 1980 برای بار اوّل کتاب درسی واحد اسراری و رجب امانف (ایجادیات دهنکی خلق تاجیک) تألیف شد.
ب. ادبیات کودک
دربارهٔ ادبیات کودک نیز کتاب‌های ارزشمندی دارد که برخی از آنها عبارتن‌اند از:
«ادبیات و بچگان» (1981)، «کتاب خوانش» و «ادبیات وطن» برای دانش‌آموزان کلاس‌های سوم و ششم)
«تاریخ ادبیات ساویتی تاجیک» (1982) که شامل ۶ جلد است که جلد اول آن بانام «ادبیات بچگانه» دربارهٔ آموزش و تحقیق، تاریخ تشکل و تحول ادبیات کودکان است.
علاوه‌بر این برای کودکان و نوجوانان چندین کتاب مستقل نیز دارد. ازجمله؛
«افسانه برای کودکان» (۱۹۵۸)، «هفت دادَران» (۱۹۶۲)، «لَک و پَک» (۱۹۶۶)، «مهربانو» (۱۹۶۷)، «حسنک» (۱۹۷۲)
ج. مجموعه‌های داستانی
اوّلین آچِرِک و حکایه‌های رجب امانف «اکتبر کبیر»، «شهر زیبا»، «لطافت»، و «خواهش نو» در طول سال‌های 1947 تا 1948 تألیف شده‌اند. در سال‌های بعد نیز نمونه‌ای از آثار وی عبارت‌اند از:
«در دامنهٔ کوه‌های کبود» (1961)، «از تیره‌ماه تا تیره‌ماه» (1974)، «نوبهار چشمه‌سار» (1976)، «قصهٔ بید بلند، چنار پرگل و سیب سمرقند» (1981«در نیمه‌راه عمر» (1988)، «شراره‌های مهر» (1983)، «پشیمانی» (1989)، «قصه‌های سر کوه بلند» (1990) «نیم‌کاسهٔ تگ کاسه» (1994)، «قصه‌های دیار چشمه‌سار» (1995)، «عشق نی‌نواز» (1996)، «عروس یا قصهٔ زن‌گیری پسر همسایه» (1996) و


منابع:
رحمانی روشن (1380) تاریخ گردآوری، نشر و پژوهش افسانه‌های مردم فارسیزبان، تهران: انتشارات نوید شیراز
سبحان اعظمزاد، مطربه مولاناوه (۲۰۲۳) سمتهای رشد ادبیاتشناسی و فولکلورشناسی معاصر تاجیک، (بخشیده به صدسالگی عالم فولکلورشناس، رجب امانف)، خجند: عصر عظیم.
نجات، دارا (۲۰۲۱) فرهنگ دارا، جلد ۱ و ۲، دوشنبه: مؤسسه نشریات دانش.
یادنامهٔ آکادمیک رجب امانف (۲۰۱۳)، دوشنبه، بخارا: نشریات بخارا.

نویسنده:
Submitted by editor74 on