لوییس لوری، نویسنده رمان «بخشنده»، گفت که بهتر است کتابی را برای فرزندانمان تحریم نکنیم تا عشق آنها به خواندن تقویت شود.
لوییس لوری با نام اصلی لوییس آن همرسبرگ، بانوی نویسنده آمریکایی است که تا به حال دو بار مدال نیوبری را به خود اختصاص داده است. او بیش از سیزده کتاب برای خوانندگان جوان نوشته است که همگی با استقبال مواجه شدهاند. در این بین کتابهای «بخشنده» و «آبیهای دریا» (جلد دوم «بخشنده») که توسط کیوان عبیدی آشتیانی به فارسی ترجمه و توسط موسسه انتشاراتی نشر چشمه روانه بازار کتاب ایران شده، مورد استقبال مردم ایران قرار گرفتهاند. به همین دلیل، گپ کوتاهی با این نویسنده داشتیم که شرح آن در پی میآید.
خانم لوری، از این که کتابهایتان به دست فارسیزبان رسیده است چه احساسی دارید.
سلام، خوشحالم که امکان ارتباط با مخاطبان ایرانی اثرم را پیدا کردهام. در کشورهای مختلف جلسات پرسش و پاسخ زیادی درباره «بخشنده» برگزار شدهاست و حالا خوشحالم که میبینم این کتاب به فارسیزبانان هم معرفی شده است.
ایده نوشتن کتاب پرطرفدار «بخشنده» چطور به ذهن شما رسید؟
این مسالهای است که کنجکاوی بسیاری برانگیخته است. پاسخی که همیشه به این پرسش میدهم بسیار ساده است. ایده نوشتن این کتاب زمانی به ذهن من رسید که داشتم خاطرات یازده سالگیام را مرور میکردم. روند کلی کتاب خواننده را با ماجرای شخصی آشنا میکند که تمام عمرش را به انعکاس تصاویر در آب روان رودخانهای خیره شده بود و تصور میکرد که این رودخانه است که پدیدههای طبیعی، مانند شب و روز را با خود میبرد. من در یازده سالگی همراه خانوادهام نزد پدرم، که آن زمان در توکیو زندگی میکرد رفتم. در آنجا با دختری به نام شیبویا دوست شدم، شاید بتوان گفت که زیربنای داستان «بخشنده» اتفاقاتی بود که برای من و دوست ژاپنیام افتاد.
رمان «بخشنده» پر از نمادهاست، شخصیتها، رنگها، اتفاقات و ... هرکدام نماد موضوعی خاص هستند. لطفا کمی درباره نمادهای موجود در این کتاب صحبت کنید.
همگی این نمادها در خاطرات من در سن یازده سالگی ریشه دارند؛ بهطور مثال، رنگ آبی نماد آزادی است و دلیلش این است که این رنگ بسیار آرامشبخش است. اگر بخواهم درباره تمامی نمادهای این کتاب صحبت کنم باید بسیار پرگویی کنم. به همین دلیل، به شما و خوانندگان عزیز ایرانی توصیه میکنم مصاحبهام در سال ۱۹۹۴ را در این باره بخوانید.
بعد از انتشار داستان «بخشنده»، گروهی از خوانندگان مدعی شدند که این کتاب برای کودکان و نوجوانان مناسب نیست. نظر شما در این باره چیست؟
به نظر من، این خود پدر و مادرها هستند که باید تشخیص بدهند چه چیزی برای فرزندشان مناسب است و کاری به حرف دیگران نداشته باشند. بهعلاوه، تحریم کردن کتاب، حقیقتا ترسناک است. خواندن همه انواع نوشته برای آینده کودکان مفید است و عشق به خواندن را در آنها شکوفا میکند.
حالا که صحبت از دنیای کودکان شد، بگذارید بپرسم یادتان میآید نویسنده مورد علاقهتان در دوران کودکی که بود؟
بله. خیلی خوب به بیاد دارم که عاشق کتاب «جوانه» اثر مارجوری کینان راولینگز بودم.
آمارها نشان میدهد که تمایل کودکان برای استفاده از وسایل دیجیتال، به عنوان جایگزین کتاب افزایش یافته است. برخی معتقدند این تمایل، به این دلیل است که کتابها نسبت به این تکنولوژیها خشک و بیروح هستند. در این باره چه نظری دارید؟
خب، صفحههای نورانی در نگاه اول فریبنده هستند، اما کتابها تاثیرگذاری ماندگارتری دارند و میتوانند حس تخیل کودکان را از راههایی تقویت کنند که ابزارهای دیجیتالی هرگز به آن راه ها دسترسی ندارند.
نظرتان درباره فیلم «بخشنده» چیست؟ آیا کارگردان این فیلم توانست صحنههایی را که شما در ذهن خود داشتید روی پرده بیاورد؟
من واقعا روی نحوه ساخت فیلم کنترل زیادی نداشتم. در همین حد میدانستم که داستان فیلمنامه کمی متفاوت از داستان کتاب است، اما از پیامهایی که خوانندگان برایم فرستادند، فهمیدم که آنها متوجه این تفاوتها نشدهاند و از این بابت خوشحالم.
درباره ایرانیها چه فکر میکنید؟
فرهنگ باستانی مردم ایران را ستایش میکنم و به همین دلیل است که عمیقا بابت درگیریها و آشوبهایی که در منطقه خاورمیانه پیش آمده نگرانم.
درباره پروژههای آیندهتان توضیح میدهید؟
دارم روی پروژهای تازه کار میکنم اما ترجیح میدهم قبل از انتشار رسمی، آن را فاش نکنم.